آرشیف

2014-12-26

استاد محمود بی پروا

درجستجوی منشاء عمل لواط

 
پدرم سوداگر منطقه بود وزمستان ها با اسپ همراه دیگر هم پیشگان خود بهرات میرفت ودراصطلاح معامله می آورد وبا مردم محل میفروخت. سال یک بار آنهم در موقع زمستان با این کار تجارت می پرداخت. پدرم یک اسپ پالانی داشت وتوسط آن سوداگری خودرا پیش می برد.
طفلی بیش از 7-8 سال نبودم که در موسم یکی  اززمستان ها مرا باخود بهرات برد تا با فن سوداگری ومسافرت آشنا سازد. ما جمله 7 نفر بودیم که با 7 راس اسپ پالانی عازم هرات شدیم. بعد از سپری نمودن هفت روز وشب به اوبه رسیدیم ودرآنجا نزد یک نفر دوست ، اسپ هارا ماندیم وبا موتر سرویس جنگله دار بهرات رفتیم. این اولین سفر من بود وکاری ازدستم پوره نبود. پدرم اسپ هارا آب وعلوفه میداد وبار میکرد وبعد مرا بااسپ سوار ومتوجه ام بود که از اسپ پانین نیفتم. بهر جا که میرسیدیم، پدرم نام آنجارا بمن میگفت.
روزی که وارد شهر هرات شدیم ، نماز عصر بود واز جائیکه مارا سرویس پائین کرد پیاده روانۀ درب قندهار شدیم فکر میکنم از سرکی که حالا از درب خوش به درب قندهار امتداد دارد، روان بودیم، جاده خلوت بود وناگهان دیدم که یکنفرپشت یک بچه تقریبا 12- 15 ساله  می دود یکی از همراهانم که جوان وکم سن بود با من گفت که این نفر ازبک است اما بچه باز واین بچه را میدواند تا دستگیر نماید وبا خود برده همرایش کاربد کند. من این حرف را ندانستم وشب از او پرسیدم که این چگونه حرفی بود که تو بمن گفتی. او گفت که مردم ازبک بسیار بچه بازاند وپشت بچه های مردم درکوچه ها میگردند تاآنهارا بیابند، دستگیر کنند وبا خود دراتاق ها وجاهای پت برده مثل زنان باایشان معامله کنند.
این اولین خبری بود که دراین باره از وی شنیدم وبفکر افتیدم که آیا این عمل حقیقت دارد! درهرات یک هفته ماندیم وخرید را پدرم تکمیل وعزم برگشت کردیم. از آن به بعد  گهگاهی از زبان دیگران نیز چنین می شنیدم که هستند کسانی که این عمل شنیع را با بچه های مردم انجام میدهند اما ملایان محل این عمل را خیلی بد توصیف میکردند وعاملین آنرا مطلق بی دین ونا مسلمان و خداناشناس معرفی می نمودند. کسانی که از عسکری زنده برمیگشتند نیز چنین قصه هائیرا میکردند گویا اینکه دو طایفه از مردم افغانستان به این فعل بد دچاراند یکی مردم ازبک ودیگری مردم قندهار بناء این اولین زیگنال خطری بود که بمن رسانده شد تاازمردم این دو گروه بکلی منفور باشم ودرزندگی متوجه باشم که بچه بازان خطر جدی برای بچه هااند. از همان آوان فکر مرا این خصلت بد متوجه خود ساخت.
زمانی ملا امامی از هرات به قریه ما امام مسجد بود. او خاله ام را بزنی گرفت ومن زمستانی نزد او درس میخواندم . او نیز از قول بچه های مکتب هرات قصه میکرد که بعض بچه هائی درمکتب اند که جوانان آنانرا مورد ساعت تیری وبد کاری قرار میدهند.
سال 1343 وبرج جوزا بود که دونفر مفتیش درمنطقه آمدند وبرای اولین بار مکتب دهاتی ایرا بنام دهاتی الله یار تاسیس نمودند. من از جمله اولین پسری بودم که نامم درج لیست مکتب شد. بعد از ثبت نام واعلان ایجاد مکتب، مفتشین رفتند اما دربین قریه ومنطقه این حرف شایع شد که این بچه ها همه … میشوند چونکه مکتب جای اجرای این عمل شنیع وغیر دین میباشد. من از شنیدن این حرف ها خیلی خار میخوردم اما با خود میگفتم که چگونه امکان دارد که مکتب بچه هارا … سازد. پناه با خدابردم و با تحمل شنیدن این حرف ها دامن مکتب را محکم گرفتم تا آنجا که بعد از فراغت از صنف 3 به چغچران احضار شدیم و مدیر معارف انسان دوست آنوقت آقای عبدالرحمن سیستانی من وچند طفل دیگررا شامل مکتب لیلیه آنوقت ساخت.
همینکه شامل شدیم از چند طفل دیگرمنطقۀ ما که از ابتدا دراین مکتب بودند، پرسیدیم که وضعیت مکتب چگونه است و راچع به بچه بازی ها ولواط کاری ها چه خبر است ! آنها گفتند که احتیاط کنید که با بعضی ازبچه های تیوره وساغر دوستی نکنید زیرا آنان با این فعل بد مبتلا اند طوریکه مقبول ها مفعول اند وبد شکل ها فاعل. بعضی ازبچه های این دو ولسوالی از این دو حالت خالی نمی باشند وبچه های دیگر جاها هم که با این ها دوست شده اند به این افعال گرفتار آمده اند. حتی بعضی ازمعلمین این دو منطقه نیز دارای چنین خصلتی ناپسند وبد میباشند. برعلاوه استاد عرض حسین خان که بعدها مربی ومعلم راستین وفداکار لیله شد، دایم مارا هوشدار میداد که احتیاط را ازدست ندهیم وخودش نیز از تمام حرکات واعمال ما نظارت مینمود.
باخبرشدن ازاین وضعیت ،متوجه  خود شدم . این آگهی بمن بسیار مفید تمام شد زیرا از یکطرف کوشیدم با این بچه ها دوست نباشم وازسوی دیگر زیاد درس بخوانم تا به کمک معلمی محتاج نشوم ورنه از زبان بعض بچه ها می شنیدم که بعضی از معلمین دوولسوالی نام برده ، هرگاه بچه ایرا نالایق می یابند، اورا وادار به تسلیمی خود میسازند. آنوقت ها تعداد معلمین هرات نیز زیاد بودند که عده ئی از آنان نیز با همچو فعلی آغشته بودند.
الحمد الله که درس خوانی ولایق بودن باعث نجاتم شد وتا امروز خدارا شکر گزارم که مرا به بزرگی خود از گرفتارشدن به این عمل بدور داشت.
زمان تغییر کرد، حزب بازی ها درغور رواج یافت ودرنتیجه بچه بازی ها فروکش نمود باآنهم عدۀ خیلی کم از این حزب بازی ها سود بردند و از این کار استفاده جستند .
در صنف نهم بودم که مرحوم محمد داود خان از طریق براه انداختن کودتا قدرت را بدست گرفت . او فشار بیشتری را بالای مکاتب  وارد آورد ورویش سخت گیرانۀ تدریس ودرس خوانی را نافذ گرداند . این عمل موجب گردید تا خوف وهراس بالای مکاتب حاکم گردد وتوجه به درس وتعلیم زیاد شود .  سرانجام لیسه را به پایان رسانده و درپوهنتون کابل راه یافتیم ودیری نگذشت که نظام سیاسی تغییر یافت وخلقی ها قدرت را بدست گرفتند.  با تغییر نظام حرف بچه بازی ولواط اززبان ها ومغزها شسته شد. درعوض کشتار وفرار واین وآن جایش را گرفت.
اززمان شمولیت درمکتب تا این زمان درجستجوی آن بودم که منشاء پیدایش این عمل زشت را بیابم. کسانی که از حزب خلق بودند، میگفتند که بچه بازی ولواط دست آورد انگلیس میباشد . این انگلیس ها اند که مبتکر این خصلت درروی گیتی شده اند زیرا آنها دست به تشکیل قشون های بزرگ زده وجوانان را به عسکری جذب وایشان را از زنان دورساخته درنتیجه آنان بخاطر فرونشاندن شهوت خویش بجان هم افتیده وکار بجائی رسید که این خصلت عمومیت پیدا کرد. ازاینکه مردم قندهارارتباط نزدیک با انگلیس ها داشتند، گرفتار این عمل شدند.
بخاطر پیشبرد دوره ماستری به کیف مرکز اوکراین توفیق یافتم ودرآنجا بمن معلوم شد که درآن کشور حتی کسی نام لواط را نشنیده وچیزی دراین مورد نمیداند. مگر جوانان آنجا درعوض گرفتار عشق وعلاقه بادختران بودند ودختر بازی کار بد ونا جایز درآنجا نبود.
زمانی که دردوره اول عسکری درآمریت مخابره قوماندانی عمومی دفاع از انقلاب عسکر بودم، ازلسان مردم شمالی نیز شنیدم که درآنجا نیز این خصلت پلیدانه وجود دارد وکسانی  هستند که به این مرض دچار وبدون داشتن بچه زندگی را بسر برده نمیتوانند.هنگامی که درپوهنتون ننگرهار استاد بودم ، یکی از استادان که درانگلستان بدوره ماستری دربخش مالداری تحصیل کرده بود ، گفت که درانگلستان مردان ثروتمند بچه هارا رسما به نکاح خویش در می آورندودرحقیقت زن آنان یک جوان مرد میباشد. آنها به این نوع ازدواج بسیار شایق اند وآنرا خیلی خوب ارزیابی مینمایند زیرا میگویند که  از یکطرف اقتصادی واز سوی دیگر بی تکلیف میباشد چون اولاد تولد نمیشود، علاقۀ مفعول به دیگران نیست واز این دیدگاه امراض مقاربتی بروز نمی نمایند ونیز پرداختن مهریه وجهیزیه اتفاق نمی افتد.
فکر میکردم که ان نفر پرچمی است وپشت انگلیس هاپروپاگند درست میکند ولی همینکه فرض میکردم درست باشد، به خواطرم می آمد که دراسلام خوگ بدترین حیوان توصیف شده ولی بدتر ازاو انگلیس هارا می یابم زیرا خوگ نر بالای خوگ نر بلند نمیشود اما انگلیس ها بالای همدیگر بلند میشوند وازآن لذت زیاد می برند.
روزگار چون فیلم سینمائی گذشت زمان را با تمام اتفاقاتش از چشمم میگذراند تا اینکه درهنگام زمامداری طالبان روزی شنیدم که یک نفر قندهاری بایک بچه رسما ازدواج کرده واورا منحیث زن خویش نکاح وتصاحب نموده است. با شنیدن این خبر باخود لرزیدم وباسرگیچی از خود پرسیدم که چه می شنوم! آیا انسان اینقدر پست میشود که با وجود لقب اشرف مخلوقات از نجس ترین حیوانات پست تر میگردد!
به یادم آمد که زمانی بعضی ها ملا های بدعمل را بدو گروپ دسته بندی کرده بودند: آنهائی که به لواط  شایق بودند، ایشان را انگلیسی منشاء میدانستند ولی آنهائی که مست ودیوانۀ زنا وزن بازی بودند ایشانرا عربی الخصایص می نامیدند چون زنا وزن بازی کار خلاق عرب هامیباشد.
با آنهم تصور میکردم که جوامع آدمی مثل جنگل میباشد که دارای هرنوع چوب خشک وتر وکج وراست ومفلوج وسالم  است . شاید بعضی ها از اینکه اصلیت پلید دارند ، کارهای همچوزشتی  را بعمل می آورند. تااینکه بتاریخ 18 اکتوبر2011 چشمم به مضمونی تحت عنوان: " افزایش تنبیه بدنی وسوء رفتار جنسی درمدارس اسلامی بریتانیا" درسایت بی بی سی افتاد . درآن مضمون خواندم که در بریتانیا حدود دونیم ملیون مسلمان زندگی میکنند و بیش از 250000 طفل مسلمان بخاطر یادگرفتن قران بزبان عربی درمدارس اسلامی میروند تا هفته ده ساعت به یادگرفتن قرآن مصروف باشند .
 بی بی سی  از مدت سه سال بدینسودست به تحقیق زده و بیش از 400 مورد اتهامات تنبیه بدنی وسوء استفاده های جنسی از دانش آموزان را درمیان آنها پیدا کرده است. دراین تحقیق آمده است که گرچه تنبیه بدنی، ازهرنوعی که باشد، درکلیه مدارس بریتانیا ممنوع است ولی این حرف روی کاغذ است اما درعمل به تنبیه ورغبت به جنس بازی بچه های مدارس اسلامی سال به سال بالا میرود. چنانچه دربخشی ازآن آمده است:    به نظر می رسد تعداد موارد سوء رفتار این چنینی در حال افزایش است. در میان شهرداری هایی که آمار سوء رفتارها را به شکل سالانه اعلام می کنند، ۸۹ مورد اتهام سوء رفتار فیزیکی در سال ۲۰۰۹، ۱۷۸ مورد در سال ۲۰۱۰ و ۱۴۶ مورد تنها در ۹ ماه نخست امسال (۲۰۱۱) دیده می شود. درجای دیگر آمده است که : رادیوی چهار بی بی سی در یکی از برنامه های خود نتیجه تحقیق از بیش از ۲۰۰ نفر از مقامات محلی در انگلستان، اسکاتلند و ولز، درباره تعداد شکایت های دریافتی در مورد سوء رفتارهای فیزیکی و جنسی از دانش آموزان در مدارس اسلامی بریتانیا را اعلام کرد.
از میان این افراد ۱۹۱ نفر موافقت کردند که اطلاعاتی را در این ارتباط در اختیار بی بی سی قرار دهند. مگر بی بی سی درتحقیقات خود دریافت که: تنها ۱۰ مورد از این پرونده ها به دادگاه ارجاع داده شد که فقط در دو مورد پیگیری این پرونده ها به صدور محکومیت برای متهمان منجر شدند.
درجای دیگری به نقل از بررسی شهرداریها چنین تذکر رفته است: شهرداری ها در بخش هایی از بریتانیا همچنین ۳۰ مورد اتهامات سوء استفاده جنسی در مدارس اسلامی را ظرف ۳ سال گذشته گزارش کرده اند که از این میان ۴ مورد در دادگاه رسیدگی شدند و تنها در یک مورد به محکومیت انجامید.
شخصی که در آن پرونده از سوی دادگاه مجرم شناخته شد محمد حنیف خان نام دارد. او یکی از امامان جماعت در شهر "استوک-آن-ترنت" بود که به جرم تجاوز جنسی به یک پسر ۱۲ ساله و تعرض جنسی به یک پسر ۱۵ ساله به ۱۶ سال زندان محکوم شد.
دراینجا عکس جناب آقای محمد حنیف خان این ملاامام دین را می بینید که بنام ملاامام مزد خودرا از … میگرفته است

 درجستجوی منشاءعمل لواط

برخی از مقامات محلی می گویند بسیاری از خانواده های کودکانی که مورد آزار و اذیت قرار می گیرند، به دلیل فشارهایی که در جامعه مسلمانان وجود دارد، شکایت خود را پس می گیرند.
درباره تنبیه شاگردان مدارس اسلامی دراین نوشته چنین آمده است: در پرونده ای که در منطقه لمبث در جنوب لندن تشکیل شد، ادعا شده بود که دو نفر از کارکنان یک مدرسه اسلامی، باکبل تلفن و مداد به دانش آموزان حمله کردند. اما چندی بعد، دانش آموزانی که قربانی این حمله بودند از طرح شکایت خود در دادگاه منصرف شدند.
در منطقه لنکشایر، پلیس اعلام کرده بود که دانش آموزان یکی از مدارس اسلامی که کوچک ترین آنها ۶ ساله است، گزارش دادند که در مدرسه با مشت به کمرشان کوبیده شده، سیلی و لگد خورده اند و موی سرشان کشیده شده است.
در بسیاری از موارد دانش آموزان گفته اند که با ترکه چوب و دیگر وسایل کتک خورده اند.
نظر یک دادستان دراین تحقیق بی بی سی نیز چنین آمده است :
 ناظر افضل، دادستان شمال غرب بریتانیا در این مورد می گوید: "ما در واقع با چنین برخوردی زندگی جوانان را تباه می کنیم. باید نوعی از سیستم نظارتی وجود داشته باشد تا اطمینان حاصل شود که در این مدارس تنها تدریس و آموزش در جریان است، نه اذیت و آزار بدنی و جنسی".
این مقام ارشد قضایی می گوید به اعتقاد او آمار ارائه شده توسط بی بی سی بسیار کمتر از واقعیت است.
آماری که بی بی سی در مورد شمار اتهامات آزار و اذیت فیزیکی در مدارس اسلامی برتانیا ارائه کرده به اعتقاد برخی ناظران بسیار کمتر از واقعیت های موجود است.
آقای افضل می گوید: "باید کاری کنیم که مردم اعتماد لازم را برای طرح شکایت هایشان داشته باشند".
علت انجام از این تحقیق توسط بی بی سی بیانگر آنست که کارمندان بی بی سی ازاینکه اکثر ایرانی ها میباشند ، درتلاش این هستند تا در افشای پلیدی ها دربریتانیا سهم خویش را ادا نمایند.
آنچه که از این تحقیق بی بی سی بر می آید اینست که لواط وبچه بازی محصول عملکرد اجتماعی انگلیس میباشد واین اوست که فعل شنیع قوم لوط را پسندیده ودنیارا بسوی آن زشتی میکشاند. پس شناخت آنانی که ملاهای بچه باز را انگلیسی مشرب دانسته بودند، درست وبجا بوده است .
ازاینجا باید  با حقانیت درست وواقعی نتیجه گرفت که آنانی که عفت، عزت وآبروی اولادان خویش را میخواهند نباید با انگلیس وعمالش بنای دوستی برپا نهند ورنه به آبروی اولاد خود بازی میکنند. بناء باید متوجه بود که آنعده از ملا های که تحت نام پیروان اسلام خودرا دربین مردم جا میدهند و با بسا حیله ونیرنگ اعتماد مردم را بدست می آورند ، میکوشند تا بهمان هدف محمد حنیف خان برسند یعنی بهره مند شدن از وجود غلمان های این دنیا. بناء مردم باید متوجه باشند که فرزندان خودرا بسوی انگلیس وISI سوق ندهند وآنقدر ساده نباشند که اولادان پاک ومعصوم خودرا گرفتار عمل قوم لوط بسازند. درغیر آن باز همان جامعه است وهمان قوم لوط که حیثیتی جز خصلت بمراتب زشت تر از بدترین حیوانات را کمائی نخواهند کرد که درآنصورت نباید بهمچو مردمی نام انسان واسلام را گذاشت ولو هرچند اینگونه مردم خودرا مسلمان بدانند وقرآن را با جمله روایاتش از بر بخوانند.
 
ختم
محمود بی پروا
چغچران، عقرب سال 1390 ( اکتوبر 2011)