آرشیف

2020-1-24

عصمت الله راغب

چرا صدای غوری‌ها شنیده نمی‌شود؟

به عنوان شهروند متعلق به ولایت کم انکشاف‌یافته غور، تعجب می‌کنم که در مدت هژده سال همه صداها از صدای شهروندان مسئول و آگاه تا صدای طالب، دزد، اختطاف‌چی، آدم‌کش، خشونت‌گرا، ناقص حقوق بشر، غاصب زمین، چپاولگر و امثالهم همه شنیده شد، اما یک صدای که هیچگاهی شنیده نشد صدای شهروندان غور است. در این مدت هژده سال دغدغه و سوژه اعتراضات هیچ مردمی "سرک و برق" نبوده، جز مردم غور، زیرا سرک و برق ولایات دیگر را قانون تنظیم کرده و بدون کدام جنجال به آن رسیده اند، اما مفاد قانون زیر نام انکشاف متوازن تنها در ولایت غور است که می‌لنگد و بی‌اجرا می‌ماند. به یقین تا امروز هیچ فریاد و هیچ صدایی ناشنیده‌تر از صدای مردم غور نبوده است.
درست، برخی به این باور اند که اختلافات قومی، مسایل جغرافیایی و غیره موانع سر راه توسعه غور است، اما باور من اینست که اختلافات قومی در هر ولایت یک امر معمول است و هیچ ولایت تک قوم و تک زبان نیست و همه ولایات بدون استثنا به نوعی در این زمینه مشکلات خود را دارند، تا جایی هم مشکلات اکثر ولایات به مراتب جدی‌تر از ولایت غور ادامه دارد، اما برعکس دیگر ولایات توانسته اند به حق خود برسند و نسبتاً به توسعه دست یابند.
همین‌طور برخی جغرافیای طبیعی ولایت غور را دلیل عقب ماندگی غور عنوان می‌کنند، ولایت غور به لحاظ موقعیت هیچگاهی منزوی‌تر، خشن‌تر و دور افتاده‌تر از برخی ولایات دیگر… نیست، اما برعکس مردم دیگر ولایات نه تنها اینکه تا امروز در این زمینه شکایتی ندارند، بلکه در این مدت هژده‌سال هیچگاهی دغدغه اولیه و متداوم آنها سرک و برق نبوده است، چون ماده "انکشاف متوازن" قانون اساسی آنها را تاجایی به خود بسندگی لازم رسانده است که هیچ ضرورت به خیابان آمدن را از بهر سرک و برق احساس نمی‌کنند.
مزیت‌ها و فرصت‌های دیگری هم در اختیار ما بوده است که غور باید تا هنوز به انکشاف و توسعه دست می‌یافت که نیافت. غور ولایت نو تشکیل نیست، بلکه گذشته از عظمت تاریخی مردمان ساکن در این جغرافیا، بلکه عمر ولایت شدن آن در تشکیل 34 ولایت بیشتر از نیم قرن است، در حالیکه این فرصت می‌توانست چانس خوبی برای توسعه غور باشد، اما نه تنها اینکه عمر طولانی کمکی به بازسازی غور نکرده است، بلکه به تناسب ولایات دیگر او را به عقب هم زده است.
برخی دیگر گفته اند غور به بنادر وصل نیست و عواید داخلی این ولایت نیز کم است، روی این‌اصل از توجه حکومت مرکزی بدور بوده است. درست که غور به بنادر تجارتی وصل نیست و عواید کمتر دارد، مگر بدون غور 33 ولایت دیگر افغانستان همه به بنادر تجارتی وصل است؟ گذشته از آن مگر دیگر ولایات در خود فابریکات بزرگ ذوب آهن و تولید پارچه و امثالهم را دارد که سرک‌های‌شان قیر و برق‌شان فراهم شده است. نخیر این‌ها همه بهانه سر بهانه است. موقعیت زندگی مردم هیچگاهی نمی‌تواند دلیل برای محکومیت باشد، این یکی از مکلفیت‌های دولت است که از موقعیت و وضعیت یک ولایت چگونه استفاده می‌کند، اما قانون هر نوع رفتار تبعیض‌آمیز قومی، زبانی، جغرافیایی… را تحت هر بهانه‌یی که باشد مردود اعلان کرده و هیچ‌کس حق ندارد با استفاده از این بهانه‌ها مردم را در دوره صیقل سنگ نگهدارد.
برخی دیگر هم به تکرار گفته بودند که حمایت‌های یک جانبه سیاسی در انتخابات‌های گذشته باعث عقب ماندگی غور شده است. درست اگر ملاک عقب افتادگی غور همین بوده، پس در انتخابات امسال خو آرای اشرف غنی بیشتر از دیگر تکت‌های انتخاباتی است، در حالیکه اشرف غنی فعلاً رییس جمهور کشور است و بودجه سال مالی 1399 نیز زیر قلم جناب‌شان قرار دارد، اما چرا با وصف همه وعده‌های پنج‌ساله حکومت وحدت ملی بازهم به حداقل‌ترین خواسته مردم غور مبنی بر اسفالت 100 کیلومتر سرک که بارها این موضوع را وعده داده بود، به انجام آن عمل نمی‌کند. گفته می‌شود این بار نیز تنها با همان بودجه‌های دورانی سال‌های گذشته اکتفا کرده است و بس.
برخی‌هم گفته اند ما نمایندگان قوی در شورای ملی نداشته‌ایم، با کمال احترام به فرموده دوستان، یک بار به کارنامه دیگر نمایندگان نیز نظر اندازید. مه فکر نمی‌کنم که نمایندگان غور از لحاظ تحصیل و فهم کمتر از نمایندگان دیگر ولایات باشند، اما یک خلاء‌ی که همیشه در وکلای غور احساس شده است ضعف اقتصاد بوده است. در افغانستان تشریفات، داشتن دسترخوان هفت‌رنگ، بادیگاردهای زیاد، موترهای‌زرهی و چندین تعقیبی کار خود را می‌کند که متاسفانه نمایندگان ما همیشه دسترخوان شان تهی و جیب‌هایشان خالی و موترهای‌شان غیر زرهی بوده است، روی این دلیل است که حرف‌شان در سطح مملکت کمتر شنیده می‌شود.
در دنیای سرمایه‌داری، اقتصاد، سیاست ما را تعیین می‌کند، در جایی علی شریعتی گفته بود آنانی که اقتصاد خوبتر دارند حرف‌شان بیشتر شنیده می‌شود تا کسانی که دست و جیب‌شان خالی است.
به همین تازگی، چند ماه پیش طی یک جلسه مشترک که بین نمایندگان غور و برخی فعالین فرهنگی- مدنی در شورای ملی برگزار شده بود بعداز ساعت‌ها گفتگو و در نهایت اعضای مجلس بالاتفاق پیشنهاد کردند تا یک دربند حویلی برای انسجام غوری‌ها به کرایه گرفته شود، متاسفانه وضعیت اقتصادی وکلا ایجاب نمی‌کرد تا از عهده‌ی این تقاضا برایند و سر انجام جلسه بی‌نتیجه به پایان رسید. در حالیکه نمایندگان بسیاری از ولایات به تنهایی برای موکلین‌شان حویلی کرایه گرفته اند، اما از ما هشت نماینده نتوانست از عهده هزینه یک دربند حویلی برایند.
برخی دیگر گفته اند اعتراضات مردم غور انعکاس رسانه‌یی چندانی پیدا نمی‌کند از آن جهت حکومت از جریان دادخواهی‌ها بی‌اطلاع میماند. یاد تان باشد که افغانستان بحر اعظم نیست، یک کشور کوچک است، اگر واقعاً گوش شنوا باشد، هیچ‌چیزی در این مملکت پنهان نمی‌ماند. از طرف دیگر ما در عصر جهانی شدن و تبدیل جهان به "دهکده کوچک" زندگی می‌کنیم، امروز در هر گوشه‌ی دنیا سخنی گفته شود، حتما گوشه‌ی دیگر نیز آنرا می‌شنوند. به یقین گفته می‌توانیم که هیچ چیز ازچشم حکومت پنهان نیست، اینجانب بارها پیام مردمم را با جمع از دوستان عدالتخواه‌ام تا زیر الاشه رییس جمهور فریاد کردیم. اما سختی کار در این است که مسئولین خود شان را به ناشنوایی می‌زنند و قصد ندارند بشنوند و بفهمند. بنابر این سخت است فهماندن کسی را که نمی‌خواهد بفهمد.
خلاصه کلام؛
بنده آنچه که از حضور در جلسات مشترک بین نمایندگان "حرکت راه و روشنی" و نمایندگان حکومت و برخی از اعضای مجلس نمایندگان یافتم کجبینی برخیها در نظام واقعا نگران کننده است.
انتظار داریم رییس جمهور مملکت نگاه‌اش نسبت به شهروندان یک نگاهی فراقومی، فرا زبانی و فرا ولایتی و فرا سمتی باشد.
تاریخ ثابت ساخته است که تبارگرایی حلال مشکلات این جامعه نیست. اگر خدای ناخواست بزرگان کشور ما از کرزی تا غنی و امثالهم آبادی خود را در ویرانی دیگران می‌ببینند به یقین که انتخاب این مسیر به خیر و فلاح هیچ‌یک‌مان نخواهد بود.
 
با احترام
راغب
29/10/1398