آرشیف

2014-12-26

استاد محمود بی پروا

نیکو کاری

 
 
قرآنکریم از ابتدا تاانتها پند واندرز ورهنمائی می باشد چنانچه درآیه 27 سورة تکویرخداوند میفرماید: إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ ﴿27﴾  ( نیست قرآن مگر پندی مرعالمیانرا). ونیز درتفسیر یکی ازسوره ها آمده است: ای محمد مردم را بذریعۀ قرآن نصیحت کن.
درزمان ظهور اسلام بزرگترین دشمنان آن سه گروه بودند: یهود ، نصاری وگردنکشان قریش ومشرکین مکه. اندرزها ورهنمود های قرآن باعث شد  تا مسلمانان بردشمنان اسلام وثبوت حق بر باطل فایق آیند واسلام را درسرزمین جهل وخرافات پیروز گردانند . البته اینها تنها پندهای ساده نمی باشند بلکه جهانی از حکمت وفهمش را درخود نهفته دارند . درحقیقت هر آیۀ قرآن پند است وحکمت وهرپند اظهار کنندۀ جوابی است برای اعمال وبدکاریهای گروه های متخاصم اسلام. هیچ چیزی ازدیدگاه قرآن پوشیده نمیباشد بل همه چیز چون روز، روشن وتابناک وواضح است.
یکی از ارشادات مهم قرآن نیکوکاری میباشد. دراین نوشته نیکوکاری را ازنظر قرآن درخوانش میگیریم وبعد آنرابا مفکوره وعملکرد مردم افغانستان درمقایسه قرار میدهیم تا دانسته شود که اسلامیت از دید افغانها چگونه میباشد.
خداوند متعال درآیۀ 177 سورة بقر راجع به نیکو کاری چنین ارشاد می فرماید: لَّيْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلآئِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّآئِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاء والضَّرَّاء وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ ﴿177﴾.
(ترجمه: نيكوكارى تنهااین نيست كه روى خود را به سوى مشرق ويا مغرب بگردانيد بلكه نيكى عظیم آن است كه كسى به خدا ، روز آخرت، فرشتگان، كتب آسمانى و پيمبران باور داشته باشد وازمال خود با وجود دوست داشتنش به خويشاوندان ، کودکان پدر مرده،  محتاجان، مسافران و سوالگران بدهد و ودرراه خلاصی مسلمانان ازچنگ کافر، مقروض وغیره خرچ نماید ضمنا نمازرا برپاداشته وزکواة بدهد وباعهدی که می بندد، وفادار بماند ودرهنگام سختی ورنج وتنگدستی صبور وشکیبا باشد. همچو کسان راستگواند و پرهيزگار (177)).
توضیحات: درآیات پیش ازاین آیة توضیح داده شده است که یهود ونصاری بدیهارا درمعاوضه بخوبی ها میخریدند که دراین تجارت جز عذاب آتش جهنم چیزی عاید ایشان نمی شود هنگامیکه آنها آیاتی را درنکوهش خویش شنیدند گفتند که چندین اسباب هدایت وآثار مغفرت درخویش داریم، بسوی قبله ایکه درتوجه به آن ماموریم، رو می آوریم، برطبق حکم خدا بسوی آن نماز میخوانیم؛ نمازی که بهترین عبادت ها است. بااین همه چگونه سزاوار عذاب باشیم!؟
خداوند اندیشه ایشانرا چنین تردید مینماید: آن خیر عظیم که مایۀ هدایت ومغفرت میباشداین نیست که تنها شما هنگام ادای نماز سوی مشرق ومغرب رو گردانید وبدیگر اعتقادات واعمالیکه لازم است، اعتنائی نداشته باشید بلکه خیری که سرمایۀ هدایت وآمرزش شود آنست که انسان بخدا وروز قیامت وبتمام فرشتگان وکتب آسمانی وپیامبران از ته دل ایمان بیاورد وبه ایشان یقین کند وباوجود محبت ومیلی که بمال دارد، آنرا علاوه برزکواة ، به خویشاوندان وکودکان پدرمرده، بینوایان ، مسافران وسایلان نیازمند وبیچاره بدهد، دررهانیدن گردنها یعنی درراه نجات مسلمانانیکه کافران آنهارا بظلم محبوس کرده باشند یابرای خلاصی مقروض از چنگ قرضدار یا بغرض آزادی غلام وتخلیص مکاتب خرچ کند. نمازرا به فروتنی وترسگاری ونیاز برپا دارد؛ ازنقره وطلا وهرنوع متاع بازرگانی زکوة بدهد، بعهد یکه می بندد استوار باشد. هنگامی که بینوائی وتهیدستی باوی روآورد ویا گرفتار بیماری ومصیبت شود ویا وقتیکه آتش جنگ مشتعل گردد ، ازخوف خودرا نبازد، ثبات واستقلال را ازدست ندهد. اشخاص باورمند به این عقاید واعمال واخلاق، دراعتقاد وایمان ودین خویش صادق ودرقول وپیمان خود محکم ودراخلاق واعمال، پارسا وپرهیزگارند. این گروه مردم ازجرایم وچیزهای بد بدور واز عذاب خدا برکنار میمانند.
چون یهود ونصاری( طوریکه درآیات قرآن ذکرشد) ازین عقاید وکردار واخلاق اساسی تقصیر می ورزیدند وناقص بودند ودرآن هرنوع اخلال مینمودند بنابرآن افتخار شان بر اینکه تنها جانب قبله توجه داشتند وخویشتن را برهدایت راست می پنداشتند وشایستۀ آمرزش می دانستند، افتخار بیجا وبیهوده بود. درصورتیکه آنها براعتقادات واخلاق واعمالی که دراین آیت به تفصیل ذکر یافته پایدار نمی بودند، تنها به استقبال قبله هدایت نمی شوند واز عذاب الهی رستگار نمیگردند. لهذا آنچه که آنها دربارۀ خویش گمان داشتند چگونه درست شود!؟ درحالیکه هیچ یک از این صفات درایشان موجود نمی بود.( عین تحریری که درتفسیر کابلی میباشد).
مقایسه آنوقت با مردم امروزی افغانستان: دوموضوع: حب جاه ومال باعث گردیده بود تا کفارقریش دارائیهای مردم را از طرق راه های غیر مشروع تصاحب شوند. بتانی را خدا سازند وباآنها مردم را بترسانند تاآنان  سالانه نذرانه وتحایف زیاد بحضور خدایان مکه بیاورند وشکم های ایشان را پرسازند. دانشمندان یهود ونصاری نیز آیات خداوند را درتورات وانجیل به نفع خود تغییر داده واز مغز خود اندیشه هائیرا گنجانیده بودند که جز بهره ورگردیدن خود ایشان، چیز دیگری نبود. خلاصه چور وتصاحب اموال دیگران ایجاب اندیشه دیگری وطرق راهبردی جداگانه می طلبد.روی همین اصل ، حالا طرق جداگانه وراهبردی بخاطر اشغال جاه وحصول مال ، پرستش دالر- کالدار شده است اما اندیشه ها به گونۀ عوام فریبانه دموکراسی وبازار آزاد ومبارزه علیه فساد را بازگو مینمایند. اکنون دیگر دین بهمان شیوۀ یهودیت ونصارائیت فقط  به نماز خواندن ومسجد رفتن وحج محدود شده است. اخلاق، اعمال وعقاید دیگری که درآیه فوق صریحا بیان گردیده جائی دراجتماع امروزی افغانستان ندارد.
هزارها گدا درکوچه های شهرها گرسنه وتشنه ودربدر دست ایشان بسوی هرکس دراز است، صدها مریض درگوشه وکنار کشور ناله دارند اما کسی آواز ایشان را نمی شنود. قرا وشهرها همه پر از اطفال پدرمرده اند که همه روزه به تعداد ایشان افزوده می شود ولی کسی آنهارا نمی پذیرد، بیشترین مردم این کشور مسافر، نادار وگدا شده اند که روانه دیار بیگانگان گردیده وخانه وکاشانه های خودرا ترک گفته اند. پسران زیادی فقط بیاد تریاک اند واز والدین نفرت
دارند . جنگ بخاطر اسلام نه بلکه برضد اسلام توجیه گردیده است. هرکس که سلاح درشانه دارد، مسلمان دانسته می شود نه بی سلاحان. سلاح دار هرکسی را خواست می کشد ولی ادعا مینماید که چون مسلمان بوده بخاطر رضای خدا کافری را کشته است( ولوکه مسلمان درجه اول باشد مگر همینکه از کشور دیگری باشد کافر شناخته میشود).
همه روزه دردناک ترین فجایع را می بینیم ومی شنویم، زن سالخورده ئی ازراه اختطاف می شود، کارمند خارجی یی مسلمانی درشب زیر چتر حمایوی پولیس بقتل میرسد، جوان 20 ساله ئی پیشروی جمعیت بزرگی کشته میشود ولی قاتلش به خوردن قسم معاف میگردد، عالم دینی بزرگی سینه اش با مرمی سوراخ سوراخ میگردد ولی قاتلش با حمایت عام وتام بدون کدام تشویش به چپاول وغارتگری ادامه میدهد، طفل کوچکی به یاد پدر کشتۀ خویش فغان وواویلا دارد، عوام الناس از دست رشوه ستانی قاضی همه روی گیتی را به فغان آورده اند، تکبر وظلم بیش ازحد تصور پا فراتر نهاده است، محاسن سفید خداترسی در یک قریه تعداد واقعی ده خانواده خودرا 300 فامیل درج پروگرام انکشافی میسازد ، شخصی از نام شهیدی سوء استفاده کرده مرده گان 80 سال پیش را به قطار شهیدان کنونی می نویسد ، دختری به شهادت دروغین یک انسان خود غرض به تیغ کند سربریده می شود، کسی ازاثر لت وکوب افراد مغرور وخودخواه به مرگ هم آغوش میگردد، جمعیتی از دست راهزنان به سروصدا مشغول اند وبالآخره جوانان متعددی باتار سند سرهایشان جدا می شود اما همه این اعمال بیک سخن خلاصه میگردد وآن اینکه مسلمان حق دارد که بخاطر دین خود چنین کند.
سوال دراینجاست : آیا کدام دین! همان دینی که یهود ونصاری به نفع خود تغییر داده ویا دینی که محمد(ص) آنرا به مسلمانان معرفی کرده است!  
اگر منظور دین محمد(ص)است، اودیگردوباره ظهور نمی کند تا بگوید که او چنین دینی را بکسی تبلیغ نفرموده است بل این دین را یهود ونصاری وآنانیکه پیرو جاه ومقام وثروت اندوزی اند، به مردم مفکوره داده اند ونیز چنان پیامبری پا به دنیای امروزی نمیگذارد تا با حقایق وثبوت قرآنی این دین حالیه را نابود سازد( دین دالر- کالدار پرستی با مفکوره دموکراسی، بازار آزاد ودروغ پراگنی).
من درعجبم که با وقوع این همه اعمال زشت وغیر دین چرا زمین از هسته منفجر نمی گردد!
شاید صبر وشکیبائی به کسانی که زنده باقی بمانند، درکارباشد تا حقایق  ثابت گردد.به امید غلبه حق برباطل.
 
یاهو!
محمود بی پروا
هرات، جوزا 1391 برابر با ماه می 2012.