آرشیف

2016-7-22

عصمت الله راغب

زهرا قربانی خشونت های خانواده گی شد!

زهرا دخترخانم چهارده ساله ی که قربانی خشونت های خانواده گی در غور شد. از چندی بدینسو رفتارهای خشونت آمیز از سنگسار تا به آتش کشیدن پیکر نسل آدمی در غور سوژه های داغ رسانه یی در داخل و خارج شده است. جای شکی نیست که جایگاه زنان در طول تاریخ بطور یک دست در هر جامعه و هر ایدیولوژی از سوی مردان که چی لباس زن ستیزی را در جان داشتند و چی در لباس فمینستی برای آزادی زنان گلون پاره کردند، نقش آنان آگاهانه در صحنه ی عمل دست کم گرفته شده است. مردان گاهی زنان را نیمی از پیکر جامعه گفتند و گاهی هم از لطافت های  آنها در اعلانات تجارتی بهره کشی تجاری کرده اند. این سنت زن ستیزی از جهان که بگذریم در سراسر افغانستان از کابل تا ولایات اطراف گراف بلند دارد؛ اما رفتارهای غیر انسانی و خشونتبار اخیر غور در برابر قشری محروم خانم ها بسیاری ها ره شوکه و پرسش های زیادی را در ذهن مردم بیرون از غور تداعی کرده است. به عنوان شهروند بومی غور اعتراف می کنم که واقعاً اتفاقات اخیر غور  در جهان کمتر پیشینه داشته و مایه سخت شرمساری به وابسته گان تاریخ کهن و تمدن بلند غوری هاست .
از عدم باور به وجود کامل زن تا دادن القاب تابو و منفی مثل ناقص العقل، مکاره، سیاه سر، عاجزه و در نهایت هم استفاده از آنها بحیث امتعه تجارتی در بازارهای بستن خویشاوندی که بنام مهریه به ارزش کم و بیش( بیست لک افغانی) به فروش می رسند، همه ی این ها برای مقام زن توهینی بیش نیست.
غور در شرایط امروزی که از روی الطاف حکومت مرکزی می شود برایش شهر ارواح گفت، چی آدم هایی را با چی طرز تفکر با خودش تحمل می کند. رواناً ما همه در خود به ستیزیم؛ بعید نیست که اگر موجودی بنام زن در هنگام دست و پاه زدن ما برای فروکش سازی خشم های حیوانی مان در غور وجود نمی داشت، ممکن مردان ما یا از درون انفجار می کردند یا "مرد جنگگ" به عنوان یک روش نو از غور به بازارهای رسانه یی عرضه می شد. یادی تان است! تنها شهکاری نسل غور بود که برای اولین بار در جهان به صدور فتوای ناقص العقل بودن زن از ذاکر نائیک، قرضاوی و غنوشی پیشی گرفت، قطع نظر ازینکه زن کامل است یا ناقص اما گفتن چنین حرفی برای اولین بار به حد فتوا از غور، جای که نه مدارج بلند علمی ما ایجاب می کرد و نه هیچ نوع امکانات و تسهیلات برای دلبستگی به زنده گی در آن وجود دارد، خیلی سنگینی می کرد. پس وقتی عناصر جامعه ما با چنین رویکردهای بی سابقه ی، گب نو خلق می کنند، چی انتظاری داشته باشیم که زنان مصئون باشند، حقوق شهروندی و مشارکت سیاسی داشته باشند، سهم فرهنگی و اجتماعی شان در جامعه معلوم باشد  و یاهم به "بد" داده نشوند؟! در نهایت هم شرف و عزت شان صدمه نبیند، در هنگام خشم مردان کرامت شان به لگد زده نشود ویا هم چوب سوخت برای گرم کردن آنهای که از درون سرما خورده اند، نباشند.
پ.ن: برای مردمان که نه زور فزیکی در برابرشان داریم و نه فعالیت های مدنی در تغییر شان نتیجه بخش است، به حد دعا طالب هدایت شان هستیم. و برای خواهر مان زهرا که مظلومانه با چهره سوخته دنیا را ترگ گفت جنت فردوس را تمنا می کنیم.

راغب
28/4/95