آرشیف

2014-11-22

عصمت الله راغب

دیگر به ریش واژه ها شوخی نخواهم کرد!!!

چرا واژه ها بی ارزش می شوند؟ عامل ماهستیم یا استعمار؟؟؟؟؟

 

بسم الله الرحمن الرحیم.

 

دیریست که در پی این هستم که چرا واژه های مقدس، که در دین ما(اسلام) از ظهور اسلام تا بحال به عنوان واژه های پاک و منزه درزبانها داد وستد می شدند،اکنون راهی افول در پیش می گیرند واستفاده آنها از ایوفیمیزم(درست) بودن به تابو(نادرست) بودن تعویض میگردد، که از آن گنجینه واژه گانی فقط چند واژه را برای صحت کلام خویش نمونه می آورم که عبارت اند ازکلمات مثل: خلیفه،صوفی، ملا،مؤذن،ریش(ریشک)،قاری، حافظ(که درتاجکستان به آوازخوان میگویند)… حالا توجه کنیم به ارزش چند کلمه یی را که به گونه نمونه پیش کش کردم،شما میدانید که هریک این کلمات از ظهور اسلام در بین گویشوران زبان،چی درعربی چی درفارسی وسایرزبانهای که این کلمات را با همان ریشه عربیت آن به کار میبرند، تا چی انداز از ارزش وتقدیس واژه گانی شان کاسته شده است.
خلیفه: جانشین وقایم مقام را گویند که واژه قرآنیست ودر قرآن هم چنان به صورتها وگردانهای مختلف آمده است،وازلحاظ موارد کاربردی آن که درنظام سیاسی اسلام جا یافته؛می بینم که بعداز رحلت منجی بشریت،اولین کسیکه بحیث پیشوای مسلمانان بعداز پیامبر تعین شد،حضرت ابوبکر صدیق بود،که کلمه خلیفه را به وی استعمال نمودند.این کلمه از همان آوان تا ختم دوره خلافت که ظاهراً نظام سیاسی اسلام دامنش از سرزمینهای اسلامی برچیده شد.(انشاالله که احیا مجدد آن عنقریب است) با همان ارزش واژه گانی صدر اسلام موارد استعمال می یافت. ولی به مرور زمان وبا مسلط شدن دنیای غرب برکشورهای اسلامی، دراین وقت که استعمار گران سایه شیطانی خویش را بر کشورهای اسلامی گستراندند وتاب هیبت این واژه های میمون ومبارک همسان خلیفه ونظایر آنرا نداشتند ودرپی واژه گون ساختن و وارونه جلوه دادن آنان شدند، این عمل استعمار،آنچنان تأثیرگذاشت که آهسته آهسته این کلمات با وصف همین گرانمایه گی واژه گانی شان درصدر اسلام،که از یک جایگاه فخیم وبس سترگ برخورداربودند ، خواسته یا ناخواسته قدری جایگاه خود را از دست دادند. وجان سخن، اینکه امروز به هرنوع صاحب شغل که واقعا ارزش استفاده این کلمه را ندارد استفاده می شود،از معمار گرفته تا راننده(درایور)،چاه کن،گادی کش،کسیکه تعویذات(جادوگری)میدهد و حتی به سلمان، کسیکه مسلک ارایش وپیرایش را به عهده دارد…خطاب خلیفه می شود؛ که خیلی نامعقول وبیجاست…چرا؟… وچنین؟
صوفی: کلمه صوفی هم که از «صوف» عربی گرفته شده معنایش پشم است وبه جهت آنرا به پشم نسبت میدهند که صوفیان معمولاً پشمینه پوش بودند وهستند. صرف نظر ازینکه بعضی ها ریشه آنرا به قبل از اسلام به بودایی،هندی ومسیحی می رسانند،ما دراین نبشته فقط ازصدر اسلام به این طرف وآنچه را که در اسلام موارد استعمال یافته است مورد تفحص وتتبع قرار میدهیم و این واژه با وصف اختلافات وتنوع دیدگاه ها، که اولین صوفی کیست؟ واین واژه برای اولین بار به چی شخصی استفاده شد؟ با وصف احترام با همه نظریات ما هم واژه صوفی را به رای اکثریت برای اولین بار به ابوهاشم کوفی درقرن دوم هجری نسبت میدهیم.( درحالیکه رفتن پیامبر را به غار حرا برای عبادت،به نوع عمل وعبادت صوفیانه می خوانند.).وبرای اینکه بدانیم، صوفیان کی ها بودند؟ وچرا صوفی میگوفتند؟ ومیگویند؟ نزد هریک واضح است که صوفیها همانهای اند؛ که عزلت نیشنی وریاضت را برای حصول وتقرب به درگاه خدا پیشه می کنند که دارای معنا ومصداق خیلی جامع واز یک جایگاه خاص در دین برخوردار است….اما امروز این واژه برای تمسخر به کسانی استعمال می شود که نظر به سلیقه های زمان (مود وفیشن)، بخود رسیده گی کرده نتوانند ویا اینکه به زعم خود ی شان ظاهراً از لباس سنت برخوردار باشند به آن صوفی میگویند….چرا این چنین؟؟؟
ملا: ملا همچنان به معنای آخوند،درس خوانده، باسواد،سرور وپیشوا کسیکه علم دین را بداند. حد اقل به آن قدر که بتواند دیگران ازپشت سر آن نماز بخوانند،که از یک معنای ومفهوم خطیروبزرگ در دین برخوردار است…ولی متاسفانه امروز به وصف وستایش کسانی به کار می رود که از هیج امورات دنیا،چه درعرصه سیاست وکیاست، چی درعرصه دغدغه های زنده گی مدرن وچی درعرصه آموزش تکنالوژی وغیره آگاهی نداشته باشند؛ استعمال می شود. یعنی کسیکه نتواند خود را مثل صوفی مطابق زمانه عیار کند….به آن ملا میگویند. وحتا این افتضاحات وتمسخرات سخن را بجای کشانیده است که اگر شخصی مدرسه خوانده گی را که درسابق ملا، خطاب می شد، مایه مباهات وافتخارات وی بود اکنون با ملا خطاب کردن از سرستیزه وخشونت با گوینده رفتار میکند،جا گرفته است. 
مؤذن: اسم فاعل برای کسیکه اذان میدهد یا کسیکه بوسیله اذان نماز را برپا دارد ومردم را با سوی نماز دعوت کند استعمال می شود. و پیامبرصلی الله علیه وسلم درمورد جایگاه اخروی مؤذن ارشاد میفرماید:«کسیکه درقیامت گردنش از همه بالاتر است مؤذن است». پس اگر واقعا ما دنیا را کشت برای آخرت می پنداریم پس بهترین مسلک هم در دینا وهم درآخرت عمل مؤذن است.چرا خطاب شدن با این کلمه مبارک را بخود عار بدانیم وآنرا از روی تمسخر به دیگران استعمال می کنیم…؟
ریش(ریشدار،ریشک): ریش هم که یکی از تحفه های مسنونه پیامبر اسلام است، که باید به آن احترام گذاشته شود؛ متاسفانه می بینیم که دارنده گان ریش را در جامعه ما به گونه افتضاح واستهزا آنان را «ریشک،تروریست،القاعده ….» وبدتراز آن خطاب وصدا میزنند که این عمل دیگران، صاحب ریش را وادار میکند تا ریش خودرا بتراشد(کل کند) که عواقب دینی آن برشما پرواضح است.واگر درجامعه چنین اتفاق بیفتد که یک شخص هم ملا وهم صوفی وهم ریش داشته باشد ودر مساجد شهرها به نماز بیستد، کسی درکنارش استاد نمی شود، میگویند انتحاری است.(خدا خانه پاکستان را خراب کند،البته هدف مربیان انتحاری است).
خواننده عزیز!! درخط مشی استعمار ودشمن که چگونه بتواند برنامه شوم خودرا در سرزمین های اسلامی،تطبیق دهد دراولویت کاری شان سلب زبان مادری وزبان مسلط در همان جامعه است که این عمل را(سلب زبان را) مقدم بر سلب دین میدانند ومیگویند: تا فرهنگ وزبان را از گوینده گان کشور مستعمره نگریم دین را گرفته نمی توانیم. خواننده عزیز حالا اخذ زبان چگونه صورت میگرد دشمن خو به یک باره گی نمی تواند زبان را از ما اخذ کند بلکه کاردشمن بیشتر ازهمه متمرکز بر وارونه ومزخرف جلوه دادن واژه های است که با دین وایمان ما پیوند یافته اند، که نمونه آنرا در فوق تذکر دادم.بدون شک وقتی کلمات مثل: خلیفه، ملا،صوفی ،موذن ،ریش،قاری،استاد و…نزد ما بی ارزش وتابو جلوگرشد وصاحب این افتخارات را در دین دست کم گرفتیم، درآن صورت خود ما هستیم که هم از زبان وهم از دین فاصیله گرفته ایم وبه اصطلاح عامیانه «تیشه را برپای خود زده ایم». که ضربات این حادثه هم پیامد نامناسب دینی وهم اخروی درقبال دارد.روی این ملحوظات برای اینکه بتوانیم سپهری دربرابر کار وفعالیت دشمن زیرنام جنگ سرد؛باشیم، به ارجحیت واژه ها پی برده هریک آنها را به مصداق درست آن استفاده ببریم ودارنده گان این چنین صفات را با آنچه که رسول الله احترام گذاشته بحیث وفاداران سنت نبوی به آن احترام گذاریم.تا از یک طرف خدمت به بزرگی واژه ها و دین «تا دیگر به ریش واژه ها شوخی نشود»،صورت بگیرد واز طرف دیگر بتوانیم با این اعمال، روی شالوده های استعمار مستکبر که با این جنگ سرد می خواهد ارزشات مارا ازما سلب کند،چلیپا بکشیم.
دوستان گرچند این بحث خیلی جالب است وواژه های بیشتر ازاین درقاموس ما وجود دارد که باید روی آن سخن زده می شد.متاسفانه که درصورت مطول شدن متن باز کمتربخوانش گرفته می شود بناءً به همین بسنده میکنم….دیدگاه شما سازنده است

باحرمت:عصمت الله "راغب"