آرشیف

2021-4-4

انجینر محمد نظر حزین یار

سیری بر تحلیل منازعه با درنظر داشت فکتور چهارم آن

 

درشرایط فعلی ازدانشمند تا بی سواد در جستجوی حل منازعه هستند، مذاکرات صلح فراکشوری بوده ودرهرکشور برای صلح افغانستان دست و پازده می شود، گروه های که دیروزلمس نمودن لباس بیگانه را حرام میدانستند امروز روی یک میزبا آنها تبادل افکار نموده و دریک دسترخوان غذا میخورند، عده ی که مذاکره با آنهارا حرام دانسته و سر سختانه درمقابل شان عمل میکردند، امروز از طرح ها و پیشنهادات شان استقبال و برای رسیدن به قدرت سیاسی آنهارا ستایش می کنند.

سوال اینجاست که منازعه بر سر چیست؟ و برای حل منازعه بصورت فراگیرچه میخواهند؟ فکتور های اصلی منازعه کدام هاست؟ وچرا بر اصل موضوع دقت صورت نمیگیرد؟ این نوشته درهم وبرهم ازین قلم خواننده را درجستجوی راه حل اساسی منازعه خواهد انداخت، مادراصل منازعه را روی سه فکتور اساسی مطالعه داشته و بر اساس آن در اجتماع که زندگی می کنیم ارائه میداشتیم.

فکتور های اساسی منازعه همانا؛ ارزش ها، قدرت و منافع بود، که این سه اصل اساسی منازعه را از حالت رکود به صورت علنی وبعد تا سرحد بحران می کشید وعواقب آن همانا قتل، کشتار، ویرانی  مهاجرت های اجباری و بیجا شدگی های داخلی بودکه تمام مردم افغانستان طی چهل سال آنرا با سخت ترین حالت تجربه کرده اند.

امااز مدتیست که فکتور دیگری درذهنیت هادرحال تنش است که این شاخصه تنازع برانگیزبیشتر ازفکتور های دیگر مهلک ترخطرناک ترمی باشد که دانشمندان علم منازعه تاحال آنرا درج مسایل آموزشی شان نساخته اند، بادرک این موضوع تصمیم برآن شد تا این شاخصه اساسی منازعه را ازقواعد اسلامی و نص آیات قرآنی یافت وبه آن بیشتر از دیگر شاخصه ها مبارزه نمود، این موضوع که فکتور چهارم منازعه را تشکیل می دهد همانا تعصب است.

تعصب یعنی چی؟

تعصب را دانشمندان چنین تعریف نموده اند: « تعصب واژه ایست که از عصبیت سر چشمه میگیرد و به الگویی از رفتار اتلاق میگردد که نه از روی آگاهی و عقل که از سر خودخواهی؛ سرخوردگی؛ انتقام جویی و توهم انسانها بدان دچارمیگردند.»

از این رو تعصب را می بایست یک بیماری روحی روانی قلمداد کرد زیرا فرد ی که دچار تعصب میباشد قادر به تفکر نبوده و ذهنش مدام درگیر توهماتیست که هیچ گونه منطقی در آن به کار گرفته نشده است .

تعصب از مسایل آتی نشأت می نماید:

حب ذات و علاقه شدید به نیاکان

پایین بودن سطح فکر فرهنگ

شخصیت زدگی

انزوای اجتماعی و فکری

به خاطر روشن شدن بیشتر موضوع که این واژه از دیدگاه اسلام وهمزیستی انسانهابدون در نظر داشت قواعد دینی چگونه است، لاوه از یک تحقیق کوتاه میدانی، به شخصیت دانشمند، تحلیل گرمسایل دینی واجتماعی محترم قاضی عبدالقدیرعلم مراجعه و نظر شانرا درمورد تعصب خواستم و ایشان با ملاطفت تمام درمورد تعصب از دیدگاه قرآن و حدیث چنین معلومات دادند:

از ترجمه وتفسیر لفظی معنی تعصب وعصبیت  میگذریم اما بطور کل مفهوم  «تعصب یا عصبی:  تعصب یعنی دفاع افراط گرایانه از قوم، نژاد، زبان ومذهب، بگونه ای که آنچه بخودت تعلق دارد بر تر بشماری ( تعصب وافراطیت درقالب خود خواهی مفهوم واحد دارد وخیلی زیانبار است) دفاع افراطى از قوم، قبیله، نژاد ومذهب سرچشمه بسیارى از جنگ ها در طول تاریخ بوده وهست، چون انسان متعصب وخود خواه تنازل پذیر نیست و شخص متعصب بدترین افراد قبیله اش را زیبا ترو بهتر از افراد قبیله دیگر میداند، به همین تر تیب زبان ومذهبش را از همه برتر وبهتر می پندارد واین تعصب پرده اى است از خود خواهى و جهل که بر روى افکار، درک و عقل انسان قرار مى گیرد، و قضاوت صحیح را از کار مى اندازد. شاید عدۀ بگویند مذهب را شامل این قضیه نسازید، چون دین اسلام بر ترین وبهترین ادیان است، بلی همه چیز که ما انتخاب میکنیم بنام بر تراست بشرط احترام وهمم پذیری وتسامح با دیگران.

بیائیم به اصل جواب که تعصب وبر تری جو ئی قومی ونژادی وزبانی از نگاه اسلام وآموزه های قرآن چگونه است؟

تعصب وبر تری جوئی  از منظر آموزه های  دین بر حسب مفهوم آیه قرآن واحادیث پیامبر ص حرام است دلیل اول آیه قرآن . (ِیا ایها الناس إنا خلقناکم من ذکر وأنثی وجعلنا کم شعوبا وقبائل لتعارفوا إن أکرمکم عند الله اتقکم) در آیه قرآن کلیمه مردم استفاده شده که شامل دیندار وبی دین شامل مسلمان وغیر مسلمان میشود.

همه انسانها ریشه واساس واحدی دارند فضیلت وبر تری در اوصاف نیک نهفته است، قطع نظر از رنگ ونژاد وزبان وقوم ومذهب واما حرمت تعصب در بین مسلمانان در قرآن: (واعتصموا بحبل الله جميعا ولا تفرقوا واذكروا نعمت الله عليكم إذ كنتم أعداء فألف بين قلوبكم فأصبحتم بنعمته إخوانا وكنتم على شفا حفرة من النار فأنقذكم منها كذلك يبين الله لكم آياته لعلكم تهتدون ) 103 آل عمران. إنما المؤمنون إخوة فأصلحوا بين أخويكم واتقوا الله لعلكم ترحمون ) (الحجرات:10..درین آیه اختلافات قومی راافتادن در لبه آتش دوزخ گفته که با اتحاد  وچنگ زدن به ریسمان وحدت نجات یافتن.

در مورد  حرمت تعصب قومی ده ها حدیث وجود دارد وبه نقل یک ویا دو اکتفا میکنیم:  (قال رسول الله ص ( لَا فَضْلَ لِعَرَبِيٍّ عَلَى أَعْجَمِيٍّ وَلَا لِعَجَمِيٍّ عَلَى عَرَبِيٍّ وَلَا لِأَحْمَرَ عَلَى أَسْوَدَ وَلَا لاَسْوَدَ عَلَى أَحْمَرَ إِلَّا بِالتَّقْوَى) رواه الإمام أَحمد؛ آگاه باشید که که بنام قوم کسی بر کسی بر تری ندارد نه عرب از عجم بر تر است ونه هم عجم از عرب نه سرخ بر سیاه فضیلت دارد ونه هم سیاه بر سرخ مگر با پر هیز گاری وعدالت پروری.

یا حدیث که اگر کسی بمیرد ودر قلب آن ذره از عصبیت وقوم پرستی وجود داشته با شد مرگش مرگ جا هلیت است

مسئله مهم تر تعصب دینی است؛ حال بر میگردیم در تعصب دینی ومذهبی، اسلام وتعصب علیه ادیان دیگروجنگیدن بخاطر نا بودی ادیان دیگر، اسلام أصلا تعصب دینی ومذهبی را برسمیت نمیشناسد، هر جا ئیکه آیه قرآن به جنگ علیه کفر تشویق کرده بر میگردد به شرائط جنگ وتعرض غیر مسلمانان ودر حالت عادی هیچ مسلمان حق مزاحمت انسان غیر مسلمان را ندارد، شما باتلاوت قرآن در میا بید که اسلام از همه پیامبران بخوبی یاد کرده از آدم علیه السلام شروع تا حضرت عیسی ع مثلا حضرت عیسی را روح خدا وحضرت موسی را کلیم خدا گفته وما مسلما نان را باور به ایمان به همه کتب آسمانی ساخته وبدون تبعیض ایمان به همه کتب آسمانی وهمه پیامبران را فرض گردا نیده.

شما بعد از سورۀ حمد که معنی اجمالی قرآن را افاده میکند وبنام ام الکتاب یاد میشود به سوره بر میخورید بنام سورۀ بقره کلانترین سوره قرآن که أصلا ما نفست قرآن است که همه أصول وفروع بطور مجمل در هیمن سوره بیان شده، شما شروع کنید به رسم کردن یک دائره دراول دائره پنج آیه اول سوره بقره را بنویسید.  ودر آخر دائره پنج آیه اخیر سوره بقره (الم (1) ذَٰلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ ۛ فِيهِ ۛ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ (2) الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ (3) وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ (4) أُولَٰئِكَ عَلَىٰ هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (5)

خداوند میفر ماید رستگار کسانی اند که به قرآن وکتب منزل قبل از قرآن یعنی تورات وانجیل وزبور باور داشته باشند… حالا آخر دائره آیات آخر سوره بقره را بنویسید( آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ ۚ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ ۚ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا ۖ غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ (285) بقره؛  فکر میکنم در آغاز وانتهاء این دائره جز وحدت ادیان ابراهیمی چیزی مشاهده نمیشود،  بزرگی وعظمت که قرآن به حضرت عیسی ع وحضرت موسی ع قائل شده پیروان خود شان باور ندارند، مسلمانها باور دارند که حضرت عیسی روح خداست کوری مادر زاد وحتی مرده را زنده ساخته به اذن خدا  ونمی میرد زنده است. وحضرت موسی با خدا صحبت کرده بدون جبرائیل در حالیکه حضرت محمد ص بوسیله جبرئیل تماس داشته  اینها در کتابی است که پیامبر اسلام به مردم معرفی کرده لذا قرآن وپیامبر در مورد ادیان ابرا هیمی هیچ تعصب نداشتند وتعصب از نظر ایشان حرام است.

دین اسلام یعنی دین همه ادیان ابراهیمی دین همه کسان که به کتب آسمانی وروز قیامت باور دارند، شما نمیتوانید دین اسلام را با همان جوهری که دارد برای مردم أفغانستان معرفی کنید چون آنها بر حسب عادت دین اسلام را دشمن ادیان دیگر شناخته اند از زبان طالب ویا ملاهای متعصب مردم را به احساسات میآورد مثلا: آنها تلویزیون را با تبر وتفنگ میشکنند وجهاد علیه تلویزیون را واجب میدانند لذا به آسانی هرکس را کافر وواجب القتل میگویند.آنها فرصتی برای تعمق به مفهوم آیات قرآن ندارند.

آیه قر آن میگوید اسلام  نام ادیان سابق است وما پیرو همان ادیان هستیم  مثلا این آیه(وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ ۚ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ ۚ مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ ۚ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ قَبْلُ وَفِي هَٰذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ ۚ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاكُمْ ۖ فَنِعْمَ الْمَوْلَىٰ وَنِعْمَ النَّصِيرُ.)آیه) در دین حرج نیست.دین روش حضرت ابراهیم است .نام آن روش اسلام است وپیروان آن راه ورسم مسلمان اند، این نام قبل از رسالت پیامبر حضرت محمد ص بوده، براین حقیقت پیامبر بر شما شاهد خواهد بود وشما هم بر دیگران شاهد خواهید بود، نماز را بر پا دارید زکوة بدهید فقط به ریسمان خدا چنگ زنید خدای همه شما یکیست،  آیات دیگر قرآن:

وَالَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلَمْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ أُولَٰئِكَ سَوْفَ يُؤْتِيهِمْ أُجُورَهُمْ ۗ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا 152 نساء ترجمه:و آنان که ایمان به خدا و رسولانش آوردند و تفرقه میان خدا و هیچ یک از پیغمبران نیفکندند، اینها را خدا به زودی اجرشان را عطا کند و خدا پیوسته بخشنده و مهربان است، قرآن مؤید همه کتب آسما نیست.

نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَأَنْزَلَ التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ ترجمه:آن خدایی که قرآن را به راستی بر تو فرستاد که تصدیق کننده کتب آسمانی قبل از خودت است و (پیش از قرآن) تورات و انجیل را فرستاد، وَ لا تُجادِلُوا أَهْلَ الْکِتابِ إِلاَّ بِالَّتي هِيَ أَحْسَنُ إِلاَّ الَّذينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ وَ قُولُوا آمَنَّا بِالَّذي أُنْزِلَ إِلَيْنا وَ أُنْزِلَ إِلَيْکُمْ وَ إِلهُنا وَ إِلهُکُمْ واحِدٌ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ46 عنکبوت. ترجمه:

با اهل کتاب جز به روشی که از همه نیکوتر است مجادله نکنید، مگر کسانی از آنان که ستم کردند و     ( به آنها ) بگویید: «ما به تمام آنچه از سوی خدا بر ما و شما نازل شده ایمان آورده ایم، و معبود ما و شما یکی است، و ما در برابر او تسلیم هستیم. قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَىٰ كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ ۚ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ.64 سورۀ آل عمران. ترجمه:

بگو: ای اهل کتاب، بیایید از آن کلمه حق که میان ما و شما یکسان است پیروی کنیم که به جز خدای یکتا را نپرستیم، و چیزی را با او شریک قرار ندهیم، و برخی برخی را به جای خدا به ربوبیّت تعظیم نکنیم. پس اگر از حق روی گردانند بگویید: شما گواه باشید که ما تسلیم فرمان خداوندیم. اما شما نمیتوانید.در اسلام از تعصب دینی صحبت نکنیدوچون حکام وسلاطین زیر نام همین تعصب از مردم سر باز گیری میکنند.

در افغانستان از دشمنی ادیان صحبت میکنند، مثلا آیه میخوانند که: ولن ترضی عنک الیهود والنصاری حتی تتبع ملتهم. ایشان ازین آیه معنی دشمنی را می فهمند در حا لیکه این آیه به تحویل قبله ارتباط دارد که از بیت المقدس به مسجد الحرام صورت گرفت…وهیچ ربطی به دشمنی ادیان ندارد،  تعا مل وعدالت با پیروان همه ادیان بشما ضرر نرسانده باشند وشمارا از خانه شما بیرون نکرده باشند از اصول دین اسلام است. لَّا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُم مِّن دِيَارِكُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ (8)ممتحنه.» لذا اسلام دین مدارا، هم پذیری است ، آنا نیکه تعصب را دامن میزنند یا عامل حکام مستبد اند ویا بخود از آیه های قرآن نان پیدا میکنند.

آنچه در کشورما کنون مسلم است تعصب آگاهانه و یا ناخودآگاه ازبالا تاپائین به شدت وجود داشته و نمی توان دولت، واکثرنهاد های دولتی، سازمانهای بشری، مدنی و سایر گروه هاو حلقات سیاسی و غیر سیاسی را بدون تعصب یافت.

این کلمه نفرت آمیزکه شکلی برتری جویانه دارد، در نهاد های دولتی از منبع ایجادوبه خاطر حفظ مقام از شخص اول کشورتا چوکیدار یک مکتب دهاتی وجودداشته وباوصف نا کامی های ممتد، هنوزبیشتراز پیش ترویج میگردد.

جامعه بشری (حقوق بشر) کشورما هم که داد خواه مظلومان و بیچارگان است نیز دربرخی مواردخالی از تعصب تشکیلاتی به نظر نمی رسد، افرادیکه دراین سازمان بشری کار می نمایند بیشترین طیف یک حلقه قومی و نژادی را تشکیل میدهند، راه یابی درآن سازمان مانند طی نمودن هفت خوان رستم خواهد بود، اینکه پروسیجرهای تشکیلاتی شان درچه رمزی نهفته است، تحقیق مادرزمینه ناتوان مانده.

اثریت و یا عده ی زیادی ازسازمان های مدنی را می توان به سازمان های قومی، لسانی، سمتی، محلی وطبقاتی دریافت، زیرا درآن سازمانهاهم رفاقت ها قوم گرایی ها، محل پرستی هابوفرت وجود داشته  حرف توسعه، پیشرفت، تغییر جامعه صرف درپروپوزل هاو اغوای دونر ها نهفته است، نه درکارعملی وترقی کشور.

پس چگونه می توان منازعات را ازسطح پائین تا سطوح کشوری حل نمود؟ آیا می توانیم بااین همه نابسامانی هاصلح واقعی را درکشور اعمار نمائیم؟ تحلیل نهایی از چندین مرجع که بصورت سروی انجام شده کلمه (نه) است، زیرادانشمند ما درحالت قرارداردکه نان شباروزی اش رااز دل سنگ خارا می کشد یادرمهاجرت اجباری بیرون ازمرزهای کشورشان با سخت ترین حالت بسر می برد، جوان تحصیل کرده و بی وسیله معتاد به مواد مخدردرکنار جاده از آشغال خانواده ها سدجوع می نماید.

کارمند سابقه دارو با تجربه درانزوای اجتماعی قرارداشته و به حالت قهقرا زندگی را سپری می کند. اماچانس نصیب کسانی است که درتملق یدطولای داشته، با جیب پرازکارنامه تقلبی، وابستگی های قومی  رفاقت بازی هاوهمدست بودن هارادارد.

پس با این تحلیل می توان گفت که منازعه هرروزبیشتر از دیروز شدت گرفته، از حالت بد بینی  نارضایتی های سطحی به سوی بحران که همین اکنون آنرا بصورت انتهار، انفجار، نسل کشی و قتل های هدفمنداست، تجربه می نمائیم. وآنچه در شعار گفته می شود زیر سوال قرارداده است.

چاره: مأل اندیشی مسئولین درسطوح و گروه های مختلف، حذف همه روابط که باعث این همه نا بسامانی وناهنجاری ها درکشور شده است، توقف و به عقب نگاه کردن که درطول چهل سال یا بیشترازآن چه کرده ایم؟ حال درکجاو به چه دستآوردی قرارداریم؟ وسفرآینده ما درکجاخواهد بود؟ تجدید فکر نموده به حال خودنه؛ که خودآنانیکه بر اریکه قدرت قراردارند، اززورتحت نام حفظ ارزش های دینی، ملی ووطنی شعار میدهنداز نگاه اقتصادی در بالاترین سطح زندگی که چهل سال قبل خوابش را هم دیده نمی توانستند، خود کفا و بی نیاز است، باید به حال این وطن که نه تنها از دست ایشان، بلکه از مداخله ی دیگران توسط ایشان در حالت رکود کلی و فساد های مختلف قراردارد، به نابودی کشانیده می شود، نظرکرد و دست از گریبان بیچاره ترین قشر این مرزو بوم که مانند زالو خون شان با تعصب ددمنشانه خورده میشود برداشت و بگذارند تا مردم به سرنوشت شان دست یازند وآینده را خود رقم بزنند.