آرشیف

2016-6-21

عصمت الله راغب

طالبان چــــــــرا زن ستیز اند؟!

در ماده ی چهارم مقرره تنظیم اجراآت وزارت امر به معروف و نهی از منکر وزارت طالبان  نگاشته شده بود:" هرزنی که با روی برهنه بی حجاب و یاهم بدون چادری از منزل بیرون شود، منزلش را نشانی نموده و برای شوهرش جزای لازم را بدهد. یا زن را با درنظرداشت حالت، جابجا تهدید نماید. هرگاه زن ذکر شده در وسایط نقلیه دیده شود، دریور را نیز با در نظر داشت حالت، از یک الی پنج یوم حبس نماید."
و همنیطور در پیوند به گروه طالبان از ضدیت با مدنیت تا ارایه تصویرخشن از دین، حرف های زیادی گفته شده است؛ اما در میان دیگر افراطیت های آنها، تنها چگونگی رفتار و عملکرد آنها با زنان در تمام جهان حیرت آور و مایه تعجب بود که احمد رشید یک تن از نویسنده گان نام آشنا، چگونگی رویکرد خشن طالبانیزم را نسبت به زنان افغانستان به گونه ی بسا واقعبینانه و خردمندانه به تصویر کشیده است که خوانش آن هر خواننده را الزاماً به تصدیق این تحلیل وا میدارد. آقای رشید می گوید:« طالبان نه پیوندی به گذشته دارند و نه هیچ طرحی برای آینده، فقط حال برای شان مطرح است. آنها یتیمان جنگ، بدون ریشه و بدون وظیفه اند. محرومیت های اقتصادی و خودشناسی اندک، آنها را ناقرار گردانیده است. بخاطری به جنگ رو آورده اند که دیگر مصروفیتی ندارند. اکثریت طالبان محصول دوران جنگ اند و درمحیط مردانه، جدا از زن و بدون  داشتن مادر، خواهر و خویشاوندان زن بزرگ شده اند. شماری در محدوده های مدارس پاکستان  و در کمپ های مهاجرین، زیر نظر مردان که گشت و گذار جنس زن در آن آسان نبود، کلان شده اند. حتا به اساس معیارهای جوامع بسته و محافظه کار پشتونی که مردان و زنان  خویشاوند در جوار هم زنده گی می کنند، طالبان حیات مشقت باری داشته و هیچ وقت محبت جنس مخالف را ندیده اند و با زنی محشور و همراه و هم صحبت نبوده اند. از طرفی ملاهای کم سواد به مراتب به آنها گوشزد نموده اند که زن منبع وسوسه و گناه است، انسان را از اطاعت و عبادت خداوند دور می سازد. با این پندار زمانی که طالبان قندهار را تصرف نمودند. زنان را در حصارخانه هایشان  محصور ساختند. مکاتب را به روی شان بستند و آنها را از انظار عامه دور کردند و این عمل را وظیفه خود تلقی کردند. طالبان با زنان که نیم نژاد بشری را تشکیل می دهد، دشمنی می ورزند و از آنها ترس و نفرت دارند؛ زیرا از ملاها باربار شنیده اند که مقهور سازی زنان  وظیفه ایمانی و اساسی ایمان داران است. این طرز تفکر و روش، طالبان را از مجاهدین سابق متمایز می گرداند»
آقای رشید نکات بسیار مهم را در بیاناتش برای خواننده گان ارایه داشته که هریک ضمن تصدیق، جای توصیف را از سوی خواننده گان لاریب برای خودش باز نموده و هرخواننده ی واقعیت نگر را درخودش جذب می کند. ضمن تایید همه حرف های آقای رشید، اما این جمله برای منی که در جامعه افغانستان زنده گی می کنم خیلی معنای عملی پیدا می کند که یکی از عوامل ترویج فرهنگ خشونت زای طالبانیزم در برابر زنان، هژمونی روحیه ملا محوری درجامعه افغانستان است و مسلماً در جامعه ما هرکس مفتی عصر خویش است و رشید این بار ملامتی کجروی های طالبان را به سوی ملاهای کم سوادی حواله می کند  که با فتوای های سودجویانه و عاری از دانش خویش اذهان گروه های قریب به خویشتن را نسبت به زنان در انحراف می برند. حرف رشید این است که « ملاهای کم سواد به مراتب به آنها( طالبان) گوشزد نموده اند که زن منبع وسوسه و گناه است» طالبان هم که احساسات غالب بر عقل های خویش دارند، این فتوای ها سرلوحه کارشان قرار می گیرد، دیگر هرچه عقده ی که دارند به پای مادر، خواهر و همسر می ریزند. جایگاه ملاهای واقعی در اینجا حفظ است، اما دقیقاً یک تعداد بخاطر زشت جلوه دادن چهره ی معصوم مادر، خواهر، همسر… تنها با لباس ملا نقش زن را در مقام شیطان توصیف می کنند که قطعاً عادلانه و منصفانه نیست و یا هم به عبارت دیگر با تاکید می گویند که عامل همه بدبختی ها زن است و تا جای که از کامل بودن آن انکار آشکار می کنند و حتا حضور خویش را در این دنیای خاکی منوط به خطای زن می دانند و می گویند اگر زن نمی بود امروز در بهشت انگور و تربوز… می خوردیم، بی خبر از ینکه ایشان از یک مادر تولد شده اند.
چندی پیش دوستی در صفحه فیسبوکش کوتاه جمله ی را نوشته بود که با تمام رفتارهای خشونت آمیز گروه های طالبانیزم و یا آنهای که در درون جامعه ی ما رنگ و بوی طالبانیزم دارند و فرزندانی با این افکار تربیت می کنند، پاسخ دقیق و جامع می داد. ایشان که کنایتاً مخاطبین هم داشت، نوشته بود که« ما با فرزندان خود محبت می کنیم تا در آینده خشن، عقده مند و دشمن همدیگر بزرگ نشوند» حقیقتا این عبارت معنای زیادی را در خودش داشت. اعتراف باید کرد که تنها برای نجات از این افکار بلازا تنها ما با ترویج فرهنگ محبت ورزی خانواده و محیط می توانیم یک جامعه انسانی داشته باشیم، جامعه انسانی به مفهوم همان جامعه که افرادش باهم انس می بندند و زن که مادر است به آن به دیده قدر می نگرند، است.
ما وقتی مادر، خواهر و همسرمان را بدون احترام به کرامت انسانی و حس تعلقات خونی و حقوق مادر-فرزندی آنها را اغوا گران و وسوسه کننده گان معرفی می کنیم و به عنوان دست پروردگان آنها برای محکوم سازی آنها قدم علم می کنیم و با آسانی تمام از جایگاه شان انکار می کنیم، دیگر باید از خود چی تعریف را برای نسل بعدی به میراث بگذاریم …؟
1/4/95