آرشیف

2019-3-27

عصمت الله راغب

آموزش و پرورش در افغاستان باید غیر متمرکز شود

شرایط آموزش در افغانستان طوری رقم خورده که متاسفانه مثل نتایج کار نظام سرمایه داری همیشه فربه ها فربه تر و لاغرها لاغر تر می شوند. از شکل گیری حکومت نوین و یاهم پیشتر از آن بهانه های مختلف وجود داشته که فرصت آموزش بهتر در روستاها و دور دست ها را از نسل غیر شهری گرفته است. همین اکنون فرصت های تعلیمی و تحصیلی معیاری به گونه نسبتاً مطلق در انحصار شهرنشین هاست تا روستانشین ها. و تاجایی که در بسیاری از روستا ها هنوز نسل پسین آن با قلم و کتابچه بیگانه اند. 
چندی پیش کسی از دوستانم در چارچوب یک نهاد پژوهشی در برخی از ولایت های … سفری داشت، وقتی حاصل چشم دیدها و یافته هایش را در خصوص عرضه خدمات اجتماعی و دسترسی نسل جوان این ولایات به آموزش و پرورش شریک ساخت جداً نا امید کننده و جای نگرانی داشت. 
دوست من تعریف می کرد، در محلات که ما برای سروی اعزام شده بودیم، سرا پا وحشت بود، جایی که هنوز صدای پای قرون وسطی به گوش ها می رسید، نه از شفاخانه و کلنیک خبری بود و نه تعمیر و سرپنای برای آموزش وجود داشت. اطفال معصوم در بستر جنگ و ناامنی بجای سخن از قلم و کتابچه سخن از تفنگ و ویرانی می زنند. هنوز نمی دانند در کجای دنیاستند، اما در گوش شان نفرت و خشونت زمزمه می شود. اینجاست که سخن هابس به یاد می آید که گفته بود؛« انسان گرگ انسان است»، از وابسته گان این تعداد، گرگ های زیادی وجود دارد که در شهرها از این مردمان روستانشین نمایندگی می کنند، همیشه حقوق این محرومان را به بهانه قومیت و هویت می گیرند، اما از آن تنها و تنها برای تربیت چوچه گرگ ها در خانواده خود هزینه می کنند، نه برای آنانیکه در محرومیت مطلق بسر می برند. هم اکنون در پایتخت کشور زیر نام سهمیه قومی فرصت های تعلیمی و تحصیلی در اختیاری کسانی قرار می گیرد که آنها از وابسته گان هویتی شان در دور دست های کشور هیچ آگاهی ندارند. نه تنها اینکه آگاهی ندارند، بلکه سیاسیون عوامگرا منافع خود را در دوام محرومیت آنها جستجو می کنند.
 بنابر این از آنجایی که آموزش رابطه مستقیم روی خودآگاهی، فقرزدایی و تغییر وضعیت جنگی به وضعیت صلح و آشتی دارد تا زمانی که از طریق نهادهای آموزشی نسل جوان یک ولایت و یک کشور به خودآگاهی های لازم نرسد، برایند وضعیت موجود چیزی نیست، جز عقب ماندگی، قربانی سیاستمداران پوپولیستی، افراطیت، جنگ و انتحاری. آخر کلام اینکه امروز نسل روستانشین نسبت به نسل شهر نشین برای امنیت امروز و فردای کشور یک تهدید جدی ماست، برای رفع این نگرانی می باید زمینه های آموزش یکسان را به دور دست ها فراهم ساخت تا غایتاً از طریق خود آگاهی نسل جدید بتوان به بخش از این چالش ها غالب شد.

با احترام
راغب
6/1/1398