آرشیف

2015-11-4

عصمت الله راغب

رخشانه خواهرم! متاسفم که صدایت مظلومیتت را هیج کس نشنید!

می دانم که گناه ات در سرزمین انسانیت قابل بخشش بود ویاهم قابل دوران محکماتی، اما متاسفم که گناه تو در نزد "نرهای افراطی" تنها زن بودنت است، که برای شناختت عبارت جنس دوم را برگزیدند. احساسات انسانی و لطافت های نفهته در وجودت برای آنهایکه تنها در یک اشتباه یی نوعیت بندی موجودات زنده در بیولوژی، انسان تعریف شده اند به اندازه ی یک پری کاه هم ارزش ندارد، زیرا خوی خشن آنها با مهربانی های انسانی تو جور در نمی آید، فریادهای مظلومیتت از درون گودال که با اندیشه جاهلیت حفر شده است، برای آنها ترحم پیش نمی کند بلکه فوران خشم حیوانیت شان را شدت می بخشد زیرا تجربه نشان داده است که اشک کباب باعث طغیان آتش است نه باعث فروکش شدن آن.
خواهرم رخشانه 19 ساله، در آخرین نفس هایت که سنگ های چند کیلوی با آخرین شدت از سوی قسی القلب ترین آدمها بر سرت تصادم می کرد، چی قدر از بودنت پشیمان شده باشید و به انسان وانسانیت نفرین ها فرستاده باشید و یا هم به سرزمین اجدادی ات که غور باستان است، شاید در آخرین لحظه هایت برای تمام تاریخ ومدنیت چند صد ساله نیاکانت نفرین ها گفته باشید که چی سفله طبیعت تانی از غیاث الدین، شهاب الدین، رضیه بجا مانده … آنهای که به دیگران تعلیم مدنیت می دادند اما امروز در آستانه قرن بیست و یک، بازهم نه تنها اینکه خر خود را به کاروان مدنیت همراه نساخته اند، با کمال تاسف که سفله گری های حیوانی شان در این روزها سرخط تمام خبرهای دنیا را می سازد آنهم در زشت کاری و حیوان صفتی.
رخشانه عزیزم می دانم که تو تنها قربانی اول و آخر این اعمال سفاکانه نیستی! این بربریت آغاز وانجام را با خود نمی شناسد، دقیقاً رخشانه های زیادی در این سرزمین است که پیشاپیش خواب راحت از چشمان شان پریده است، دیگر تکرار این جنایت وحشتناک دلهای زیادی را بیقرار ساخته است. چون در این آستان (غور) این چندمین رخشانه ی است که چنین زجر کش می شوند، اما من بحیث یک غوری ازینکه هنوز تدبیری برای جلوگیری از تکرار چنین اعمالی را نمی بینم، سخت متاسفم. هنوز که هنوز است افراطیون دهر با برداشت های سطحی که از دین دارند این اعمال وحشتناک خویش را رنگ وبوی دینی می دهند.
غوری های عزیزم بیایید به حال خود بیندیشیم و بر این همه افتضاحات که همه گان عنوان نوشته های شان را اعمال توحشگری مکانش را غور می نویسند، نقطه پایان بگذاریم در غیر آن جای تاریخ چندصد ساله غوریان را خشونت های افراطیون پر خواهد کرد. در آن صورت برای ما ملت که تا امروز تنها به گذاشته گان خویش افتخار می کنیم {واز خود هیج چیزی نداریم} گران خواهد بود.

عصمت الله راغب
13/8/94