آرشیف

2015-12-1

نثار احمد کوهین

خودش خود را نقد می کند: سیما جوینده والی غور را می گویم

این معقوله بارهاست با تجربه کمی که از زندگی دارم در پیش چشمم ثابت می شود؛: "دروغگو حافظه ندارد."
بلی واقعن که دروغگو حافظه نداشته،وبعضی از دروغگوی ها بر علاوه که حافظه ندارندعقل و زیرکی هم ندارند وشایدم دارند خدا رسوای شان می کند وشایدم مردم را نافهم و نادان تصور می کند. والی غور مادر مهربانی غوری های خوش باور و ازهمه چیز بی خبر در تازه ترین ادعای خویش اینگونه حرفیده است؛:" از40سال به این طرف قانون در ولایت غور تطبیق نشده وهمه اجرآت غیر قانونی وخود سربوده وما درتلاش توقف این روند هستیم…" سخن من به این خاله جان این است: خاله جان!در طی این چهل سال که درغور بی قانونی بودحد اقل چهار سال اش را شما به عنوان نماینده مردم درپارلمان بودیدو یکی از مسولیت های اساسی شما نظارت از کار مسولین و تطبیق قانون بود چرا آن زمان همچون ادعای نکردید؟ میدانم که پاسخ ندارد.  من می فهمم که هدف کلی دل به دست آوردن است؛ ولی فراموش نموده است که مردم حالا در آن حد رسیدند که دروغ را از راست تفکیک کنند. من دوستانه و دلسوزانه برایش گفتم که رهبریت دانش لازم می خواهدوشما دانش رهبری را ندارید؛ ولی جناب قبول نکرد، وبه جای که سرحرف های صادقانه من فکر کندلندقرهایش را دستور داد که اخطارم بدهند. خبر ندارد که من چیزی برای از دست دادن ندارم که حقیقت را قربانی مصلحت کنم. والیه گران منزلت ما بر علاوه که از کوچه دانش رهبری سفر ننموده است حتا دانش سکوت را هم ندارد؛:بی کمالی های انسان از سخن پیدا شود
پسته بی مغز چون لب وا کند رسوا شود…
 اینکه امروز درین وطن چی جریان دارد همه میدانیم به قول همان شاعر؛:
این چه شوریست که در دوری قمر می بینم
همه آفاق پر از فتنه وشر می بینم
اسپ وتازی شده مجروحه به زیر پالان
طوقی زرین همه در گردن خر می بینم.
در هرصورت اگر سخن نقره است خاموشی طلاست. میدانم که ایشان خود حرف زدن خود را نمی فهمند  وهرگز نمی توانند سخن دل پذیر  داشته باشند چون سخن دل پذیر گفتن دانش و مهارت لازم می خواهد تاکد می کنم که سعی کنند دل سخن پذیر داشته وچیزی بیشتری بیاموزند.
آخرین سخن:خاله جان! باورکن من نه زن ستیزهستم؛ نه مشکل شخصی باشما دارم؛وهرگز هم فهم ناچیزم به من اجازه قبیله گرایی وپارت گرایی های بی ارزش و ناچیزی را نمیدهد. فقط مخالفت من تنها درنافهمی و نا کار آیی شماست وبس. ببین خودت خود را نقد می کنی!
دوستان چیز فهم میدانند؛ والی معظم ومکرم سخنان قابل درنگی را بیان میدارد. واقعن اگر درطی چهل سال درغور هیچگاه عدالت تطبیق نشده باشد همه مرد وزن غور والخصوص بزرگان، که مسولیت ورسالت بیشتری داشته اند در پیشگاه حق وملت بی حد زیر سوال خواهند رفت. جناب والی اگر در اثبات این ادعای بی سر پا وناوقت خود بتواند مدارک وثبوت ارایه بدارد سرنوشت این همه بیرق جنبانها بزرگ خواه و عدالت مدعا ، به شمول خودش که چهار سال را به عنوان وکیل مردم در خانه ملت در عیش ونوش، غفلت وبی خبری سپری کرده باید به پای میز محاکمه کشانیده شده وسزای اعمال ننگین خوده ببینند. چشم کسی  کور که عدالت را در قیمت جانش نخواهد. به گمان من مردم ما امروز بیشتر از آب ونان به عدالت ضرورت داردند. امید وارم سخنان والی صاحب همان توبه گرگ به سر پیری نباشد ویا هما سخن بیدل بزرگ ؛:

تواضع های دشمن مکر صیادی بود بیدل 
که خم خم رفتن صیاد بهر قتل مرغان است…

تا درود دیگر بدرود.
کوهین
8/9/94 فیض آباد _ بدخشان.