آرشیف

2014-12-30

انجینر محمد نظر حزین یار

رسالت تــــاجـرمسلمان در عصر حاضر

 

به اثر تقاضای عده ای از دوستان و علاقمندان جناب مولانا عبدالرحمن معتصمی غوری وتقاضای اینکه در روال کنونی رسالت تاجر ان در کشورهای اسلامی چه خواهد بود ؟ سیر و تجسسی در آثار جناب معتصمی صورت گرفته و مقاله ایشانرا که تحت عنوان « رسالت تاجرمسلمان درعصرحاضر» تحریر گردیده بود انتخاب و به صورت یک سریال خدمت دوستان قرارداده تا باشد با مطالعه دقیق شان در مورد اظهار نظر نمایند ، در این راستا جناب مولانا به سوالات دوستان پاسخ ارائه خواهند داشت.

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم
نحمده ونصلی علی رسوله الکریم
رسالت تاجرمسلمان درعصرحاضر
یا
( اخلاق اسلامی درتجارت)
لحظاتی با توام ای تاجر مسلمان
لحظاتی با توام ای تاجر مسلمان: آیا شما هم فرصت همراهی را با من دارید؟

می دانم که خیلی مصروف هستید، چون باید فعالیت های روز مره ای تان را ارز یابی کنید، بر کارمندان وزیر دستان تان نظارت داشته باشید وبا مشتریان وشرکای تجاری تان ارتباط برقرار کنید، با ید مراقب باشید که رقبای تان در بازار یابی وفعالیت های تجاری شما اخلال ایجاد نکنند وباید در پلانها وطرح های اقتصادی خود باز نگری نمایید. ویا به مسافرت در خارج بروید، وبرنامه ملاقاتی که با دوستانی خودد دارید اجرا کنید، واگر فرصت دست داد به خانه روید واز معاشرت با خانواده وفرزندان لذت برید وساعاتی را در خورد ونوش و خواب سپری کنید، وهمین طور شب ها، روزها، ماه ها وسالها را بگذرا نید. ولی باهمه این ، وظائف ومسؤ لیت های دیگری نیز است که بایدبه آنها رسیدگی شود که اهمیت آنها بالاتر از آنچه است که الآن فکر مارا به خود مشغول کرده است وذهن ما به روی آن متمرکز گردیده است وشب وروز تلاشهای مان در استقامت آن انجام می یا بد.
لذا اجازه دهید که لحظاتی با هم باشیم واجازه دهید که لحظاتی سر سخن را از امور ی باز کنیم که ماورای منافع مادی،خواسته های معده وشکم، عیش ونوش، برق وزرق ولذات وتجملات زندگی، وماورای غوغای کشمکش های دنیای پول واقتصاد وثروت وزراندوزی قرار دارد، اموری که سخن ازآنها ازنشئه زندگی می کاهد، وقلب را آرامش می دهد وروح را صیقل می بخشد واز عالم خواب وخیال وفنا وزوال به ساحل دریای بیکران بقا وابدیت وبه کرانه اقیانوس واقع وحقیقت، متصل می گرداند.
آری برادرمسلمانم: آنچه در سطور آتی می آید سخنان چند در این زمینه است که این حقیر، صرف به خاطر رضای الله(ج) وهدف شمولیت درکاروان داعیان راه خدا، به حیث نصائح ایمانی ومواصات بالحق، آنهارا در محضر شما تقدیم می دارد. 
آنچه از خواننده مسلمان، انتظار می رود، این است که با بردباری، حوصله، متا نت، تأمل ودقت وبا تصمیم قطعی عمل وهدف آوردن تغییر ودگرگونی بنیادی در زندگی، این نوشته را از زیر نظر بگذرانید. خودرابه مثابه انسان مسافر وسرگردانی بپندارید که در یک صحرا وبیابان پهناور، خشک وسوزانی، گیر مانده است واز شدت حرارت،آن قدر تشنه شده است که در آستانه مرگ قرار گرفته است ودر این هنگام ناگهان جام آب سرد وگوارا را به او می دهند که سر کشد. چه فکر می کنید که آن انسان تشنه با چه حرص وعلاقه ای آن جام را بدست می گیرد ومی نوشد وچه لذت وکیفی را ازآن حاصل می کند.
با اطمینان خاطر برای شما قول میدهم که اگر با چنین اراده ونیت وحالتی این مقاله را مطالعه کردید، پس از مطالعه آن، احساس نوی برای شما دست می دهد وفکر می کنید که تولد دوباره ای یافته اید، ومتوجه می گردید که یک هدف بسیار بلند ومهم ودرعین حال روشن وواضح را درزندگی إتخاذ نموده اید. وتمام فعالیت ها وکارکرد های شما هدفمند وجهت دار گردیده است ودر نتیجه آن، شراشره های آتش حرص وآز وبخل دردرون شما فرو می کشد وبه تمام امکانات ومنافع مادی به عنوان ابزار نگاه می کنید واز سرمایه عظیم قناعت وغنای نفس بهرمند می شوید
قبل ازآنکه به اصل مطلب که مسؤولیت ووجایب تاجر مسلمان است بپردازم لازم دیدم که به حیث مقدمه به نکات ذیل اشاره کنم.
هدف زندگی – دیدگاه اسلام به اقتصاد وثروت – وحالات امروزه تاجران مسلمان

هدف زندگی 
(تفاوت های أساسی میان نگاه مؤمن به زندگی ونگاه کافر به آن )
الله جل جلاله در قرآن عظیم الشأن به طور واضح وآشکارا هدف آفرینش وزندگی انسان هارا تعیین کرده است . چنانچه که فرموده است:« وما خلقت الجنّ والإنس الا لیعبدون» الذاریات :51 
ما مسلمانان اعتقاد داریم که بدون از ذات الله جل جلاله وصفات او هیچ چیزی نبود والله جل جلاله به اراده، مشیت، قدرت خود، جهان هستی را ازآسمان وزمین وآفتاب ومهتاب، وستارگان وکهکشانها، حیوانات، نباتات، انسانها، وجنّات، فرشتگان وموجودات ریزی مانند حجرات، مالیکولها،اتوم ها، وپروتونها، ونیوترونها والکترونها راآفرید. ودراین میان برای انسان، جنات شعورو عقل عنایت کرد وکرامت ویژه ای بخشید وکائنات را مسخر او ساخت چنانچه پروردگار فرموده است:«ولقد کرّمنا بنی آدم وحملناهم فی البرّ والبحر ورزقناهم من الطیّبات وفضلناهم علی کثرٍ ممّن خلقنا تفضیلاً» الأسراء:70 
( ما انسانهارا کرامت دادیم، وآنان را در خشکی ودریا (برمرکب های گوناگون) حمل کرده ایم، وازچیزهای پاکیزه وخوشمزه روزیشان داده ایم، وبر بسیاری ازآفریدگان خود کاملا بر تریشان داده ایم .) 

ونیز فرموده است:« ألم ترو أن الله سخّرلکم ما فی السموات وما فی الأرض وأسبغ علیکم نعمه ظاهرة وباطنة…» لقمان:20 
( آیا ندیده اید که خداوند آنچه را که در آسما نها وزمین است مسخر شما کرده است (ودرمسیر منافع شما در حرکت انداخته است) ونعمت های خودرا چه نعمت های ظاهر وچه نعمت های باطن برشما گسترده وافزون ساخته است .) 
ولی خداوند انسان را مهمل نیافرید بلکه برای او تکلیفش را روشن ساخت وهدف آفرینش وزندگی اورا، آشکارا بیان نمود:« وما خلقت الجنّ والإنس الا لیعبدون» (الذاریات:51 )
پس انسان برای این آفریده شد که پروردگارش را بشناسد وخاشعانه به عبادت او بپردازد تا رضای الهی ، ثواب اخروی ونعمت های ابدی نصیب او گردد. برای اینکه انسان به اثردغدغه های نفسانی ووسوسه های شیطانی از مسیرحق وهدایت منحرف نشود وهدف زندگی اش را فراموش نسازد، انبیاء کرام را به حیث را هنمایان ماهر،دلسوز ومهربان مبعوث گرداند 
پس زندگی انسان به دومرحله مهم تقسیم می شود : مرحله قبل ازمرگ که کوتاه وفنا پذیر اما مقدمه برای مرحله دوم است که آن دائمی وابدی است چنانچه علامه مفتی محمد تقی عثمانی در این زمینه می فرماید:« زندگی انسان به دو دوره ی جدا از هم تقسیم می شود: یکی بخش محدود وگذار که بامرگ هر انسان به پایان می رسد ودیگری بخش نا محدود وپایدار که با مرگ آغاز می شود. بخش اول زندگی انسان مقدمه وگذرگاه وبخش دوم مقصد، جایگاه اصلی واقامتگاه ابدی است . هر چند بخش اول زندگی همراه با محدودیت زمانی ومشکلات فراوانی می باشد . اما از این نظر که سعادت وشقاوت ابدی ، مر هون تلاش های اختیاری وگزینش های است که در همین زندگی محدود انجام می گرد، ( الدنیا مزرعة الآخرة) دارای اهمیت بسزای می با شد . ازاین رو انسان باید باکمال دقت وهوشیاری، همواره مواظب با شد که در این جهان، راهی را برگزیند وجهتی را انتخاب کند که برای سعادت جاودا نیش مفید تر باشد .» ( اقتصاد اسلامی: ص64 تالیف علامه تقی عثمانی وترجمه رعایت الله روابند) 
بنابر این انسان مسلمان غذا می خورد، لباس می پوشد، مسکن را برای خودآماده می سازد وبه غرض تحصین نفس، حفظ عفت، وبقای نسل، تشکیل خانواده می دهد وبه خاطر دست یا فتن به امکانات رفاهی وزندگی را حت وآرام که زمینه را برای تحصیل کمالات علمی ومعنوی وعبادت وشکر گذاری بیشتر الله جل جلاله برای او وفرزندانش مساعد گرداند، وبه غرض همکاری با فقرا، ونیازمندان وانجام دادن کارهای خیریه ما نند ساختن مساجد، مدارس، شفاخانه ها، پل هاوسرک هاودیگرکارهای عام المنفعه از راه مشروع وحلال به گردآوری ثروت وسرمایه رومی آوردوبه شکل نورمال در همین استقامت به تلاشهایش ادامه می دهد ولی توجه ورابطه اش از خداقطع نمی گردد وبرغرایز وکشش های نفسانی اش تسلط دارد ومال وپول وسرمایه را ، مقصود ومعشوق خود قرار نمی دهد، وبه آن حرص وبخل نمی ورزد، واورا از یادالله وبندگی خداوند وفکرآخرت بازنمی دارد بلکه همیشه در این اندیشه است که تا چه پیمانه ای ، برای آخرت خود توشه ای اندوخته است. وچنین انسانی زمانی که در پایان این زندگی فانی رسد، واز هیولای وحشتناک، ومهیب مرگ باشادمانی، استقبال می نماید وزمزمه های «وافرحتاه» و«فزت وربّ الکعبة» را در لب دارد؛ چون معتقد است که به پایان زندگی خود نرسیده است بلکه اینک درعرصه وسیع تری از زندگی قدم می نهد، عرصه ای که پایان وانتهای ندارد.

اما نگاه کافر به زندگی 
کافر یا آفریننده ای را برای کائنات قائل نیست واگر قائل است معتقد به زندگی دیگر ماورای این زندگی محدود نمی باشد واگر معتقد است به نحو منحرف ومخدوش است که هیچ کارسازی نداشته وهیچ اثری در زندگی او ایجاد نمی کند وهدف اودر زندگی در اشباع غرائز حیوانی وپاسخ دادن به کشش های نفسانی خلاصه می شود وهمت او ازمرزهای خوردن، نوشیدن، تهیه مسکن،اشباع غریزه جنسی، عیّاشی وخوشگذرانی، جاه طلبی، وثروت اندوزی، به چیزی دیگری تجاوز نمی کند ، واو برای رسیدن به اهداف مادی وشهوانی اش میان وسیله مشروع وغیرمشروع فرق نمی گذارد واوکوشش می نماید که هرمانع وسدّی را از جلوی راه خواسته هایش بردارد ودراین راستا تاسرحد ظلم وتبه کاری واستثمار واستعمار ملت ها وکشورها به پیش می رود، او به مستی حبّ پول وجنون دنیا پرستی، گرفتار است؛ چون مرگ را پایان زندگی خود می پندارد، لذا تلاش می ورزد که به همه خواسته هایش در همین زندگی برسد ولی هرروز چیزی دیگر به خواسته های او اضافه می شود .ورسیدن اوبه آرزوهایش محال می گردد وتلاشهای او مضاعف می گردد، ودرحالتی از اضطراب وبی قراری به سر می برد وزندگی برای اوتلخ وتنگ می گردد . چنانچه پروردگار خبیر وعلیم فرموده است:« من اعرض عن ذکری فان له معیشة ضنکاً ونحشره یوم القیامة اعمی» (طه:124) 
( هرکسی از یاد من روگرداند همانا(دردنیا) زندگیش تنک شود وروز قیامت نا بینا محشورش کنیم.) 
خداوند درمورد این کافران نیز فرموده است:« ذرهم یأکلوا ویتمتعوا ویلهیهم الأمل فسوف یعلمون» 
( بگذار ایشان را تا بخورند وبهرمند شوند ومشغول کند ایشان راامید دراز. پس خواهند دانست.)
لازم بذکر است آنچه بیان شد تفاوت میا ن نگاه مسلمان واقعی به زندگی ونگاه کافر به آن است. اما گاهی یک مسلمان در اثر عدم اصلاح قلب وتزکیه نفس وضعف ایمان، در دریای غفلت فرو می رود، ودرعین حال که مؤمن است، جهان بینی ونگرش او به زندگی ورفتار وسلوکش، رنگ کافرانه را به خود می گیرد وحالات روانی مشابه حالات روانی کافران در او ایجاد می گردد.

دیگاه اسلام به اقتصاد وثروت 
الله جل جلاله انسان را به نحوی آفرید، که نیاز به خوراک، لباس، مسکن، وتشکیل خانواده دارد وبرای تأمین نیاز های أساسی زندگی، به اقتصاد وثروت حاجت می افتد. لذا اقتصاد برای ادامه زندگی هر انسان از اهمیت شایانی برخوردار است.
وهمچنان اهمیت اقتصاد برای جوامع وکشورها، امر مسلم وقطعی است، اقتصاد بیمار یک کشور، قدرت مقاومت آن را در برابرحوادث طبیعی واجتماعی، ضعیف ساخته، وزمینه را برای رشد مفاسد اخلاقی واجتماعی ، مساعد گردانیده وعقب ماندگی های فرهنگی، علمی، سیاسی ونظامی را به بار می آورد.
علامه مفتی محمد تقی عثمانی در این زمینه می گوید:« همچنین اقتصاد برای جوامع وکشورها نیز از اهمیت بالای بر خوردار است. زیرا ثبات واستقلال جامعه، قدرت ومقاومت آن در برابر حوادث طبیعی، پرهیز از وابستگی سیاسی ونظامی به کشورهای صاحب ثروت، وشکوه وعظمت یک جامعه در مقابل جوامع دیگر وثبات سیاسی آن ، بستگی به حل مشکلات ورفع کمبودی های اقتصادی آن جامعه دارد. علاوه بر این زندگی اجتماعی انسانها بدون اقتصاد شکوفا ورشد یافته، بسی دشوار است وهمواره اقتصاد بیمار زمینه را برای نا بودی ارزشهای اخلاقی وحاکمیت فساد وفحشاء وجرم وجنایت بیشتر مهیا می کند… به جرأت می توان گفت که در شرائط کنونی پیمودن مسیر تکامل اجتماعی ورسیدن به کمال مطلوب برای یک جامعه. بدون فراهم بودن امکانات اقتصادی ورفع نیازهای مادی، تقریباً غیر ممکن به نظر می رسد.. بسیاری از وابستگی های یک جامعه در اثر فقدان کارایی اقتصادی آن جامعه است وبسیاری از عقب ماندگی های فرهنگی وسیاسی ونظامی، در اثر عقب ماندگی اقتصادی است.» (اقتصادی اسلامی:58-59) 
ولی این نکته را باید از یاد نبرد که مال وثروت واقتصاد ودارای تازمانی مطلوب، مفید، مهم ودارای ارزش است که به حیث وسیله به آن نگاه شود ومقصد زندگی قرار نگیرد وازراه مشروع فراهم گردد ودر راه مشروع، صرف شود، اما اگر کسی اقتصاد را مقصد زندگی خود قرار داد وعاشق ودلباخته آن شد وبا کمال حرص وآرزومندی به جمع آن پرداخت، ومیان راه های مشروع ونا مشروع تفاوتی را قائل نگردید واز صرف آن درراه خیر بخل ورزید وبه اسراف وتبذیر پرداخت، در این صورت چنین اقتصادی نه تنها در آخرت برای انسان نفع نمی رساند،بلکه در دنیا نیز خیری درآن نیست. چون آن موجب شیوع سود وقمار وایجاد شکاف عمیق میان غنی وفقیر وعقده حقارت وحسد درنیازمندان وسبب بالا رفتن نرخ بیکاری، سرقت، قتل، جنایت وفحشا ورذائل اخلاقی ومفاسد اجتماعی می گردد.
مولانا عثمانی در این زمینه می فرماید:« به دست آوردن منافع مادی حاصل شده از فعالیت های اقتصادی نمی تواند هدف نهای زندگی انسان با شد،وتمرکز وسعی بیشتر تعلیمات قرآن- وسنت بر اثبات این واقعیت دست که زندگی دنیا یک زندگی محدود وچند روزه است که یک زندگی ابدی وبی پایان را به دنبا ل دارد وهدف اصلی انسان در این خصوص، این است که زندگی دنیوی خودرا نردبانی جهت رسیدن به زندگی آخرت قرارداده وبه فکر بهبود آن باشد. بنا بر این به دست آوردن پول بیشتردر مقابل دیگران، بالاترین کامیابی انسان نمی تواندباشدبلکه تدارک دیدن آرامی وراحت بیشتر برای زندگی ابدی آخرت بزرگ ترین کامیابی اوست که تنها راه آن دردنیا، انجام دادن کارهای است که باعث حصول اجر وثواب بیشتر درآخرت است.» 
« باپیداشدن این فکروذهنیت درافراد، پرکردن هر چه بیشتر جیب ها در نظر آنها، تنها راه مؤثر در قضاوت های اقتصادی نمی شود بلکه قضاوت های اقتصادی آنها بیشتر براین اساس انجام می گیرد که در کدام کار فایده بیشتری به او درآخرت می رسد.» (اقتصاد اسلامی:45)

حالات امروزه تاجران مسلمان 
این حقیقت مسلم وانکار نا پذیر است که در عصرحاضر، ما ثروتمندان وتجار مؤمن، دیانت پیشه، غیرتمند، دلسوز ومهربانی را در جامعه اسلامی داریم که با احتیاط کامل وگامهای حساب شده به جمع مال می پردازند وبسیار ترس دارند از اینکه در سرمایه شان حرام داخل گردد وعلاوه بر ادای زکات قسمت دیگری را نیز از مال شان در راه خیر، صرف می سازند. واگر حرص وولعی در گردآوری مال وپول وازدیادسرمایه از آنان مشاهده، می گردد، فقط به خاطر این است که به کارهای خیر خیلی حریص وشیفته اند وسخت علاقه مند اند که برزخمهای نیازمندان وتهیدستان وآسیب دیدگان مرهم گذارند وبه فعالیت های دینی وکارهای عام المنفعة سهم زیاد تری را بدوش گیرند تا آنکه پروردگار خود را راضی سازند وبرای آخرت خود سرمایه ای را فراهم نمایند. واین آرزوی شان به مال تحقق می یابد به برکت ایثار گری های همین طبقه است که اسلام به حیات خود ادامه می دهد، اگر این همه مساجد ومدارسی را مشاهده می کنیم، واگرمدرسان علوم دینی به کار تعلیم، تدریس وتربیه مشغول اند واگر دعوتگران در عرصه دعوت فعال اند واگر مجاهدان به جهاد ومبارزه اسلامی می پردازند واگر احزاب وحرکت های اسلامی ونهادها،بنیادها وانجمن های اصلاحی، علمی وفرهنگی، ومؤسسه های خیریه اسلامی به فعالیت های خود ادامه داده می توانند به اثر مسؤولیت پذیری همین طبقه است، اگر همه نه ولی قسمت اعظم هزینه های مالی این نهاد های دینی توسط همکاری های مخلصانه ایشان تأمین می گردد وایشان درحقیقت درمصداق کسانی داخل اند که پروردگار در وصف شان گفته است:« رجال لاتلهیهم تجارة ولابیع عن ذکرالله واقام الصلوة وایتاءالزکاة یخافون یوماً تتقلب فیه القلوب والأبصار- لیجزیهم الله أحسن ما عملوا ویزیدهم من فضله والله یرزق من یشاء بغیرحسابٍ»
( النور: 36-37 
{مردانیکه آنان را تجارت وخریدوفروخت از یاد خدا واقامه نماز ودادن زکات باز نمی دارد، وآنان از روزی می ترسند که دلها وچشمها درآن، مضطرب می شوند تاآنکه خداوند در برابر بهترین آنچه انجام دادند، پاداش دهد وازفضل خود برآن افزوده سازد وخداوند بدون از حساب برای کسی که بخواهد روزی می دهد.
به راستی این مردمان بزرگ همت اگر چه در ظاهربه دنیامشغول اند وتلاش دارند که به سرمایه شان بیفزاینداما چونکه نیت شان خیراست وبه عمل آن را به اثبات می رسانند وثروت اندوزی آنان را از ادای وجائب ومسؤلیت ها ووظائف شرعی ودینی شان، باز نمی دارد واز یاد الله وفکرآخرت وآمادگی برای آن غافل نمی گرداند، در حقیقت مشغول عبادت الله جل جلاله اند ودر برابرآن اجر عظیم را دریافت می دارند. 
ولی در پهلوی این دسته ای مسؤلیت پذیر، شماری از ثروتمندان مسلمان را نیز داریم که در زمینه ایفای رسالت اسلامی شان کوتاهی می کنند ودرادای وظائف شرعی شان غفلت می ورزند که درذیل به مواردی ازآن اشاره می شود:
1- احساس بی نیازی از فراگیری علم فرض عین درزمینه احوال شخصی ومعاملات وتجارت.
2- سستی در ادای عبادات به خصوص درنماز جماعت وحضوردرمسجد.
3- بی توجهی دراصلاح وتربیت صحیح اسلامی ودینداری فرزندان واعضای خانواده ووابستگان.
4- طغیان، کبروغرور، تحقیر طبقه مستضعف وفقیرجامعه.
5- دلباخته گی شدید به پول وثروت وحرص زیاد ونداشتن قناعت.
6- بخل وعدم انفاق فی سبیل الله وبه خصوص عدم تأدیه زکات به طور کامل که فاصله وشکاف را میان فقیر وغنی، عمیق ساخته است. مانند جوامع غربی که نظام سرمایه داری درآنها حاکم است.
7- انجام دادن معاملات تجاری حرام مشتمل برربا، قمار، تقلب وفریب واحتکار.
8- اسراف وتبذیر درخورد ونوش، لباس،مسکن، تفریح، سفرهای خارجی وبرگذاری محافل شادی وغم وصرف هزینه های گزاف در این راستا،به خاطرچشم وهمچشمی.
9- غرق گردیدن درعیش ونوش، لهو ولعب وخوشگذرانی تاسرحدی که مرگ وآخرت را فراموش می سازند.
10- صرف ما ل در مواردی که ریا وشهرت طلبی درآن منظور است ویا منافع تبلیغاتی وفراهم ساختن تسهیلات را برای کاروبار شان در بردارد، ویا باسمعت ومنّت گذاری همراه است.

اصل مطلب 
پس ازذکر نکات سه گانه ای که به حیث مقدمه ذکر شد به بیان اصل مطلب می پردازم که آن عبارت است ازمسؤلیت ها ووظائف تاجر مسلمان که مهمترین آنهاامور ذیل است: فراگیری علم فرض عین- کوشش درعمل واصلاح نفس – سهمگیری دردعوت اسلامی – انفاق درراه الله جل جلاله – صداقت وامانت داری- پرهیز ازمعاملات محرمه – میان روی درخرچ مال وپرهیزازتبذیر واسراف – تواضع وشکسته نفسی – قناعت وعلاج بیماری جانکاه حرص وبخل وعشق به پول.

فراگیری علم فرض عین 
تمام علما وفقهای اسلامی اجماع واتفاق نظر دارند که برهرمسلمان مرد باشد یازن، فراگیری علم دین تا حدی که به آن مسائل عقیده، احکام عبادات واخلاق وسلوک اسلامی را بداند فرض عین است، وهمچنین هر کار وکسب وفعالیتی را که در زندگی اش می خواهد انجام دهد، مانند تجارت، طبابت ، زراعت، سیاست، وغیره باید احکام شرعی آن را بداند وهمچنین هر پرسشی که در زندگی روز مرّه برای او پیدا می شود، لازم می گردد که جواب آن را از اهل علم دریافت کند. بناءً تاجر مسلمان نیز به حیث یک مسلمان مکلف است که درزمینه عقائدعبادات ومعاملات تجاری، احکام شرعی را بیاموزد. از علمای دین در این زمینه شفاها معلوماتی را کسب کند یا اینکه کتابهای که در این رابطه نوشته شده است مورد مطالعه قرار دهد.

سعی در عمل واصلاح نفس
بعداز فراگیری علم وتحکیم عقیده، نوبت عمل به احکام اسلامی واصلاح نفس به میان می آید.
درقرآن عظیم الشأن اغلب درکنارایمان، عمل صالح ذکر گردیده است که اهمیت آن را نشان می دهد. به راستی شاهد قوی ایمان یک شخص میزان پابندی اوبه اعمال اسلامی است ومهمترین اعمال، نماز، روزه، زکات وحج است که از ارکان پنجگانه اسلام می باشند.
علاوه بر اعمال ظاهری، یک سلسله اعمال قلبی وباطنی نیز است، که بعض آنها حرام است که با ید مسلمان خودرا ازآنها تخلیه سازد مانند(تکبر، ریا، حسد، بغض وکینه، حرص، بخل، عشق ومحبّت دنیا وغیره وبعض آنها واجب است که خودرا به زیور آنها آراسته سازد مانند محبّت الله، محبّت پیامبر(صلی الله علیه وسلّم)اخلاص وللّهیت، رضا به قضای الهی، توکل وانابت الی الله، وخشوع وخضوع وحضور قلب در نماز، تواضع وفروتنی، رحم وشفقت بر بندگان خدا، قناعت، فکر مرگ وآمادگی برای آخرت ودیگر فضائل انسانی ومکارم اخلاقی.
این نکته مناسب به یاد آوری است که هر مقدار نفس انسان ازرذائل اخلاقی پاک گردد وبه فضانل ایمانی آراسته شود. به همان اندازه انگیزه طاعت وعبادت خداوند در انسان افزایش یافته وپابندی او به احکام اسلامی واستقامت او در شریعت حاصل می شود. واگر قلب انسان ما لا مال از محبّت وعشق دنیا، حرص، تکبّر وغرور بود ودر دریای غفلت از الله وآخرت فرورفت ومطیع وبنده وبرده نفس وشیطان شد، ذوق وشوق ورغبت وانگیزه صحیح برای عبادت الله (جل جلاله) نداشته وهرزمانی که دستور خدا وپیامبر با خواهش های نفس ومنافع مادی او، درتعارض قرار گیرد با آسانی جانب خواسته های نفسش را ترجیح داده وهمچو حیوانی افسار گسیخته، هرسو می تازد. لذا اصلاح ظاهر هم نیاز به اصلاح با طن دارد وهمین مدار فلاح ورستگاری وکامیابی انسان می باشد چنانچه پروردگارفرموده است:« قد افلح من زکّها وقدخاب من دسّاها.»
(همانا کسی که نفسش را تزکیه گردانید، رستگار گردید وکسی که (فضائل ومزایای انسانیت را در میان کفر وشرک ومعصیت) پنهان داشت) ناامید ناکام گردید.)
اما چه کنیم که قلب های ما اصلاح ونفس های ما تزکیه گردند؟
تزکیه نفس وحصول اخلاص، نیاز به مجا هدت ها وکوشش های فراوان داردوآن پس از فداکاری های زیاد بدست می آید چنانچه پروردگار می فرماید:« والذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سُبُلنا وانّ الله لمع المحسنین» (العنکبوت:69) 
( وآنانیکه درراه ما مجاهدت کردند حتماً راههای منتهی به خویش را برای شان می کشاییم همانا خدابا نیکوکاران است.)
ولی به أساس تجربه، بعض شیوه ها وراههای است که برای اصلاح قلب وتزکیه نفس، زیاد مؤثر می باشد. که درسطورآتی به آنهااشاره می شود: 
1- ذکر الله (جل جلاله) واشتغال زیاد به طاعات وعبادات واتباع سنّت نبوی. 
تردید وجود ندارد که اگر کسی با حضور قلبی، زبانش به یاد الله (جل جلاله) ترباشد، خصوصاًاذکار واورادمسنونه راازتهلیل، تسبیح، استغفارودعاهای مخصوص، بخواند، نمازهای فرائض را با شرائط وآداب آنها اداکند ودرضمن آن، ازنمازهای سنن ونوافل باز نماند، تلاوت قرآن نماید، زیاد روزه گیرد صدقه دهد، ودرهمه اعمالش اتباع سنّت نبوی را لحاظ کند، غفلت قساوت، محبّت دنیا، حرص وبخل، انانیت وغرور از قلب اوزدوده می شود، به جای آنها محبّت الله وپیامبر ورقت ونرم دلی وفکرآخرت، پیدا می شود.

ادامه دارد……