آرشیف

2014-12-25

استاد محمود بی پروا

منبع پیدایش ثروت

 
 
درباره منشاءپیدایش دارائی در یک کشور نظریات و افکار معتنابهی موجود میباشد. بعضی هاتجارت  و امتعه را منبع پیداوری دارائی میدانند، یک تعداد پیداوار معدنی، کسانی هم تولیدات کشاورزی را مولد ثروت یک کشور میخوانند.عده ئی منابع ابحار و کسانی –  دام پروری  ، تعدادی علم ودانش  ، بعضی ها نفت و عده ئی هم  صنعت وتخنیک را.
اگر چه  در پیداوری هر نوع دارائی ، علم ودانش رول بنیادی دارد اما بعد از آن بعقیده من دارائی اساسی و پایدار در یک کشور همانا پوشش گیاهی آن میباشدزیرا از برکت پوشش گیاهی است که همه چیز بمردم آن خطه میسر میباشد.مثل غذا، صحت ، لباس ، پاپوش، سرپناه، آکسیجن، آب ،  اقلیم گوارا ، محیط پاک ، مردم تنومند وسالم.
فیصدی رشد اقتصادی و پوشش گیاهی در یک مملکت  مستقیما متناسب یکدیگر اند چنانچه اگر درجه  رشد دارائی در کشوری60 فیصد باشد ، پوشش گیاهی  آن نیز بهمین فیصدتطابق دارد و اگر درجه پوشش صفر باشد ، رشد اقتصادی نیز چنین میباشد.
بخاطر ثبوت این مطلب ، یک تیم از کارکنان بخش ارزیابی و بررسی از وضعیت پوشش گیاهی علفچر های غور در سه قریه اطراف چغچران یک آزمایش راانجام دادیم که نتیجه  چنین بدست آمد :
اول- پوشش گیاهی در قریه شماره 1 =    9.28 فیصد ، در قریه دوم  =  10.48   فیصد ودر قریه سوم   = 4.46 فیصد .      
دوم – مقدار تولید کتله گیاهی درقریه  شماره 1 =  1023 کیلوگرام فی هکتار براساس وزن خشک ، در قریه دوم  1086 کیلو گرام فی هکتار     ودر قریه سوم  =  540 کیلو گرام فی هکتار کتله گیاهی  در سال برآورد شد.
براساس معیار های جهانی قبول شده باید 50  فیصد این مقدار درسال مصرف شود( چریده ویا قطع گردد) و 50 فیصد دیگر در روی زمین باقی بمانند تاسبب افزایش مواد عضوی درخاک وتقویه و نگهداری آن از بیجا شدن توسط باد و آب گردند.از طرف دیگرچون یک راس بز ویا گوسفند در یکروز یک کیلوگرام علوفه خشک مصرف دارد بناء  در قریه های اول ودوم حد اعظمی دوراس ودرقریه سوم تنها یک راس بز یا گوسفند را میتوانند در فی هکتار در سال نگاه کنند وبس.
 ازاینجا میتوان گفت که اگر پوشش گیاهی 60 فیصد می بود ، آنان میتوانستند بعوض دوراس 12 راس را به خواطر آرام پرورش و نگهداری نمایند که در آنصورت وضع اقتصادی قریه های یاد شده از 10 فیصد به 60 فیصد بالا میرفت. بنا برآن به یقین گفته میتوانیم که درجه اقتصادی مردم این قراء از اثر بی توجهی و اهمیت ندادن به ارزش های گیاهی و حفاظت از آنها  50 فیصد تنقیص یافته است.ازروی این تحقیق به این نتیجه رسیدیم که وضع اقتصادی تمام مردم غور بهمین منوال است از همین خواطر مردم اینولایت قسمت زیاد مالداری و کشت و کاررا ازدست داده اندو به طلب  دریافت  کار بخاطرمعشیت زندگی روانه دیگر جاهاشده اند .
اگر اوضاع اجتماعی و آگاهی مردم غور بهمین وضع  پیش بروند، دیری نخواهد پائید که فاجعه سال   1350- 1351   تکرار شود. هکذا فقر و دربدری مردم را مجبور میسازد تابه گدائی تن دردهندو از جاده عزت مندی زندگی انحراف گردند زیرا بگفته شاعر : دست طلب که پیش کسان میکنی دراز    پل بسته ء که بگذری از آبروی خویش. حیثیت انسانی آنان  لطمه دار میگردد و  به فقر دوام دار ایشان می انجامد .
از اینجا استنباط میگردد که تا همچو مردمان  راه های احیا ی  دو باره پوشش گیاهی را سرمشق زندگی خودها نسازند و در این راه قاطعانه عمل نکنند هیچ گاه و بهیچ وجه  چاره نجات از چنگال فقر وتهیدستی را یافته نمی توانند.
مطلب دیگر اینکه پروسه  نابودی گیاهان سبب گردیده است تا میزان بارندگی مختل شود و خشک سالی ها ادامه یابد زیرا آنانیکه از عمق وجودخویش به خداوند باور و عقیده دارند ، میدانند که پروردگار عالمیان باران را بخاطر گیاهان نازل میسازد وبس تا  گیاهان وسیله  تغذیه و دیگر مایحتاجات انسانان و زنده جانها ی متنوع دیگری آفریدگار گردند. به همین علت ، کشور های که دارای سرزمین پوشیده از گیاهان اند برهر چیز دسترسی دارند. آبادی بهمین  مفهوم است که روی زمین بوسیله گیاهان پوشیده باشد نه چیزی دیگری.
امروز هر کس از طریق تلویزیون ها می بیند که جائیکه زمین سبز و پوشیده از گیاهان نیست ، معنایش هیچ است. اگر شههری آراسته با درختان نباشد، زمینی هم آغوش گیاهی نباشد ، بیابانی با خود خاری نداشته باشد، پس زنده جانی نیز با خود ندارد که درچنین حالتی همچو جائی نمایان گر انزجار و نفرت از زندگی است.قصر های مجلل و آسمان خراش، جاده های وسیع و پهناور ، وادی های پایان ناپذیر در صورتی زیبا به نظر میخورند که با انواع گیاهان مزین باشند ورنه  جز مشت خاکی افسرده چیزی دیگری نیستند. از همین خواطر فلم های سینمائی ، نمایشات دل پذیر ، تابلو های رسامی ،تفرج گاه های روح افزا همه وهمه با گیاهان آراسته میشوند تا زینت بخش روح وروان ما گردند.
هر موجودی که بفکر محو گیاهان است از زندگی و مخلوقات الله جل جلاله بیزاراست  وکسی که چنین است الله جل جلاله  نیز از وی نفرت دارد.
لذا بصفت انسان ذی عقل و کمال باید  در توسعه و احیای جهان سبز بکوشیم تا راه را به زندگی نسل های آینده خویش هموار ساخته باشیم و انطور نشود که  صحنه حیات را باایشان تنگ وتنگ تر سازیم زیرا آنان نیز  عین حقوق را  دارند تا از همین گیاهان و از همین خاک و آب مستفید گردندو به زندگانی خویش رونق و سامان بخشند.
 
و من الله التوفیق
 
ع. گیاه دوست