آرشیف

2014-12-31

دیپلوم انجینیر عبدالعزیز اویانی

مـــن می ترسم از آینده!
 

 

 بازیِ خطر ناک گرگان درنده مغرورپول و روباه هان مکاردین فروش
درین اواخر، زدو بند های لفظی بین گروهک خاص تیم حاکم، از زبان کرزی ( ازنام دولت افغانستان) و نماینده گان رسمی امریکا (حکم فرمایان اصلیِ کشور ما) در مورد خروج نیروهای ویژۀ نظامی امریکا از وردک و لوگر و همچنین، واگذاریِ کنترول زندان بگرام به تیم کرزی، جریان داشته که در حال حاضر، رو به خاموشی دارد. مرحبا به صلاحیت و استقلال کرزی! دیدیم که چقدر به ساده گی، زندان بگرام به افراد(گروهک حاکم) کرزی سپرده شد؛ بدون هیچ گونه کمک به کرزی و سر و صداو یا فشاری به امریکا از جانب سازمان های مدافع حقوق بشر و یا کدام مرجع بین اللمللی. یقینن، سرنوشت بحث پیرامون قوت های امریکائی در وردک و لوگر، چنین فرجامی را در پی خواهد داشت! من، نمیتوانم بگویم که زندان بگرام به "دولت" افغانستان سپرده شد؛ چون ما دولت نداریم. کشور ما بدست گروهک خاصی است که بسیار لجوجانه بحق مردم خود ( نرم گفته باشم) ظلم دارد؛ بی شرمانه و صریحن، لحاف آبرو وحیثیت و شهامت مردم کشور را زیر پای دشمن می اندازد و خرم است. دقت کنیم و آگاه باشیم! کرزی گفت: ما (او و امریکا) باید با طالبان مذاکره کنیم؛ که چنین شد. امریکا زندان بگرام را به او دهد؛ که چنین شد. امریکا از وردک و لوگر بر آید؛ که چنین خواهد شد. و،و،… آیا، امریکا از کدام مدرکی، ضعیف است و یا از کرزی حراسی دارد؟ – نی، نه ضعیف است و نه حراسی دارد؛ اینست رمز سناریو! پس، زیر پردۀ این زدن های کرزی و این گذشت های امریکا، چه نهفه است؟ تمام سازمان های حقوق بشر دینا، سالهاست دعوا و شور و فریاد جهانی دارند تا امریکا زندان های مخفیِ خود را که به مرور زمان، در گوشه و کنار جهان، افشا می گردند، بسته کند و از جمله، زندان "گوانتانامو" را؛ اما، برای امریکا، به مانند "پُف در هوا است"؛ ولی کرزی را حق می دهد. شاید، بخاطر یکه کرزی افغان است وقهرمان – مسلمان؟ شکی نیست که فردای دیگر، برای جناب کرزی، لقب "کرزی بابا" و یا کرزی "بابای دوم" ملت، تحفه گردد؟ 
قرار است، چند روز بعد، کرزی سفری کند به قطر، برای مذاکره با برادران طالب ( قرار کلام خودش) افغان، با میزبانیِ امیر قطر- فعال ترین عضو حلقه عشاق اسلام امریکائی- انگلیسی در افغانستان. بدانیم که دولت قطر، حتا درکشور ما روابط سیاسی و سفارت ندارد و از طرف دیگر، آیا می شود تصورکرد که امیر و یا دولت قطر، مستقل از حلقه مشترک المنافه مربوطش، چنین قدم های را در مورد افغانستان بر دارد؟ نه خیر، به هیچ صورت نی! در خانۀ ما، بزرگترین قدرت دنیا، قوی ترین پول، سیاست و سلاح دینا حاکم است؛ کسیکه امیر قطر نزدش هیچ است. کار بران این حلقۀ آزمند خاین به افغانستان، مانند همیشه، کوشش دارند، برای جهانیان و بویژه برای مسلمانان بیچاره کشور ما، طوری بنمایانند که طالب ها نیروی اند مستقل از سازمان های جهنمی استخباراتی غربی؛ و مسلمانهای واقعن مدافع، نجات دهنده و خدمت گذاردین اسلام بوده و هیچ ساخت و سازی با غربی ها ندارند و کرزی و تیمش نیز نیرو است و مستقل. اینها، هردو افغانند و برادر( آنچه کرزی تکرار دارد، هر روز). پس بایدند با هم بشینند و بدون مداخله دیگران، صلح آورند به خانه شان. اما؛ با کمال حیرت و درد؛ این همه سر و صدا ها در باره پیمان امنیتی، زندان بگرام، بحث لوگر و وردک، مذاکرات افغانی- طالبی برای آوردن صلح، دیگر چیزی نیست، بغیر از بازی خطرناک استخباراتی "غربی-عربی- پاکستانی- افغانی"به سرنوشت خون آلود مردم و خاک ما. اینست ادامه همان سناریوهای بسیار قدیمی و تا حال کارآمد راز های دشمنیِ(؟) افغان-انگلیس، در کشور ما؛ تنها ظاهر و نام بازی های شان تغیر رنگ و شکل می دهد، مطابق اوضاع زمان. اینبار، اولیت های سناریو دیگر اند. امروز کشور و مردم ما، تنها تابع خاموش ویا در جنگ با آنها باید نبود؛ بلکه با همه امکانات و داشته های انسانی، طبیعی و ….، ابزاری باید بود بدست آنها، برای استفاده علیه ایران. دیده می شود که آنها ازحاکمیت فعلی و اوضاع حاکم در کشورما ( وقتی که افکار عامه در حال بیداریست)، نمیتوانند طوری استفاده ببرند که کشور ما، آله فشار و یا جنگ بر ایران باشد. جریان این پروسه، مغایر است با خواست و برنامه های دیرین انگلیس – افغان و حالا برای همه شریکان شان. می بینیم که غربی ها نتوانستند عراق را صاحب شوند، چون عراقی ها "قهرمان" نیستند به مانند افغان ها(!)؛ پاکستان، چون منافع ملی اش را مهمتراز هر پیمان ودوستی ای با دیگری میداند ( با مقایسه با ما، افغانهای قهرمان)، دارد هشیارانه با ایران روابط اقتصادی- سیاسی بر قرار می کند و هیچگاه علیه ایران مورد سؤ استفادۀ غربی ها قرار نخواهد گرفت؛ ترکیه و ترکمنستان، همچنین، نمیخواهند مورد استفاده علیه ایران قرار گیرند. پس، کدام رژیم میتواند گزینه ای مورد قبول آنها و تاثیر گذاری (به عقیده حلقه عشاق اسلام افغانی) باشد، هم در سرکوبی و نابودیِ روند بیداریِ مردم ما و هم برای فشارو بالآخره، به میل خود شان، زیرآوردن ایران؟ – این گزینه، رژیم طالب افغانیست و تنها! شاید همۀ ما میدانیم که امریکا، انگلیستان، اسرائیل و کشور های شیخ نشین عربی دریک سناریو واحد، در رقابت و دشمنی با ایران، همسو اند و هم پیمان؛ و تیم حاکم در کشورما (گروهک افغان ملیتی ها) نیز با آنها تشریک مساعی دارند؛ که خدا خیر کند با ما! اینها، همه باهم، در کشور ما، رژیمی را برنامه ریزی دارند روی کار آورند از افرادی از نا کجا آمده،بی سواد، مدهوش و بنگی، ولی از نام اسلام و مسلمانِ کاملن زیر حکم وگوش بفرمان استخبارات(تنها استخبارات) پیمان "غرب -عرب – پاکستان -افغان" ضد ایران. از خاک وبوسیله مردم ما، میخواهند به ایران جنگی را تحمیل کنند، با استفاده از گوشت و پوست و خون مردم نادان و بی نوای افغانستان. آنها، دیگر گزینه ای برای بر داشتن این درد سر خود نمی بینند و ندارند. این جنگ را با استفاده ازکله مدهوش افغان "قهرمان؟" وتنها از طریق خاک ما، می توانند سازمان دهند. علاماتی دیده نمی شود که در این قضایای خطرناک، چگونه واکنشی ایران، ازبکستان، تاجکستان، روسیه، چین و هندوستان از خود نشان خواهند داد. باید واضح و عریان گفت که در سناریوی ضد ایرانی ( با بهانه بر نامه اتمی اش)، برای شکست ایران، مردم و خاک ما و همه بود نبود ما، قربانی می شود ،بی دلیل و بی اساس. اما؛ افغان، یک لقب قهرمانیِ جهالت دیگر را به پیشانیِ نا خلفش تاپه خواهد زد. خواهیم نخواهیم، آشوب خطر ناکی، ادامه دهندۀ میراث فرهنگی افغانیِ ما که ناشی از جهالت خود فروشیست، درانتظار ماست!