آرشیف

2014-11-22

عصمت الله راغب

ضمایر شخصی “تو” و” شما”

 

آنچه که استفاده اش از لحاظ دستور زبان برای من و… درد سرآفرین شده است

زبان گاه وقتی درد سر می آفریند. بدون شک اذعان باید کرد که استفاده ضمایر"تو" و" شما" برای من وهمشهریان غوری ام که استفاده این نوع ضمایر نظر به موقعیت جغرافیایی و گویش های منطقوی متفاوت است، برای ما جنجال آفرین شده. ازآنجایکه اسلوب گویش آدمی ازهرفرد تا فرد دیگر متفاوت می باشد.درحالیکه این افراد برادر هم هم بوده باشند ولی شیوه ی گفتار شان متفاوت است.جا دارد که دراین نبشته یک معلومات دیگررا هم اضافه کنم که نتیجه آزمایش اهل علم است که گفته اند:سه چیز از انسانها نسبت به یکدیگر شان متفاوت است:1- صدا2- چشم 3- نشانی سرانگشتان… صداها هم بحیث هسته ومایه های تشکیل دهنده زبان اند وزبان بدون آنها بخود هستی ندارد، پس به تائید تفاوت صداها، گفته میتوانیم که لهجه وطرز گفتار هرانسان با انسان دیگر متفاوت است. این تفاوتها از آواههای زبان شکل میگرد وبه تفاوت دستوری، نحوی،واژه گانی که بخش های تحول داخلی زبان را تشکیل میدهد می انجامد… تا تغییرات وتحولات بیرونی مثل موارد اقتصادی،فرهنگی ،اجتماعی،جغرافیایی ومکانی … که با ایجاد تغیرات ودیگرگونی از مندمج شدن موارد داخلی وخارجی به مرور زمان، غایتآ زبان دیگری از آن عرض اندام می کند..به هرصورت آنچه تحت این عنوان بحث می شود همانا موارد است که برای من وبیشتری از دوستانم که از آن دیار جاده های بی اسفالت فیروزکوه اند، در مناطق شمال دربین همزبانان شمالی برای ما تجربه شده است. که حتا استفاده "شما" بجای "تو" دانشجویان غوری را درمناطق شمال برای اینکه ازطرف استادان وهم کلاسان شان بالایشان ایراد واعتراض نشود، آنها را در کرسیهای دوره کارشناسی از بیشتر امتیازات محروم نگاه داشته ومیدارد. صرف نظر از تلفظ نا درست فونیم "غ" بجای "ق" وسایر موارد زبانی از طرز تلفظ تا دیگرگونی بخشهای صرفی، نحوی، واژه گانی ومعنایی که همواره در حال تغیر ودیگرگونی است و این تفاوتها درمناطق قلمرو زبان به درستی ملموس ومحسوس می باشد.همانطوریکه دستور زبان وظیفه دارد تا زبان مردم را به آنچه که است توصیف کند، نه آنچه که مرصوص بر ذوق والتذاذ فرد بوده باشد؛ به ستایش گیرد.بنابر این ضمیر "تو" ازجمله ضمایرهای شش گانه شخصی درزبان فارسی اند که در قسمتهای غرب قلمرو زبان پارسی-دری بدون درنظرگیری آنچه بزرگان شمال کشوراستفاده ی آنرا برای بزرگ سن ها بی احترامی می انگارند؛ استفاده می شود. وضمیر"شما" هم که برادری "تو" است برای مخاطبین جمع استفاده می گردد که تعداد مخاطبین دو واز دو بالاتر باشد که این نوع طرز استفاده مطابق به خواست دستور است که واقعیت امر هم برهمین مسئله تاکید می کند. ولی ما که با استفاده و متابعیت از دستور زبان وعرف زادگاه ومنطقه ی مان بدون اینکه با گفتن "تو" با کسی بی حرمتی کنیم آنرا به استفاده می بریم وهرگز بیاد ندارم که شخصی با مخاطب شدن به "تو" درمناطق غرب ازمتکلم به لحاظ تفاوتهای سنی چی خورد باشد چی بزرگ درچنین حالت انتقاد کرده باشد…اما به عقیده من" تو" از لحاظ احترام وقریب نشاندادن مخاطب درمناطق غرب افغانستان وفراتر از مرزهای سیاسی افغانستان یعنی درکشور همسایه ایران که بیشترین گوینده گان زبان فارسی دری را بخود جا داده است بیشتر"تو" جا افتاده است و در این مناطق ضمیر "تو" به مخاطبی استفاده می شود که متکلم به آن ارادتمندی قلبی بس وافر داشته باشد. اما ضمیر"شما" به کسانی مخاطب می شود که تعداد شان جمع بوده واگر بجای مخاطب مفرد که باید"تو" استفاده گردد "شما" استفاده شود؛درحالیکه درشمال احترام می پندارند اما درغرب آنرا به نحوی از خود بیگانه احساس می کنند در این حالت چی متکلم وچی مخاطب هردوی ایشان احساس بیگانگی برای شان پیش میشود. این تجربه زمانی به من دست داد که مستدام می کوشیدم تا خدای ناخواسته با گفتن "تو" با همزبانان این دیارم اهانت وبی احترامی صورت نگیرد، این احتیاط برایم به یک عادت وملکه تبدیل شده،اکنون نزدیکان وخویشاوندان وعزیزانم که از زاده گاهم برای جویا از احوالم با من تماس حاصل میکنند با استفاده ضمیر "شما" به مخاطب تماس گیرنده (درحالیکه مفرد است) به رسم مردم شمال بجای اینکه احترام کرده باشم در دلشان نفرت می کارم وآنها را از خود دور میسازم .سرانجام این استفاده "تو" و"شما" یکی بجای دیگر علاقه و محبت دوستان غوری ام را نسبت به من کم ساخته است به عرف منطقه که من مغرور شده باشم…ازاین پس با غرورم به آنچه که باور دوستانم بود پایان می بخشم هر آنچه دلم خواست استفاده می کنم

 

باحرمت: عصمت الله راغب
5 سنبله 1393