آرشیف

2015-12-16

عصمت الله راغب

میگویند لطف نامیمون حکومت وحدت ملی در راه است!

اگر بگویم که والی غور بجای بانو جوینده کسی دیگری متخلص به "خاضع" از هرات تعین شده است، شاید پیش از وقت بوده باشد. اما با الهام گیری از اقوال دیگر دوستان غوری مان که حرف های شان را با تصویری از عده ی مجامله گران غوری همرای جناب خاضع برسم تبریکی مستند می سازند، بنده خواستم  چند نکته را از همین آدرس خدمت خواننده گان عزیز قرار دهم.
شاید تعداد از دوستان ما که همیشه شکایت از والی ها را خوانده اند، با یک چشم انداز به عنوان این مضمون قضاوت شان این باشد که غوری ها والی ستیز اند اما خوشبختانه که من هیج وقت یک طرفه راه نرفته ام و بی پرده و برکسی نتاخته ام، همیشه کوشش می کنم بی طرفانه بنویسم نه آلوده؛ زیرا تقدس وطهارت قلم برای من یک اصل است که نباید فدای هر لوث و آلوده گی شود.
فقط کوتاه اینکه اگر حکومت وحدت ملی چنین تصمیم را گرفته باشد که بدیل جوینده در غور خاضع باشد؛ قطعاً اشتباه کرده است. آقای دکتور عبدالله بدون توجه به بافت های اجتماعی- سیاسی غور و بدون مطالعه از احساسیت های مردمی نسبت به آنانیکه آگاهانه ما را سرکوب کرده و می کنند این بار نیز تصمیم نادرست گرفته است.
شاید آقای خاضع بخاطریکه رییس کمپاین آقای عبدالله بوده  برای جناب شان عزیز باشد اما خوب است که آقای عبدالله این بزرگمرد دوستداشتنی اش را  به قندهار یا به ننگرهار مقرر کند من ترجیح می دهم اگر مقصد همین باشد که بجای جوینده خاضع بیاید جوینده تاج سری ماست و هرگز خاضع را بدیل خوبتر از جوینده نمی بینیم. مسلماً ما غوری ها سزاوار تر از این نیستیم که صاحب یک زنده گی معمولی توام با آرامش روحی و فکری در این خاک بوده باشیم، چون اگر ما مثل دیگران فرزانه می بودیم وشعوری خود آگاهی در عرصه زنده گی می داشتیم هر گز در انتخاب مان غلط نمی کردیم، اکنون ما مصداق همان مقوله یی هستیم که گفته اند فقر سیاسی کشنده تر از فقر علمی است واقعاً تجربه تاریخ برای ما یک چیزی بی بنیاد است هرگز نتوانسته ایم موجودی سازگار یافته با شرایط قرن بیست و یکم باشیم و همیشه در همان قرون اولیه آگاهانه نگهداشته می شویم، شاید این مضمون بحال ما خوب صدق کند که گفته است:
هرکه ناموخت از گذشت روزگار
هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار
ما دیگر همان زره پوشانی فکری هستیم که نه گذشت روزگار بر افکار مان تغییر وارد می کند و نه هم هیچ آموزگاری می تواند افکار ما را در جهت تصمیم گیریهای مان متغییر بسازد، شاید ما تا سالهای زیادی دیگر به همین منوال پاه برجا باشیم که فی سبیل الله بدون کدام مطالبه، دیگران را کدخدا و جلالتمآب بسازیم اما در حق خودی مان به همان سربازی قناعت داشته باشیم چون اعتماد رهبر شدن در ما دیده نمی شود….
  اگر آقای عبدالله از سرافرازی و رسیدن مردم غور به خواست های اولیه شان هراس دارد که نباید این ملت گوسفندی رشد کنند پس کافیست که اسماعیل خان زنده باشد! ما صداقت رهبران هراتی را در طول سیزده سال که در بست های کلان حکومتی کار کرده اند به خوبی تجربه کرده ایم، امروزه ماشاالله از برکت امیرصاحب هرات که یک عمر وزیر انرژی آب و برق بودند مردم غور صاحب همه چیز است از برق بیست وچهار ساعته تا اعمار بندهای آب گردان و استفاده از صدها منابع آبی دیگر و درپهلوی آن تامین امنیت مناطق مرزی با هرات و…
یک بار دیگر تاکید می کنم به عنوان یک جوان غوری نظر به شناخت که از روحیه مردم غور نسبت به رهبران هرات دارم، گزینش آقای خاضع سر آغاز تشدید مظاهرات خیابانی در غور خواهد بود. اگر رضایت مردم در مورد این آقا به یک رفراندوم یا همه پرسی گذاشته شود فکر نمی کنم که غیر از چهار مداهنه گر که پیش از پیش به تهنیت گفتن خدمت شان رفتند دیگر یک نفر هم با ایشان باب موافقت را باز کند.
پس کجا کاری کند عاقل که بار آرد پشیمانی، می دانم که تمام مردم غور مدیون احسان آقای عبدالله هستند، عبدالله در این مدت سپری شده برای ملت غور تاریخ بی پیشینه ساخت، اکنون هم به پاس خدمات قبلی شان اینبار نیز همین که بگذارد مردم غور نفس به کشند، کافیست! شاید دیگر هیچ کس از جناب عالی در خواست تحقق وعده های دور انتخاباتی اش را نخواهد کرد بسنده خواهد بود که از فرود بلای نو ما را نجات بدهند تازنده هستیم به رهبری سالم شان دست بالا خواهیم کرد… استغفرالله

 راغب
24/9/94