آرشیف

2015-1-8

محمد حسین نبی زاده

خـاطرات سر زمين فـراموش شده

 
روز هاي سرد زمستان يكي پس از ديگري ميآمدند، هر روزيكه مي گذشت و هرچه به روز هاي اخير ماه دلو نزديك مي شديم هوا سرد تر و برف ها نيز بيشتر ميگرديد، آنتن هاي مخابراتي از كار ميافتاد و تلويزيون ها هم برفك ميشد؛ مجبور بوديم هرلحظه در آن لحظه هاي برفي بالاي بام بالا شوي و ديش آنتن را پاك كني آنهم طوري بود كه هنوز از بام خانه پايين نشده بودي كه دوباره تلويزيون برفك شده است. هرچند خانه ها و دفاتر دولتي گرم بودند و موتر ها شب و روز چالان با آنهم اين بخاري هاي نفتي، مارا در سرماي زمستان ياري نميكرد، خراب ميشد و تيل بند ميكرد. احمد كه از همه دوستان ما شوخ طبع تر بود ميگفت: "خيره، يك روز خوبه كه در سردي بگزرانيم تا از حال كساني كه هميشه در اتاق ها و خانه هاي سرد زمستان را به سختي بهار ميكنند، باخبر شويم". راه هاي مواصلاتي بين ولسوالي ها هم كم كم به خاطر برف هاي شديد مسدود ميگرديد. يكي از روز ها وقتي  راديو را روشن كردم تا تنها راديوي ولايت غور را بشنوم، سوزنك راديو را چرخاندم، اتفاقي راديو من بالاي موجي برابر شد كه در مورد وضعيت  آب و هواي افغانستان و برف باري ميگفت، با خود  گفتم كه باشه بشنوم كه در ساير ولايات چه خبر است. وقتي موج راديو را تنظيم كردم صداي آشناي عبدالحي خطيبي را شنيدم كه  خودرا سخنگوي والي غور معرفي مي كرد و  مي گفت  كه تمام راه هاي  مواصلاتي 9 ولسوالي ولايت غور بجز ولسوالي دولتيار به سمت شرق ولايت كه فاصله چنداني به مركز ولايت ندارد، مسدود شده است. با بسته شدن راه ها، كار هاي اداري هم كمتر ميگرديد. من هم در داخل شعبه يا به كار هاي گذشته مصروف ميشدم و يا هم سايت هاي انترنتي را گشت ميزدم. يكي از روز ها تصميم گرفتم دنبال مطالبي بگردم كه در مورد عدالت باشد. هنگاميكه كلمه عدالت را در سايت گوگل نوشتم و جستجو كردم آدرس هاي مختلف انترنتي با عنوان هاي عدالت باز شد، از جمله اين سايت ها يكي سايت راديو زهره راديو ويژه بانوان در ولايت قندوز يا "كهن دژ" بود، اين سايت لنك هايي در خود داشت كه آدرس انترنيتي تمام راديوهاي محلي افغانسان در آن فهرست شده بود از جمله اين راديو ها، ديدم كه راديو صداي عدالت تنها راديو محلي در ولايت غور نيز در آن قرار دارد و عنوان تنها رسانه صوتي ولايت غور اينطور نوشته شده بود "رادیو صدای عدالت در ولسوالی چغچران فاریاب" .
ابتدا فكر كردم شايد اشتباه درج شده باشد ولي وقتي چند سايت ديگر از راديو هاي محلي از جمله راديو "ني" در كابل، راديو صداي بانو در ولايت سرپل را باز كردم ديدم كه عين چيز درج شده است. با اين حال فكر ميكردم اين هم از كوتاهي مردم غور باشد كه بعضا صرف با ذكر نام چغچران اكتفا كرده و يادي از غور نميكنند. اين اولين و آخرين باري نبود كه فراموشي غور را با چشم سر ميديدم. از اين موضوع چند ماهي گذشت، روز جمعه اي تصميم گرفتم از يكي از دوستانم خبر بگيرم. وقتي به خانه اش رسيدم، فاميلش من را به مهان خانه راهنمايي كرد و گفت كه چند دقيقه اي بنشينيد حالي قرار است بيايد و مثل هر افغان ديگر از من با چاي و چاكلت پذيرايي كرد. من تنها در يك اتاق مصروف چاي خوردن شده بودم، چشمم به تاقچه اتاق افتاد و چند كتابي را در آنجا ديدم. با خود گفتم تا آمدن دوستم هم چاي بنوشم و هم كتاب بخوانم. كتابي كه گرفته بودم كتاب دري صنف پنجم مكتب بود. كتاب را باز كردم و فهرست كتاب را شروع به خواندن نمودم. عنوان هاي كه به نظرم جالب ميآمد، كتاب را ورق ميزدم  و درس مورد نظر را پيدا ميكردم و ميخواندم. همينطور ادامه دادم تا به يكي از عنوان ها به نام "شهر هرات" رسيدم. گرچه معلوماتي چند در مورد اين شهر زيبا داشتم و دوران كودكي، نوجواني و قسمتي از جواني ام  نيز در اين شهر گذشته بود با آنهم علاقمند شدم اين درس را نيز بخوانم. دوباره كتاب را ورق زدم و درس مورد نظرم را دريافتم و شروع كردم به خواندن آن. تقريبا در سطر هاي آخر اين درس از عابدات تاريخي و باستاني هرات نوشته بود كه موضوع اين طور بيان شده بود "اماكن تاريخي هرات: قلعه اختيارالدين، گازرگاه شريف، زيارت خواجه عبدالله انصاري، منار جام و مسجد جامع آن را نام برده ميتوانيم."
من كه در اين وقت بالاي قالينچه وطني نشسته بودم و در يك دست كتاب و دست ديگرم را بالاي بالشت مانده و كتاب ميخواندم به فكر فرورفتم و بيشتر از دفعه قبل اظهار تاسف كردم كه عابده تاريخي دوره غوريان كه فعلا هم از نظر تشكيلات اداري مربوط ولايت غور است، در ميان عابدات تاريخي هرات ذكر ميشود و آنهم در كتاب درسي كودكان چراكه در كتاب درسي مكاتب كه تمام شاگردان افغانستان از آن مي آموزند و به گفته ملاي قريه ما كه درس در كودكي مثل نقش في الحجر (حكاكي در سنگ) است كه هيچوقت فراموش نميشود، وقتي شاگرد در كودكي چنين معلومات اشتباهي را بياموزد پس چه وقت فرصت ميتواند تا دوباره اين معلومات نادرست را تصحيح كند؟. بعد باخود گفتم زياد جاي تاسف هم نيست چراكه عابده تاريخي منار جام و مسجد  جامع هرات كه هردو عابده در دوران شاهان غوري بنا نهاده شده و اعمار شده اند، افتخار آن مربوط به تمام افغانستان ميباشد، تنها يادي از نام اين عابده هاي بزرگ و  تاريخي كه مردم افغانستان از آن باخبر شوند كه چنين عابده هاي تاريخي در كشور ما وجود دارد بازهم جاي خوشي است فرقي ندارد كه مربوط غور باشد يا هرات، تنها جاي تاسف در اينجاست كه وقتي يادي از اين عابده ها ميشود حتي نامي هم از شاهان غوري و غوريان برده نميشود. هرچند در سال هاي اخير سمينار ها و كتاب هايي در مورد دوره غوريان و شاهان غوري در سطح كشور، به كمك وطن دوستان غوري و غير غوري  برگزار شده و آثاري هم از دوره غوري ها در موزيم ملي افغانستان به نمايش گذاشته شده و از طريق تلويزيون ملي اين آثار براي مردم افغانستان به معرفي گرفته شده است ولي به نظر ميآيد اين كار هاي  مقطعي و كوتاه مدت به هيچوجه بسنده نيست چراكه اگر دوره غوريان از دوره هاي با افتخار اين كشور است كه بيانگر فرهنگ و تمدن اين كشور ميباشد بايد در كتاب هاي درسي  مكاتب بويژه در مضمون تاريخ كتاب درسي معارف گنجانيده شود تا تمام مردم افغانستان از افتخارات گذشته خود باخبر شوند. در اين هنگام بود كه دوستم دروازه اتاق را باز كرد و گفت "سلام عليكم، ببخشي كه دير رسيدم مثليكه زياد معطل ماندي؟ من هم بعد از احوال پرسي در جواب گفتم كه مشكل نيست من هم در نبودن شما خواستم يادي از شهر فراموش شده فيروز كوه و افتخارات دوره شاهان غوري بكنم.