آرشیف

2014-12-30

انجینر محمد نظر حزین یار

خـطــــرات دادخواهی

 
 
دادخواهی فرایندی است که دو طیف عمده (مردم و دولت) را مخاطب قرار داده و تلاش دارد تا با استفاده از شیوه­های متعدد و تأثیرگذار به اهداف دور و نزدیک خویش نائل آید. بدین معنی که دادخواهی نه تنها دولت و حکومت بلکه مردم را نیز مورد خطاب قرار میدهد ولی با رویکرد متفاوت، اهداف متفاوت و استفاده از ابزار متفاوت.  اهداف دادخواهی را میتوان در دو کلمه چنین خلاصه نمود: "تغییر مثبت" و "تأثیر مثبت". در صورتیکه مخاطب دادخواهی مردم باشد، هدف آن زمانی تأمین میگردد که تغییر مثبت در نگرشها، رفتارها و رسوم ناپسند پدید آید و افکار منفی، رفتارهای نادرست و رسوم منافی حقوق شهروندی نه تنها از میان برداشته شود بلکه تأثیرات چنین تغییراتی در زندگی مردم نیز مشاهده گردد. در صورتیکه مخاطب دادخواهی دولت و سیاستگذاران باشد، تغییر مثبت با ایجاد و اصلاح پالیسیها، تصامیم و قوانین مفید، عادلانه و رفاه محور عملی میگردد و تأثیر مثبت در زندگی مردم با تطبیق پالیسیها، تصامیم و قوانین رونما خواهد شد. طبیعی است که دادخواهی با دارا بودن چنین مشخصات، عاری از خطرات و چالشها نخواهد بود. چالشها و نابسامانیهای که در جریان فعالیت­های دادخواهی و تلاشهای دادخواهانهء جنبشهای عدالتخواه رونما میگردند، بیشترین تأثیر را بر دادخواهان و جریان دادخواهی خواهند گذاشت. به تعبیر دیگر: لبهء تیز چالشهای عرصه دادخواهی یا متوجه دادخواهان و یا هم متوجه فرایند داخواهی است. یعنی ظهور و بروز مشکلات و چالشها دو اثر منفی را در پی دارد، یا دادخواهان را از صحنه بیرون میراند و یا فرایند دادخواهی را عقیم میسازد.
 خطرات دادخواهی
 

1. خطرات روند دادخواهی

مشکلات و چالشهای متعددی وجود دارند که ممکن است فرایند دادخواهی را با کندی مواجه سازد و یا فقدان نتیجه را در پی داشته باشد. این مجموعه از چالشها عبارتند از:
تبدیل شدن "وضعیت خوب" به "وضعیت بد"
فرایند دادخواهی ممکن است نظر به عوامل متفاوت به اهداف مورد نظر نینجامد. در صورتیکه دادخواهی منجر به تغییر مثبت نگردد و یا وضعیت بهتر را به وضعیت بدتر تبدیل نماید، در واقع دادخواهی مسیر انحرافی را پیموده است. بنابر این تبدیل شدن "وضعیت خوب" به "وضعیت بد" در اثر دادخواهی میتواند یکی از آسیبهای دادخواهی محسوب شود. مثلآ دادخواهی جهت محاکمه جنایتکاران جنگی و ناقضین حقوق بشر در افغانستان که منجر به تصویب قانون "مصالحه ملی و عفو عمومی" گردید و بر اساس آن تمام جنایت کاران جنگی و ناقضین حقوق بشر همدیگر را مورد عفو قرار دادند.
 خطرات روند دادخواهی

قدرت گیری مرتجعین

عمده­ترین چالش و آسیبی که دادخواهی جنبشهای عدالت خواهانهء مذهبی را تهدید مینماید همانا سوء استفاده از دستاوردهای چنین جنبشها است. بدین معنی که جنبشهای خود انگیختهء مذهبی با اتکاء به باورهای دینی و مذهبی توسط مردم به پیشبرده شده و به موفقیت می رسند، ولی قدرت­گیری مرتجعین بعد از پیروزی جنبشهای مذهبی، دستاوردهای جنبش را در مسیر مخالف اهداف اولیه سوق میدهند. جهاد مردم افغانستان مصداق بارز در این راستا است.
مقاومت در برابر تغییر
چنانچه در سطور قبلی توضیح داده شد که اهداف دادخواهی چیزی نیست جز "تغییر مثبت" و "تأثیر منفي". با درنظر داشت محیط دادخواهی، رسوم پایدار و حاکم بر آن محیط، مناسبات حاکم بر رفتارها و طرز نگرش مردم میتوان دریافت که ایجاد تغییر کار بسی مشکل است. گاهی مقاومت در برابر تغییر منجر به ناکامی فرایند دادخواهی می­گردد.
شرايط زماني نشان ميدهد كه ارباب قدرت در مقابل تغير از خود مقاومت نشان ميدهند ، چنانچه مقاومت دولت ليبي در مقابل متعارضان نشان دهنده مقاومت در مقابل تغير است ، زيرا مردم آرزودارند تغيري مثبت و دموكراسي را در جامعه پياده سازند ولي به مقاومت جدي از طرف زورمندان دولتي قرار گرفته اند.
ويا شخصيكه در مقابل اعضاي خانواده مقاومت نشان مي دهد به همچو نا هنجاري هاي گرفتار مي شود ، در عكس آتي يكي از جمله روند هاي دادخواهي در مقابل فشار خانوادگي را مي توان به وضاحت مشاهده كرد كه سبب بريده شدن گوش و بيني يك خانم جوان گرديده است.
 قدرت گیری مرتجعین

ماهیت جامعه

عناصر اساسی در تکوین و شکل­دهی نگرشهای جامعه همانا آگاهی و تعلیم است، زیرا آگاهی و تعلیم در کاهش پیش داوریها و تبعیض نقش بسزا دارند. موجودیت تبعیض و پیشداوریها مقاومت جدی را در برابر تغییر مثبت و دادخواهی ایجاد می­نمایند. وجامعه طوري عادت نموده كه در قدم نخست در مقابل داد خواهي از خود عكس العمل نشان دهند ، اما وقتيكه جامعه به دانش آراسته گرددخود به خود مي توان پروسه داد خواهي را دنبال نمود.
 

تآثیرات سیاسی

این نکته را باید تذکر داد که دادخواهی یک فرایند سیاسی نبوده و در صدد آن نیست که شخص و یا گروه خاصی را به قدرت سیاسی برساند و یا از آن محروم نماید. ولی با این دیدگاه که دادخواهی در صدد رفع نابرابریها، بیعدالتی­ها و ایجاد توازن در قدرت است، ناگزیر باید با سیاست سر­و­کار داشته باشد.  بنابر این، ممکن است که برخی فاکتورهای پیدا و پنهان سیاسی در ناکامی فرایند دادخواهی تأثیرگذاری داشته باشند. به ویژه اگر دادخواهی با هدف تغییر مثبت در تقابل با منافع قدرتمندان قرار گیرد و یا فعالیت­های دادخواهانه توسط جریانهای سیاسی تمویل گردند.
 

مشکل تقنینی

این نکته واضح است که دادخواهی عمدتآ با هدف ایجاد، اصلاح و تطبیق قوانین و پالیسیها آغاز می یابد. ولی ایجاد تغییر در پالیسیها و قوانین با حفظ ویژگیهای عادلانه و فراگیر بودن شان، کاری بس دشوار است. به خصوص اگر روند تقنین با بوروکراسی پیچیده و مغلق توأم باشد. چنین معضلی در دادخواهی استراتژیک به وضوح مشاهد میشود.
 

محسوس نبودن نتیجه

دادخواهی یک برنامۀء زمانبر است و مدت طولانی را دربرمیگیرد تا "تغییر مثبت" و "تأثیر مثبت" را بوجود آورد. بنابر این، نمیتوان نتیجۀ محسوس را در کوتاه مدت دید و یا بدست آورد. از سوی دیگر، چون دادخواهی زمانبر است، لذا نیازمند منابع پایدار و قوی بوده و در عین حال ممکن است انحراف منابع را در پی داشته باشد و یا توجه لازم را از کارها و فعالیت­های دیگر منحرف نماید.
 

نا پایداری

دادخواهی نیازمند فعالیت دوامدار و پایدار است تا حصول نتیجه را تضمین نماید. ولی نامنظم بودن و ناهماهنگی فعالیت­های دادخواهی ممکن است این روند را به اخلال مواجه نموده و دچار افت و خیز نماید.
 

2. خطرات مربوط به دادخواه

دادخوهان نیز منحیث بازیگران اصلی عرصه دادخواهی ممکن است با برخی مشکلات و موانع در جریان پیشبرد فعالیت­های شان مواجه گردند که عمده­ترین خطرات احتمالی عبارتند از:
تغییر شهرت
بدین معنی که مؤفقیت و عدم مؤفقیت جریان دادخواهی تأثیر مستقیم بر اعتبار و شهرت دادخواه دارد. مؤفقیت دادخواهی منجر به افزایش اعتبار و شهرت نیک دادخواه میگردد و عدم مؤفقیت جریان دادخواهی، ممکن است تأثیر منفی را متوجه شخصیت دادخواه نماید.
مخالف شدن
طبیعی است که رویارویی با گروه­های که دادخواهی را برنمی­تابند و یا دادخواهی در تقابل با منافع آنان قرار گیرد، منجر به افزایش مخالفت ها علیه دادخواه میگردد.
ضرر اقتصادی
پیشبرد فعالیت­های دادخواهی نیازمند منابع و حمایت­های مالی است و ناگزیر مصارف و احیاناً خساراتی را متوجه دادخواه مینماید.
منزوی شدن
فعالیت­های دادخواهی با درنظرداشت ماهیت جامعه و مقاومت آن در برابر تغییر، ممکن است منجر به انزوای دادخواهان شود و یا همکاران و شبکه اش را از دست دهد.
تطمیع و فریفتگی
این خطر بیشتر زمانی متصور است که فعالیت­های دادخواهی در تقابل با گروه حاکم و قدرتمند قرار گیرد و دادخواهی از نوع دادخواهی سیاسی باشد. در اینحالت دو خطر دادخواه را تهدید می­نماید، یا تطمیع و یا مصالحه و معامله بر سر اهداف. 
ضرب و شتم
این تهدید زمانی جامه عمل می­پوشد که دادخواهی در محیط خطرناک و آلوده با تنش صورت گیرد.
به طور كلي مي توان دو نوع خطر جدي را در روند داد خواهي ديد كه عبارت اند از :

  1.       خطر پروسه و روند داد خواهي

  2.       خطرات نحوه داد خواهي ( خطرات كه متوجه داد خواهان است )

رویکردهای دادخواهی
با دقت در نقش و کارکرد یک دادخواه که همانا تواناسازی، همراهی و نمایندگی از اقشار محروم و آسیب­پذیر است، میتوان شیوهء بر خورد با دادخواهی و رویکرد به آن را در سه دسته بصورت ذیل طبقه­بندی نمود:
 

۱. دادخواهی براى مردم زيان­ديده

درین حالت دادخواهان به نمایندگی از متآثرین وکسانی که به حاشیه رانده شده اند دادخواهی می­نمایند. متآثرین یا دانش و توانایی لازم دادخواهی را ندارند و یا اینکه ممکن در صورت دادخواهی برای خودشان مورد تبعیض، تهدید و یا مجازات بیشتر قراربگیرند. در این رویکرد، نقش دادخواه نمایندگی است.
۲. دادخواهی توسط مردم زيان­ديده
درین حالت دانش، ظرفیت و توانایی افراد متآثر بلند برده میشود تا آنان توانایی انجام فعالیت­های دادخواهی را پیدا نمایند. یکی از مفیدیت­های این شیوه تداوم فعالیت­های دادخواهانه توسط خود مردم متآثر میباشد. زیرا مردم هم توانایی و هم مهارت­های لازم دادخواهی را دارا میگردند. مفیدیت دوم این شیوه مؤثقیت آن است. زیرا متآثرین واقعی مستقیمآ نه باالواسطه در پی تغییر اوضاع، تصامیم، پالیسی و قوانین به نفع خودشان اند. در این رویکرد، نقش دادخواه تواناسازی است.
داشتن دانش و مهارت براي داد خواهي براي يك جامعه ضروريست ، تا ماداميكه مردم يك جامعه آراسته به دانش و مهارت هاي زندگي نباشند هر گيز نمي توانند به داد خواهي بپردازند زيرا همانطوريكه در بالا گفته شد ، به اثر بي دانشي و عدم آكاهي داد خواهي به خطر مواجه ميگردد.
 

۳. دادخواهی با مردم زيان­ديده

دراین حالت دادخواهی به صورت اشتراکی به پیش برده میشود. طوریکه دادخواهان همراه با متآثرین نه به نمایندگی از آنان دادخواهی مینمایند. افراد متآثر در انتخاب موضوع دادخواهی، تعیین اهداف و استراتژی­های کاری، تصمیم­گیری و همینطور پذیرفتن مسؤلیت ­ها جهت انجام تلاش­های دادخواهانه سهیم اند. در این رویکرد، نقش دادخواه همراهی است.
 

همراهي يعني چه؟

انسان برای هر کاری نیازمند وسیله است؛ زیرا خداوند نظام هستی را بر اساس اسباب آفریده و لازم است برای انجام هم کاری از وسایل و اسباب بهره برد. جالب آن که خداوند با توجه به تفاوت ظرفیت ها و دارایی ها، اسباب و وسایل متعدد و متنوعی قرار داده است که برخی از آن ها اسباب کوتاه و برخی دیگر بلند و طولانی می باشند.
در دادخواهي همراهي نمودن به آسيب ديده ها يك نوع قوت قلب است كه سبب مي شود شخص مصدوم و يا جامعه وافراد زيان ديده بتوانند بروحيه آرام به قيام داد خواهانه بپردازندو اين جهش باعث آن مي شود كه داد خواهي به صورت اصولي و از مجراي قانوني آن انجام پذيرد.
 دادخواهی با مردم زيان­ديده