آرشیف

2014-11-22

عصمت الله راغب

فرهنگ مذمت گوی درغور!!

دیری نمیگذرد که مرکزغوراز"چغجران" به "فیروزه کوه" تغیریافته است اما این تغیرنام به عنوان یک موضوع خیلی گرم وداغ دربین کاربران فسبوکی خصوصاً دربین طبقه فرهیخته وفرهنگی غوریان ما تبادله می شود که گروه ای ازدوستان ما این افتخاررا یک اصل درتغیرزنده گی مردم آن دیاربه لحاظ تیوریک های روانشناسی قلمداد میکنند ودوستانی هم به قالب طنزازآدرس چغچران فریاد میزنند که من به مدت چهل سال شمارابه این نام همراهی کردم چرا؟ من را به ید فراموشی می سپارید؟! ولی آنچه که ازنوشته های دوستانم برای من سوژه سا زاست این استکه؛ تاقبل ازتغیراین نام(چغچران به فیروزه کوه)اینجانب تنهاباورمند به این بودم که فرهنگ مذمت گوی وغیبت تنها پشت سرمأمورین گماشته شده در آن دیار است.اکنون که نام مرکزشهرهم تغیرخورده عیبگیری وملامتگری بیشترازپیش ملموس به نظرمیرسد.دوستانم اگرازوالیان سالهای گذشته تا اسحق همرازشاروال چند روز پیش ،که بعدازبدرقه ومیزبانی بی سابقه درغیاب شان به مذمت گوی پرداختید؛ گذشت، اما لازم است که دراین مسئله کمی بخود بیائیم نام چغچران نام یک روزه ودوروزه نبود که همسان مستخدمین به ملامت گری درغیاب آن بپردازیم چغچران یک عمررا باما وپدران ما بود ازمنظرزمان گهوارپرورش همه نسل جوان امروزی بحساب میآید. متاسفانه اکنون با قبیح ترین الفاظ که چغچرانی معنایش گدایگراست یا اینکه اسلاف ما به نسبت تنبلی به مواشی خود "چغ" چراندند این لقب به آنها اختصاص داده شده وامثالهم خطاب می شود. قلم بدستان عزیزصادقانه فوکس کنید که این الفاظ تاچه اندازه بیانگرفرهنگ متعالی غوروغوریان شده میتواند؟!عزیزان حوزه ی فرهنگی غور! اگر به این مسئله عطف توجه بکنیم وعاقلانه بیندیشیم بدون شک تفسیر وتاول چغجران به همچو معنا های فوق،توهین به ما واسلاف ما است.خوب است که ما ازاین به بعد به نام فیروز کوهی شناخته شویم ولی آنچه را که دوستان ما ازاین نام برای بهبودی زنده گی خود وهمشهریان خود درآن طرف سفید کوه وجاده های بی اسفالت ویگانه شهرتاریک قرن بیست ویک که تاهنوزبه خانه ها الکین روشن میشود انتظار دارند خیلی بعید به نظرمیرسد که تحقق یابد به قول بعضی دوستان ما،اگربجای هزینه هنگفت که دراین عرصه به مصرف رسید؛این هزینه به یک بودجه دربخش اعمار زیربناها درآن ولایت اختصاص داده میشد که اندک گواه مدنیت ما درشرایط کنونی وفردای ما میبود خیلی خوب خواهد بود.بدون شک درولایت که دراین دوازده سال ازتمام دست آوردهامحروم بود، این یک دست آویز ودست آورد بسیار بزرگ برای دولتمردان و وکلای …ما خواهد بود(شاید وکلای محترم ما درزنده گی خوداین را یک شهکار فراموش ناشدنی بدانند درحالیکه…) ودرمرحله دوم گروه های فرهنگی ما ازهمین حالا سند افتخار این امر را با دست آوردهای گذشته خود حک کرده اند وسخن هرروزه دربین مخالفین وموافقین نام مسمی شده بالامیگردازبرخورد و دیدگاه دوستان فرهنگی غوری ما چنین استنتاج میشود که اگرنام غور هم به یک نام دیگرتغیریابد بعدازتفسیرواژه گانی کلمه غور بسیارکسانی هستند که علت عقب مانده گی این ولا را به نام این ولایت عنوان میدهند چون این فرهنگ به اثرتکرارزیاد برای ما ملکه شده که هرچیزراتا وقت که است مایه افتخا رمیدانیم وبه آن مینازیم ولی وقتی که ازپیش چشمان ما دور شد بازبه بدگوی آن می پردازیم.اینجانب هم ازاین تغییر ناراحت نیستم ولی رویهمرفته کارمناسب هم نمیدانم که مدت بیشترازچهل سال به این نام درآن خطه زمان گذراندیم اکنون بدون توجه به پیشنه ی تاریخیآن، آنرا به معناهای نامأنوس که گفتنش به زبان ثقالت ایجاد میکند نسبت میدهیم وهمچنان صفت را برایش قایل میشویم که دورازاخلاق است وحتا بالاترازآن گذشته گان خودرا به تنبلی وبی پروایی دربرابراین نام نسبت میدهیم که این خود کار یک عاقل نیست! ما به عنوان کسانی آگاه ازتاریخ،به این هم ملتفت باید بود که برابربه عمریک انسان زمان رادربرمیگرد تا این فیروز کوه به جای چغچران درآثارمکتوب نقش بیگرد دراین مدت چهل سال همه چیزمنسوب به مرکزولایت غور به نام چغچران گره خورده تغیرآن چیزی است بسا مشکل! به هرصورت منهمک ام به این مقوله وهم چنان مصداق است به زنده گی ما که گفته اند درگذشته افتخا رکردن، درآینده ها امیدواربودن ودرحال هیج چیزنداشتن؛

عصمت الله "راغب"
بهار1393