آرشیف

2014-12-26

استاد محمود بی پروا

شهردار یاشرکار؟

شهر چغچران یکی از جمله شهرهای بی گیاه وعاری از سبزینه هابود. هرکس از نبود گیاهان دراین شهررنج می برد ، چیزی میگفت وطعنه ایرا به باشندگان وارد میکرد. من نیز از جمله کسانی بودم که مورد طعن وسرزنش قرار میگرفتم وسخت رنج می بردم تا بالآخره زمانی فرارسید که دست به کاری بزنم تا باعث بوجود آمدن تعدادی از درختان سبز دراین شهر شود.
درموسسه CRS بصفت کارمند احیای منابع طبیعی استخدام شدم . موسسه  زمینه را بمن مساعد ساخت تا درسرسبزی شهر دست بکارشوم. بیدرنگ بسراغ شهردار چغچران شتافتم وبعد از چندین بار بگو مگو شاروال حاضرشد که ساحه زیر کانال عمومی پوزه لیچ را ازقسمت کوتل وردک ها تا نزدیک گدام  که یک اراضی نشیب دار وغیر قابل اسکان بود ودایم تحت حمله تخریب آب کانال قرارمیگرفت ، بهمین منظور بدسترس موسسه قرار دهد. موافقت نامه بین طرفین امضا شد وشاروال متعهد گردید که از این پروژه تا چغچران وجوددارد، محافظت نماید اما بیخبر ازاینکه گفتار درزبان همیشه مغایر قلب یک مسلمان کارمند دولتی این کشور است.
بااستخدام 70 نفر کارگر شروع به طراز بندی ساحه کردیم وبابسا مشکلات دربهار سال 2008 ازمرکز بامیان به تعداد 1000 اصله نهال اکاسی خاردار، 3000 قلمه سفیدار ومتباقی از قراء ماحول چغچران سنجد وسقیدار وبید تهیه نموده که یک قسمت را نظر به تعهد نامه،  اداره شاروالی تهیه دید.
جمعا به تعداد 40000 قلمه نهال سفیدار،بید، سنجد ونهال اکاسی درساحۀ پنج ونیم هکتار غرس گردید ودرحفاظت وآبیاری آنها چهارنفر کارگر استخدام شد تا روزانه بطریق نوبت دونفر از اوایل صبح الی شام مصروف بکار باشند.
درآن هنگام محترم الحاج بازمحمد احمدی والی غور بود وموصوف روز اول حمل رارسما با غرس نهال آغازکرد که بهمین خواطر اولین نهال این ساحه را وی شاند. درعین وقت به شاروال هدایت داد تا ساحه را کاملا به ساحه سبز اختصاص داده بعض قسمت های همواررا که قبلا بمنظور دکان سازی به افراد توزیع گردیده بود، فسخ وبعوض، درجاهای دیگری برای ایشان دکان بدهد. شاروال بهمان قیافۀ خوش آمد گویانه گفت:" خوبه صاحب ! هرامری که بکنید اجرا میشود". والی بمن دستورداد تا جاهای همواررا نیز نهال شانی نمایم ولی من به سال بعد وعده سپردم زیرا در طی این سال امکان تهیه نهال نبود.
حفاظت وآبیاری از این نهال ها کار بس بزرگ بود . مواشی بخاطر فروش ، دایم دراین شهر سرازیر می شدند، علوفه نبود ودایم این ساحه زیر حمله مواشی قرارمیگرفت ولی من با همان تلاش وسعی خستگی ناپذیر خود هرهفته از ساحه دیدن میکردم و از محافظین جویای حال می شدم. با عابرین ومالداران وساکنین محل همه وقت درجنجال ومباحثه بودم . سرانجام درخزان سال 2009 موسسه را ترک گفتم ولی باآنهم گاه گاهی به دیدن نهالها رفته واخلاقا به محافظین تاکید میکردم تا ازآنها جدا مراقب باشند. درنتیجه نهال ها مکمل سبز شدند وبعد ازگذشت سه سال ساحه را پوشانیده وبه چنگل انبوهی تبدیل شدند وساحۀ سبزپرباری  برای رفع خستگی ودرس خوانی شاگردان مکاتب وموسسات عالی تر تبدیل شدند. شهر نمود سبزرا بخود گرفت، مشام آدمی را هوای تازه معطر گردانید، روزانه صدها مسافر باعبور ازآنجا اظهار شعف وخرسندی میکردند ودرسال سوم بیشتر از 50000 قلمه تهیه وبجاهای دیگر ارسال گردید.
با اینهمه اوصاف نیک ، امسال بهار شاروال شهر چغچران که زمانی "خوبه صاحب ، بچشم" میگفت ساحه را دربدل یک مشت پول بیک تعداد قدرتمندان توزیع کرد تا برای خویش دکان بسازند. آنان کاررا شروع وبطور بیرحمانه بدرختان مظلوم وبیکس دل نسوختانده تعدادزیاد ایشان را با تبر وتیشه ازبیخ برکندند وبه گودال جهاد شاروال انداختند. جریان قطع ووضعیت آنهارا محترم آقای وکیل از طریق سایت جام،  مستند با عکس وجزئیات به دسترس مطالعۀ عزیزان  قرار داد.
درکشورهای دیگر شاروال پدر درختان وآنها فرزندان اورا میسازند. نمیدانم عطوفۀ پدری شاروال چغچران را چه شده که فرزند نازنین خودرا دربدل مشت اندکی پول میفروشد پس دختررا بچه مقدار باید بفروشد؟ آیا شاروال همینقدر درک وخردندارد که کاروخدمت درختی را بفهمد؟ اگر فرزند انسانی اش برایش کارمیکند تا یکمقدار پول بدست بیاورد، فرزند گیاهیش به وی ودیگران آکسیجن میسازد، چوب می آفریند، هیزم فراهم میسازد وامراض روانی او ودیگران را تداوی می بخشد.
شاروال همینقدر درک ندارد تا بداند که درپرورش یک درخت چقدر مشکلات وتکالف بکاراست؟ خودشاروال امسال حدود 1000 بته مورپان دربولوارهای شهر غرس وآبیاری مینماید . شاید دراخیر فصل خزان راپور بدهد که لک ها افغانی بمصرف رسانده است. پس بااین همه زحمات چطور بخود پسندید که مشت پول اندک را از لشکر انبوه خود ترجیح دهد؟ قطع تخمین دو هزار درخت از شهر چغچران گناه نابخشودنی میباشد که شاروال مرتکب شده است.
واما ازشاروال که صرف نظرشود، والی ولایت که شخص تحصیل کرده، تمدن دیده وترقی پسند بود چگونه بهمچو شاروالی اجازه داد که دست به این عمل بزند؟ حداقل والی زمانی به پارک های سرسبز لندن قدم گذاشته وبه ارزش هوای صاف، محیط پاک وخدمات گیاهان پی برده است بناء چگونه شد که دست جفاپیشۀ شاروال رانگرفت تا به گیاهان ستم نکند!
خوانندگان عزیز! بعد از این از من بهمه گان بگوئید که کسی حق ندارد مردم ولایت غوررا ملامت کند که چرا نسبت به محیط سبز بی علاقه اند بلکه باید به خوش آمد گویان درباری دولت نفرین بفرستند که چرامرتکب چنایت میشوند. مردم غور قدرسرسبزی را میدانند، محیط پاک را خوش دارند، از گیاهان لذت می برند وبهر چیز سبز ارزش قایل اند ولی افسوس این پول پرستان اند که همچو اعمالی را انجام میدهند.
شاروال ! اگر فکر کنی که دو هزار درخت را به بیست هزار افغانی فروخته ونفع بزرگ برده ئی ، بدانی که دراین تجارت سخت خسارت دیده ئی. اگر دکاندار ترا درآنجا دیده وبه پیاله چائی ترغیب نماید، باید بدانی که این دعوت به یک ثانیه استشمام هوای تازه وخوشگوار این درختان برابری کرده نمیتواند. آیا بیادداری که درسال دوم که توانستیم برایت صدهزار قلمه نهال بنشانیم با چه گردن بلند وغرورعالی به جلسه شاروالان زون درهرات صریحا بیان کردی که درغور اینقدر نهال شانده ئی وهمه شاروالان بتو بچشم حیرت نگریستند وترا شاه مرد کار وعمل دانستند؟ آیا آن افتخار بهمین قدر نمی ارزید؟ راستی که گفته دانشمندان بجاست که گفته اند:سگ بدریای هفت گانه بشوی            چونکه ترشد پلیدتر باشد
خر عیسی گرش بمکه برند              چون بیاید هنوز خر باشدواقعا تو همان پول پرست دورازکرامت انسانی ئی که جز پول بچیزی ارزش قایل نیستی. باآنکه این عمل شنیع وزشت تو شیشه عمرم را شکست ومرا اززندگی مایوس وناامید گردانید ولی توکل می برم بخدای خود تاترا به چنان مصیبتی گرفتار گرداند که نه به آب زمزم وکوثر سفید شوی ونه  زیارت مکة الله شریف ترا پاک گرداند. یاالله ! اگر تو خالق گیاهانی! انتقام این درختان عاجزرا ازشاروال بگیر وبه بزرگی خود اورا چنان رسوا بساز که نامش تا دور آخر دنیا بخط سیاه ودرشت ثبت باشد. یاالله خودت بهمه چیز واقف ودانائی!
باری این دعای منی روسیاه را اجابت بفرما وگیاهان ناتوان را برومند وپرقدرت بگردان. آمین

محمود بی پروا ، چغچران، ثور 1390