آرشیف

2014-12-12

نبی ساقی

طالع ات را بازکن

 

( قصه ی سنت وتکنولوژی)

مدتی است  شبکه تلفون همراه  ( ام . تی . ان ) در  دولتیار هم فعال شده و بسیاری دهکده های این ولسوالی را نیز تحت پوشش گرفته است. در روزهای نخست ، تعداد بسیاری از دوستان وبستگان تماس گرفتند وضمن خبردادن از فعالیت تلفون ، احوال ما  را  هم  می  پرسیدند  و شماره  های خویش را نیز لطف می کردند که اگر کاری بود براشان زنگ بزنیم.
باتمام محاسن  و معاییبی که   تکنولوژی می تواند داشته باشد،  جای شکی نیست که ما  به هرحال جز پذیرش و قبول این  وسایل مدرن ، چاره ای نداریم و این ضروریات  سرانجام مانند ماهواره ، در خانه های فقیر غور نیز راه پیدا می کند و برای سریال های  وقت کش  هندی و ترکی رقیب دیگری نیزتولد می شود.  سریال ها  هرچند برای درس و تعلیم اطفال،  در شرایطی که نه معلم مسلکی وجود دارد و نه فشاردرسی و نه هم  توجه والدینی ، به پدیده بسیار وقت تلف گری تبدیل شده ؛ اما  تلفون همراه این مشکل را نیز  دارد که برعلاوه  هدر دادن وقت ، پول ناچیز و جیب خالی  دهقان  قریه را نیزصرف  اس ام اس  های غیر ضروری دختر وپسرش می کند  وبه بهترشدن زندگی او هم هیچ  کمکی نمی تواند.              
شب چهارشنبه ی هفته گذشته  مادرم از خانه ،  از دره کشرو،  برام زنگ زد. شنیدن صدای مادر ،  واقعا از طریق تلفون هم بسیار آرامش بخش و نشاط آور بود. من مدتی است به گفته «‌داکتر صمدی» کمی ناراحتی معده  وتب محرقه داشتم. استفاده از دارو های بی کیفیتی  هم که در وطن ما وجود دارد ، دردی را به آسانی دوا نمی کند. وقتی مادرم  زنگ زد،  من آن روز ها تازه از کابل به غور برگشته بودم. گفت : ساقی حالی از مریضی ات چطو هستی؟ گفتم خوبم مادر، اما کاملا خوب نشدم و دوا ها چندان تاثیر نمی کنه. مادرم گفت : نه بچه!  ازی گلی ملی ها  نخور نه ،  جور نمیشی ، برو پیش کدام ملا ملا طالع ات را باز کن!!