آرشیف

2021-4-25

انجینر محمد نظر حزین یار

میانجیگری درحل منازعات اجتماعی

 

میانجیگری یکی از معروف ترین و با ثبات ترین روش حل منازعات می باشد، یعنی تداخل شخص سوم در بین طرف های درگیر بصورت بیطرفانه و رضا کارانه، اصولأ میانجیگری درشرایط اختلاف اجتماعی و سیاسی رخ می دهد، و محراق کاری یا هدف نهایی میانجیگرفرآیند حل اختلاف (منازعه) می باشد.

میانجیگری درنتیجه اختلاف بین دو گروه که با یک هدف مبارزه می کنند، بوجود می آیدو هدف نهایی آن دستیابی به توافقی که سبب حل اختلاف شده وروابط جانبین بصورت عادی برگردد می باشد.

اختلاف یا منازعه چیست؟

از نظر سیاسی اختلاف Conflict/ Dispute عبارت است ازوضیعت خصومت جاری بین دو گروه از افراداست، اما ازنظر متخصصین علم منازعه یا مدیریت منازعه اختلاف زمانی بوجود می آیدکه دو یا چند گروه، با اهداف نا سازگارتلاش می کنندتا توانایی های یکدیگررا ضعیف و خود شان به هدفی که دارند برسند.

مثال های زیادی درین راستا وجود داردکه در شرایط ما همه اعمالی که درعرصه سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی صورت میگیرد با اختلاف نظر و حتا گاهی با مقابل شدن به یکدیگر بصورت مسلحانه انجام می گردد. در توضیح منازعه یا اختلاف دو اصطلاح یا واژه وجود دارد، یکی Dispute است که این واژه از کلمه Conflict  ضعیف تربه مشاهد می رسد، در کلمه اولی متخصصین علم مدیریت منازعه بیشتر به اختلاف نظر توجه می کنند، هرگاه این اختلاف نظر با مذاکرات رودرروو دوستانه حل نگرددطبعی است که تصادم بوجود می آید، این تصادم شدت عمل جانبین را بوجود می آورد که در انگلیسی به نام Conflict  یاد می شود.

اما دراصطلاح عربی همان منازعه را از نزع یعنی کشیدن یک شی تعریف نموده اند، هرگاه دونفر باهم روی یک هدف که سر نا سازگاری داشته و به حل آن نمی توانند توافق حاصل کنند، موضوع به دعوی درمحاکم، یا ارگانهای دیگر کشیده می شودو حل این اختلاف طبعی است که در قوانین کشوری قبلأ تسجیل شده و راه حل آن یک جانبه می باشد، این راه حل کمی ناپایداربوده و زمان بروز آن حتمأ دروقت دیگر دوباره متصور است.

پس ببینیم کسانی که بصورت میانجیگر  Mediator  کار می کنند، چگونه باید عمل نمایند تا اختلاف طرف های درگیر حل و مناسبات شان بصورت دوستانه کمافی السابق تأمین گردد؟ دین مقدس اسلام دراین راستا از حکمیت و میانجیگری پیش بینی های زیادی نموده که دراین جابصورت فشرده ازآن یادآوری می گردد:

حکمیت ومیانجیگری.

این دو کلیمه از رهگذر مفهوم ورویکرد متفاوت است اما  برخی موارد هدف واحدی را دنبال میکند یعنی ختم خصومت وکشمکش  رفع نزاع اما گاهی مفاهم شان ازهم جداست، جا ئیکه حکم باید عدالت را رعایت کند از رویکرد میانجی متفاوت است…

حکمیت در اسلام.

إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى‌ أَهْلِها وَ إِذا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كانَ سَمِيعاً بَصِيراً «58»

ترجمه :همانا خداوند فرمانتان مى‌دهد كه امانتها را به صاحبانش بدهيد و هرگاه ميان مردم داورى كرديد، به عدل حكم كنيد. چه نيك است آنچه كه خداوند شما را بدان پند مى‌دهد. بى‌گمان خداوند شنواى بيناست.

امانت اینجا به معنی رهبری جامعه  وحاکمیت است.یعنی یک انسان شایسته عالم وعادل وبدون تبعیض مستحق امانت رهبری است  كليد خوشبختى جامعه، برسركار بودن افراد لايق ورفتار عادلانه است و منشأ نابسامانى‌هاى اجتماعى، رياست نااهلان وقضاوت‌هاى ظالمانه است.  در روایات دینی است هر كس خود را در جامعه بر ديگران مقدّم بدارد و پيشوا شود در حالى كه بداند افراد لايق‌تر از او هستند، قطعاً او به خدا و پيامبر و مؤمنان خيانت كرده است.

حکمیت از نظر دانش فقه (احکام شریعت) در جایگاهِ قضاوت و شئون حکومت تلقّی شده و با همان روی‌کرد خاص، مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته است وحکمیت یعنی قضاوت، گاهی در قضاوت مصلحت ملاحظه نمیشود فقط اثبات حق است.

 

داوری ومیانجی  گری از منظر آیات قرآن.

از منظر قرآن نیز در آیه 35 سوره نساء، به داوری یا میا نجی امر شده است.

َإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَیْنِهِمَا فَابْعَثُواْ حَکَماً مِّنْ أَهْلِهِ وَحَکَماً مِّنْ أَهْلِهَآ إِنْ یُرِیدَآ إِصْلَحاً یُوَفِّقِ اللَّهُ بَیْنَهُمَآ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیماً خَبِیراً» (آیه 35 سوره نساء)

و اگر از (ناسازگاری و) جدایی میان آن دو (زن و شوهر) بیم داشتید، پس داوری از خانواده‌ی شوهر و داوری از خانواده‌ی زن برگزینید (تا به اختلاف آن دو رسیدگی کنند) اگر این دو بنای اصلاح داشته باشند خداوند میان آن دو را به توافق می‌رساند، زیرا خداوند، (از نیّات همه) باخبر و آگاه است..

  1. قواعد میانجیگری دراسلام به اساس آیات و احادیث نبوی(ص) :

قاعده میانجی گری در اسلام بستگی دارد به موضوع مورد بحث مثلا در حدود متفاوت است وحدود که حق الله است ویا حق العبد. در معاملات شرائط خاص خودرا دارد  ولی در همه حالات قاعده میانجی گری اصلاح فرد وصلح وآرامش در جامعه است.

  1. فرق بین میانجیگر و حکم (میانجیگری و حکمیت)

حکمیت ومیانجی گری هردو به عنوان روش های برای حل اختلافات وخصومت ها کار برد دارد. طوری در دو آیه فوق می بینیم حاکم محکوم به عدالت است نه رفع خصومت اما میانجی در رفع تنش وخشونت با در نظر داشت مصلحت میکوشد، حکمیت و میانجی‌گری، دو فعالیت کاملاً متفاوت هستند و دو مهارت متفاوت هم محسوب می‌شوند، ممکن است فردی که حَکَمِ خوبی است، میانجی خوبی نباشد. همچنانکه یک میانجی هم الزاماً حَکَمِ خوبی نیست.

  1. درکدام حالات اسلام میانجیگری را می پذیرد؟ اسلام در همه حالات میانجی می پذیرد، در حقوق الله توبه کارش را میکند هر چند در تطبیق حد زنا ودزدی ترحم را منع کرده ولی اثباتش را با شبه از بین برده ودر حقوق العبد میانجی گری که با عث صلح وآرامش شودهمیشه أحسن گفته مثلا در اسلام قصاص واجب است ولی اگر دراثر میانجی گری وارث قاتل از انتقام صرف نظر کند اسلام این امر را ستوده است.( «178»   فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْ‌ءٌ فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَداءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسانٍ ذلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ رَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدى‌ بَعْدَ ذلِكَ فَلَهُ عَذابٌ أَلِيمٌ‌.

(پس اگر كسى از ناحيه برادر (دينى) خود (يعنى صاحب خون و ولىّ مقتول) مورد عفو قرار گيرد. (يا قصاص او به خون‌بهاتبديل شود) بايد شيوه‌اى پسنديده پيش گيرد و به نيكى (ديه را به ولى مقتول) بپردازد، اين حكم تخفيف و رحمتى است از ناحيه پروردگارتان، پس براى كسى كه بعد از اين (از حكم خدا) تجاوز كند، عذاب درناكى دارد.

  1. وصفات یک میانجیگرخوب دراسلام.چیست؟ صفات یک میانجی حسن نیت، أراده و نیت خیراست وآن در متن آیه داوری مشاهده نمودید. (قاضی عبدالقدیرعلم)

ماهیتأ در میانجیگری از طرف های ثالث برای کمک به حل اختلاف با روش های بیطرفانه و بدون حکمیت استفاده میگردد، اما دراین راستا میانجیگرها از اشکال ملایم وآشتی جویانه، حتا روش های آموزشی استفاده نموده، درحالیکه طرف ها به شدت عمل شان ادامه دهند، بعضی وقت ها کمی دیکتاتور مأبانه رفتار می نمایند، آنهم طوری که منافع دو جانب درگیررا درنظر داشته و روابط بعدی شانرا پیش بینی نمایند.

میانجیگرها عمومأ توجه جدی به موضوع اختلاف نموده نه به اشخاص درگیر، زیرا میانجیگر شخص بیطرف بوده هیچگاه نمی خواهد دامنه اختلاف یا منازعه بصورت گسترش یابد که عوارض آن دیگران را دچار مشکلات نماید.

درقواعد میانجیگری روابط طرفها با جناح های مختلف درنظر گرفته می شود، هرگاه منازعه بصورت مسالمت آمیزآن حل نگرددطبعی است که جناح های زیادی را شامل منازعه می سازد، به همین منوال میانجیگرها باید اشخاصی باشند که درقدم اول منازعه را بصورت عینی درک و تصویر درست از آن درنزد خود داشته باشد.

دومأ میانجیگرباید اشخاص را از موضوع جدا نموده روی هدف که برایش سپرده شده کارنماید، البته هدف حل اختلاف بصورت بیطرفانه و غیر جانبدارانه باید باشد.

موضوع دیگر همانا تأمین روابط بین طرف های درگیر است، چگونگی از سر گیری روابط، مفدیت حل تنازع، زمان حل تنازع، موضوعات مالی و اقتصادی این پروسه بصورت دقیق سنجش گرددو پروسه مذاکره یا جلسات میانجیگری درجای صورت گیرد که به هیچ یک از طرف های درگیر تعلق نداشته باشد.

آنچه امروز در سطح محلی، ملی و بین المللی مرروج است درنظر داشت سرعت بخشی به منازعه ازطریق اشخاص یا کشور های دخیل درامر مدیریت منازعه است، میانجیگر هاباید این پروسه را بصورت دقیق، همه جانبه درنظر داشته از مداخله بیرونی ها که دراصطلاح عام به (پکه گران) مشهوراست جلوگیری نموده و نگذاراند این مشکل بصورت دوامدار باقی بماند.

البته موضوع مداخله گران بیرونی هم وابسته به مفاد شان در مدیریت منازعه است، هرکدام از شدت منازعه منفعت خویش را جستجو می نمایند که این منفعت به مسایل اقتصادی، سیاسی و اتوریته یا جنبه های ارزشی نیز دارد، حال برای میانجیگرهاست تااز وضیعت منازعه درک همه جانبه نموده و طرف های درگیررا ازعمق موضوع باخبر سازند.

همان طوریکه گفته شدمیانجیگری شیوه ی است که درحل منازعه بین افراد، گروه ها، شرکت های تجارتی و کشورها مورد استفاده قرار میگیردوازین روتحقیقات مربوط به آن در رشته های روانشناسی، جامعه شناسی و علوم سیاسی جایگاه خاصی دارد، بدین لحاظ جای تعجب نیست که این تنوع رویکردی موجب پدیدآمدن تعاریف مختلفی از میانجیگری شده است، پروئیت و کرسل میانجیگری را کمک یک طرف ثالث  به طرف های دارای تعامل تعریف نموده اند، اغلب برداشتها از میانجیگری ونقش میانجی برنقش میانجی درایجاد توافق بین طرف هایاختلاف تأکیددارد(زارتمن وتوال) مثلأ اوت میانجی را « فردی که بین طرف های درگیرقرارمیگیردوهدفش ارائه یک راه حل برای اختلاف آنهایا تسهیل نمودن توافقات متقابل می باشد» تعریف می نماید.

درفرهنگ امریکن هریتیج میانجیگری « تلاش برای ایجادتوافق یا سازش بین طرف های اختلاف از طریق دخالت بی طرفانه طرف ثالث» تعریف شده.

از نظرما و شناخت جامعه ی ما، میانجیگری عبارت است از: « فرآیند مداخله بیطرفانه ومحرمانه طرف ثالث بین طرف های درگیربا هدف کمک به آنهادریافتن ریشه های اختلاف وراه حل های مناسب و پسندیده طرفین بصورت اختیاری تغییر روابط وبرداشت های آنهاو نهایتأ کنترول، کاهش یا حل اختلاف.»

اصلأ مبنای میانجیگری بر اصول بی طرفی و عدم مداخله درامور طرف های درگیر بوده و زمینه ساز یا فراهم کننده تسهیلات همه جانبه، مفید وارزشمندبا درنظر داشت ارزشهای دوطرف منازعه و برای حل منازعه و تأمین ارتباط بین طرفها می باشد.

شخص میانجیگرباید اهداف خود راطوری برنامه ریزی نماید که به هیچ یک از طرف های درگیردرزمینه حل منازعه دیکته وارد نکندو طرفها کوچکترین تردیدی درراستای حل اختلاف شان نداشته و خود را درفضای کاملأ صلح آمیز مستحق به اعاده حق یکدیگر بدانند.

درامریکاپروسه میانجیگری از جمله شیوه های جاگزین حل منازعه(  Alternative Dispute Resolution ) یا ADR محسوب میگردد، هدف از شیوه جاگزین، شیوه های غیرازمراجعه به دادگاه است که میانجیگری یکی ازآن شیوه هاست . و به عبارت دیگرجاگزین حل اختلاف عبارت از شیوه ی که درآن یکطرف ثالث به طرف های اختلاف کمک می کندتا خود شان اختلاف خود را حل کنند.

اما درمداخلات الزام آور، مانند حکم یک قاضی، یک طرف برنده و یک طرف دیگر بازنده می شود، یک طرف به همه چیز یا 100% به خواسته های خود می رسدوطرف دیگر به چیزی نمی رسد، دراین جا اصل منازعه مانندآتش زیر خاکسترباقی می ماند و به اندک ترین شمالی دوباره مشتعل خواهد شد. پس میانجیگری درحالیکه بیطرفانه و ثالث بالاخیر باشد بهترین راه حل منازعه محسوب میگردد.هنروفن میانجیگری؛ اصغرگرشاسبی)