آرشیف

2020-8-15

انجینر محمد نظر حزین یار

نقد یا انتقاد

نقد یا انتقاد

دردوران نوجوانی از استادان خویش می شنیدم که می گفتند؛ انتقاد مؤجد تکامل است و نقد کردن یک موضوع باعث از بین رفتن اشتباهات ادبی، هنری، تاریخی وخبط های سیاسی میگردد. ایشان تشویقمی نمودند تا درحین ارائه مطالب درسی به هم صنفان ما نقد های اصلاحی داشته باشیم و به شکلی آنرا ارائه کنیم که طرف مورد اهانت و تحقیر قرارنگیرد.
هرچند علاقه ندارم کسی را مستقیمأ نقد کنم ویا به نبشته های بعضی از افراد انگشت انتقاد بگذارم، زیرا هرآنچه هرکس می نگارد حرف خودش و ایده و اخلاق خودش را مبرهن می سازد، یگانه چیز های که امروز از طرف بعضی نویسنده ها نقد میگردد، توجه به موضوع است، نه توجه به شخص که اشتباه نموده است، مثلأ یک نویسنده ی جوان و با دانش همیشه مطالب تحریر شده را به نقد میگیردکه شخص مورد نظر بدون گرفتن کدام انتباه غلط به اصلاحش می پردازدویا درنوشته هایش تجدید نظر می کند، این گونه نقد هاسبب پیوند های انسانی شده و همه انسان های که درعلم ودانش باهم برابری ندارند درکنارهم به توسعه دانش شان می پردازند.
بد بختانه نقد نویسی بعضی ها از حیطه زندگی آدم ها عبور نموده، ده ها سال بعد از وفات شان به نقدانسانی؛ نه نقد موضوع و مطلب کشانیده می شود، به نظرم شخصیت انسان درهر حالی که قرار داشته باشد، از هر قماشی باشد قابل احترام است، اگر به فلسفه حکمت قرآنی برگردیم، جمله (ولقد کرمنا بنی آدم) کافیست که کرامت انسانی بالاتر از آنست که تصور گردد، اما اشتباهات، نا دیده گرفتن ها فراموش کاری ها و بالآخره غلطی ها سبب به زیردرآمدن شخصیت انسان نشده، بلکه عمل انسان بهرمنوالی انجام شده محاسبه میگردد.
درمورد یک مضمون وقتیکه نقد می نمائیم، اولأ نقد ما بیطرفانه، اصلاح مدارانه، دوستانه و آموزشی باشد، بدین شرح:

  •  چرا نویسنده این موضوع را نوشته است، یا درباره­ی موضوعی دیگرقلم پردازی نکرده است، هدف نویسنده و محتوای نوشته شده چه بوده؟
  • نظر مختص و اصلی نویسنده موضوع ( مقاله، داستان، شعرویا کتاب) چیست؟
  • آیا نویسنده مطلبی تخصصی نوشته، یا با توضیح و تشریح به یک حادثه، موضوع و برجسته­سازی آن، تلاش کرده که خواننده را متقاعد کند، مانند اخبار تلویزیونی درمورد برخورد های طرفهای جنگ و پیآمد های آن؟
  • مطلب اصلی موضوع(مقاله، داستان، شعرویا کتاب) چیست و این نوشته چگونه درقید تحریردرآمده است؟
  • مخاطب اصلی نوشتار کیست؟ این مطلب چه هدف یا اهدافی را میخواهد ارائه کند؟
  • سبک نوشتاری شخص نویسنده چیست؟ شیوه­ای نوشتاری معمولی است یا روشی جدید و بدیع را بکار گرفته؟
  • کیفیت کتاب از نظر علمی، تحقیقاتی، نسخه برداری، روشهای مختلط ( آنچه درسابق مروج بوده و چیز های که درسبک امروزی معمول است)؟
  •  نوشته چگونه راه اندازی شده است؟ برای شخص نقد کننده لازم است فهرست را مطالعه نماید، صفحات، مطالب، روابط یک پروگراف با پروگراف بعدی تطبیق گرددو هم چنین منابع، سرچشمه ها را با محتوای مضمون پیوند دادن.
  • امروز آنچه خیلی موردپذیرش اهل مطالعه قرار میگیرد، تأثیرگذاری بالای روان خواننده است، به سوالی که چی تأثیر گذاشته و تغیرات که در یک مجموعه بوجود آمده و یا درحال توسعه است، تعمق نمودن برای نقد نمودن موضوع شرط است.
  • یکی از شاخص های اصلی منتقد این است که آیا نوشته، مضمون، شعر، مقاله و کتاب هدفی را که نشانه گرفته بود، آیا به آن رسیده، چه تأثیرات وارد نموده و چه تغییراتی بوجود آمده ( فقط توجه به هدف اصلی و اهداف فرعی)؟
  • کتاب یا مضمونی را که میخواهیم نقد کنیم، آیا مو توانیم دیگران را به خوانش و یا مطالعه ی آن دعوت کنیم و یا به نحوی ممانعت نمائیم،  این مطلب خیلی مهم است، چگونه؟ چطور؟ و چرا ما این کار را میخواهیم عملی کنیم .
  • آنچه را ما میخواهیم نقد کنیم محتوای داخلی کتاب یا موضوع است، نه عنوان کتاب، عنوان شاید یک مطلب تحلیلی باشد  اما درون مایه یا محتوای آن به سمت و سوی دیگری کشیده شده باشد.
  •  ازروند پیشرفت موضوع و شیوه­ای را که نویسنده برای توسعه و اثبات نظریاتش به کار می­گیرد، شرح داده شودو نظریات ما با ارجاع­ها و عبارت­های مشخص مستند گردد.
  • انتقاد کننده برای معرفی شخصیت خود، دانش و سطح مطالعه شخصی اش باید نویسنده را توصیف نماید، از زحماتش قدردانی نموده، بعد دانه دانه، آنچه به نظرش نامطلوب، غیر ضروری ویا نادرست می پندارد به نحوی دسته بندی نماید که شخص مورد نظر بدون کدام احساس حقارت در اصلاح مطلب خویش قدعلم نماید.
  • اصلاح وآموزش؛ این قسمت کار برای منتقد خیلی با ارزش است، او محتوای مطلب را ورنداز نموده، برای جا بجایی پروگراف هاو مطالب دیگر راهنمایی های مدلل ارائه میدارد.
  • درنقد نمودن موضوع شخص بدون جانب داری، جبهه گیری و بد اندیشی به طور شفاف و همه جانبه راهنمایی خویش را رده بندی نموده و طوری برخورد می کندکه نویسنده بدون درنظر داشت شخصیت منتقد و بااحترام صادقانه در مطالب خویش تجدید نظر نماید.
  • دراخیر انتقاد کننده از روش هاو شیوه های مدلل و قناعت پذیر استفاده می کند، گاهی هم نویسنده را به مراجع که دراخذآن غلطی رخ داده رجعت میدهد ویا فهرست را به سیاق کلام تطابق میدهد، اینگونه رفتار می تواند، دراصلاح هرمطلب کمک نماید.

اگر ما به حیث یک شخصیت علمی و دانشمند دراولین گام حمله بالای شخص نموده و اورا مورد تحقیر و توهین قراردهیم  توقع نداشته باشیم که به اصلاح اثرش کوچکترین قدمی نگذاشته ایم، بلکه همین عمل رابخود بدون اینکه طرف ویا طرفداران یک شخصیت زنده یا مرده برما تحمیل می کنند، سبک سری و نادانی مارا به دیگران معرفی می کنند، بلکه حیثیت انسانی ما هم مورد انزجاردیگران قرارمیگیرد.
این نبشه متوجه کسی نمی باشد، بلکه همه شمول است و برای اصلاح خودو دیگران از اشارات انگشت باید استفاده کرد و خود را بجای دیگری که درمطلب و یا موضوعی که زحماتی را در نگارش آن متحمل شده، به چاپ آراسته و یادرمحل نظریات دیگران قرارداده قراردهیم، می توانیم درک کنیم که ماچه کرده ایم؟ درکجا قرارداریم؟ چه توقعی از دیگران درزندگی خویش می داشته باشیم؟