آرشیف

2019-11-26

عصمت الله راغب

گزینش تخلص های قومی و برآیند آن

از میان همه فکتورهای عصبیت زا در جامعه ما، یکی هم گزینش تخلص های قومی است. خواسته یا ناخواسته پدیده های زیاد وجود دارد که ما را از همدیگر فاصله می بخشد، اما در این میان یکی هم گزینش تخلص های قومی است که صف بندی های قومی را با گذشت هر روز تشدید می بخشد.
در کشور ما عادت شده است که در بسیاری جاه ها پیش از اخلاق، خرد و توانایی های فرد، ملاک خوبی ها و بدی های افراد از روی قومیت و زبان او تعیین می گردد.
دیریست متوجه شده ام، بسیاری از افراد که در جایگاه بلند سیاسی قرار می گیرند و نتایج کار آنها مورد منازعه واقع می شود، حمایت و نفرت تنها بر قاعده ارزش های قومی، زبانی، سمتی و گاهی هم بر اساس مذهب صورت می گیرد، نه بر اساس منافع جمعی و ملی.
روی این اصل یکی از آفت های کلان واگراکننده میان هویت های قومی انتخاب تخلص های "قومی" است که متاسفانه علاقه مندی به آن به گونه مضاعف در حال افزایش است.
با کمال احترام به همه قومیت ها، وقتی از منظر جامعه شناسی افغانستان توسل به این امر به عنوان خطر "ملت شدن" و "برادر شدن" تلقی می شود، چه بهتر است که برای کاهش هریک از این عناصر ضد وحدت گام های عملی برداریم و سر انجام منتفی اش بداریم.
از سالهای زیادی است که این پرسش در اذهان مردم افغانستان بی جواب است که چرا در افغانستان با گذشت هر روز اختلافات قومی، زبانی، سمتی و مذهبی بیشتر تشدید می شود؟ در حالیکه بدون استثنا همه کشورهای دنیا اعم از شمال و جنوب در ساختار اجتماعی شان متشکل از هویت ها و قومیت های مختلف و متنوع مثل افغانستان هستند، اما سر انجام همه باهم توافق کردند تا کشورشان را بسازند. آنجا ملاک خوب و بد قومیت، سمت، زبان و مذهب نیست، بلکه مفیدیت فرد به عنوان یک عنصر فعال در جامعه است. برای آنها بجای ارزش های قومی، بلکه منافع ملی خط سرخ است، متاسفانه چیزی که در کشور ما از بنیاد وجود ندارد "منافع ملی تعریف شده" است. اینجا اولویت مهم قومیت و ارزش های منتسب به اوست، نه ارزش های ملی.
بارها متوجه شده اید که در افغانستان چوکی های ادارات دولتی به تناسب هویت های قومی تقسیم می شود، نه براساس مدارک تحصیلی و توانایی افراد؛ در حالیکه کار کردن برای آبادانی افغانستان علمیت و قابلیت می خواهد نه قومیت.
ترویج این اوامر ناشایست نه تنها در میان مردم عام، بلکه در میان قوه ثلاثه نیز از اولویت ویژه برخوردار است، از اجرای عصبیت ها در نهاد حکومت که به گونه عمودی اعمال می شود تا در قوه مقننه که صف بندی ها میان نمایندگان بر اساس قوم، مذهب و زبان شکل می گیرد بر همگان مثل آفتاب روشن است.
وقتی اکثریت قانونگذاران ما با منافع ملی بیگانه اند، پس چگونه انتظار دارید که قانون برآمده از پسی چنین تفکرات که هیاهوی همیشگی شان قوم است و زبان، بتواند آینده روشن افغانستان را تضمین کند.
نتیجه اینست که برداشتن تخلص های قومی می تواند در درازمدت روی اصل وحدت و همدیگرپذیری مردم افغانستان نقش مهم را بازی کند. اگر گامی کوچک هم باشد، باید آنرا جدی پنداشت و در عملی کردنش اقدامات عملی- عینی را روی دست گرفت.

با احترام
راغب
5/9/98

 گزینش تخلص های قومی و برآیند آن