آرشیف

2015-1-8

محمد حسین نبی زاده

مسیر غور نیلی ارزگان شمالی: سفر به اوج کوه های هزارستان!

 
سرماي خزان برگ هاي درختان را ريختانده بود، كوهاي فيروزكوه را برف ها سفيد پوش كرده بود و آب و هوا از يك زمستان سرد خبر ميداد. ما نيز در يك هواي ابرآلود و سرد مجبور بوديم براي انجام يك ماموريت رسمي ديار فيروز كوه را ترك كنيم. ساعت نه بامداد بود كه شهر چغچران مركز ولايت غور  را به قصد نيلي مركز ولايت دايكندي ترك نموديم و از مسير قريجات زرتلي، تسرقي و پهلوسنگ خودرا به سرخ کوتل (کوتل پهلوسنگ) كه مرز ميان دايكندي و غور است رسانيديم و در آخرین دهکده از مربوطات ولایت غور با نیروی محافظتی خدا حافظی نمودیم. از آنجاييكه در اثر بارش كوتل تر شده بود مجبور بوديم از موتر پياده شويم و پياده سراشيبي كوتل را بپیماییم. تنها همین شانس را داشتیم كه شب هنگام در اثر سردي هوا، كوتل را يخ بسته بود و يخ هاي آن نيز تا آن هنگام خوب باز نشده بود. بهر حال اين تنها راننده بود كه خطر را متحمل مي شد و موتر را آهسته  آهسته از سراشيبي كوتل روبه پايين حركت مي داد. تنها كمكی كه ما مي توانستيم با راننده كنيم دعاء بود كه با حركت موتر جمله "خدا يا خير، خدايا خير" را تكرار ميكرديم. بهرصورت موتر گاهي با حركت عادي و اكثرا بصورت لغزان لغزان خودرا به پايين كوتل رساند و همه مارا خوشحال نمود. بار ديگر سوار موتر شديم و از دره جوي ميرهزار به سمت سولبیتو مركز ولسوالي سنگ تخت و بندر به راه افتاديم. بعد ازین منطقه دیگر نیاز به نیروی محافظ نبود، چرا که اینجا هزارستان است و مردم سرزمین هزارستان با نا امنی سازگاری ندارد، سرزمین هزارستان و مردمانش خود نیروی محافظ صلح می باشند. قريه هاي منطقه جوي مير هزار را يكي پس از ديگري مي گزرانديم. امنيت و آرامش كامل با مردم خون گرم و پرتلاش منطقه به ما بيشتر نيرو ميداد تا بدون كدام  ترس و هراسي اين مسير طولاني را بپيماييم. درختان سربه فلك كشيده سفيد دار و حرحر در ميان دو كوه رو در رو با خانه هاي كاه گيلي منظم در دو سوي كوه به زيبايي منطقه افزوده بود. ساعت 2:00 بعد از ظهر بود كه به سولبیتو مرکز ولسوالی سنگتخت و بندر رسيديم و به خاطر صرف غذاي چاشت در بازار سولبیتو توقف نموديم. از سه هوتل بازار ولسوالي تنها هوتل "ستاره" با  سالون تَوه خانه دارش باز بود و ديگر هوتل ها به خاطر نبود مسافر و بالا بودن هزينه سوخت در فصل خزان بسته شده بودند. وقتي داخل هوتل شديم شاگرد هوتل آمد و گفت:

  •          كاكا نان نمانده،  فقط نان و چاي است بيارم؟

قبل از اينكه من چيزي بگويم همكارم پاسخ داد: "سّي كو اگر كدام پنيري، خامه اي يا تخم مرغي داشتي بيار!"
شاگرد هوتل دوباره رو به همكارم كرد و گفت: "ازي چيزا د بازار پيدا نمي شه، بازهم مه يكبار بازار را ببينم"
شاگرد هوتل به بازار رفت و بعد از چند  دقيقه اي برگشت و گفت: " كاكا پيدا نشد"
دوستم به حرف شاگرد هوتل اعتماد نكرد  و برای یافتن خوراکه هوتل را ترک کرد. او از يكايك دوكان هاي بازار سولبیتو خوراكه سراغ نموده بود ولي هيچ يك از دوكانداران بجز بسكويت و كيك كدام خوراكه ديگري نداشتند. مجبور شديم به نان و چاي هوتل ستاره تن در دهيم و مانند خيلي از مردمان افغانستان نهار نان و چاي داشته باشيم. ساعت 4:30 بعد از ظهر بود و امكان ادامه سفر نبود  و ما نیز مجبور بوديم شب را در بازار سولبیتو بگزرانيم. از اينكه در يك ماموريت رسمي بسر ميبرديم ناگزير بوديم تا مسئولين امنيتي را در جريان قرار دهيم. وقتي از هوتل به قصد قومانداني امنيه خارج شديم شاگرد هوتل صدازد و گفت:

  •          كاكا! حالي هوتل بسته ميشه، سي كونين چيزي از شما جا نمانه

با شنيدن اين خبر مجبور بوديم شب را نيز در قومانداني امنيه بمانيم ويا با استفاده از صلاحيت پوليس مالك  هوتل را وادار به باز نگهداشتن هوتلش نماییم. وقتي به قومانداني امنيه رسيديم نخست با سرپرست قومانداني معرفي شديم و از همه زودتر موضوع بودو باش خودرا با وي مطرح كرديم. سرپرست قومانداني نيز از منازعه ميان مالك هوتل و شاگردانش خبر داشت و تاييد نمود كه هوتل امشب بسته خواهد بود و با پيشاني باز ميزباني مارا پذيرفت.
بعد از صرف قروانه عسکری، با سارن نجیب الله سرپرست قوماندانی امنیه صحبت دوستانه ای داشتیم که در مورد اوضاع امنيتي ، خدمات اجتماعي و ادارات دولتي از سارن نجيب الله پرسان نمودیم، سرپرست قوماندانی از فعال بودن تمام ادارات دولتي خبر داد و گفت كه در اين ولسوالي تمام ادارات به استثناي يك باب كلينيك و يك باب تعمير نيمه كاره مكتب از خود تعمير ندارند و تمام واحد هاي اداري به شمول قوماندالي، ولسوالي، سارنوالي، محكمه و ديگر ادارات در خانه هاي كرايي قرار دارند و از تامين كامل امنيت در تمام ساحات اين ولسوالي به ويژه مسير راه الي ولسوالي اشترلي اطمينان داد و علاوه نمود كه تنها مشکلی كه در اين ولسوالي وجود دارد، سرقت های کوچکی است كه توسط معتادان به مواد مخدر برگشته از كشور هاي همسايه گاه گاهي اتفاق مي افتد.
 البته ما قبلا نيز اطلاع داشتيم كه در مسير راه افرادي هستند كه تاهنوز اسلحه هاي خودرا به دولت تحويل نداده اند و فقط به خاطر حفظ جان و مال خود شان و عدم اعتماد به دولت در خانه هاي شان اسلحه نگهداري ميكنند. اين افراد مربوط به گروهاي جهادي هستند كه بعد از تشكيل ولايت و ايجاد ولسوالي ها در سال 2004، گروهاي با نفوذ در حكومت مركزي زودتر از ديگران به ادارات دولتي جابجا شده اند و اين افراد به حاشيه مانده اند. با وجوديكه اين افراد در اداره محلي شان بسيار كم سهيم هستند با آنهم هيچگاه مزاحم دولت، موسسات خيريه و برنامه هاي انكشافي نشده اند.
تنها موضوع اميدوار كننده اين ولسوالي،  علاقمندي مردم منطقه به معارف و تعليم و تربيه هست كه در حدود 17000 شاگرد از صنف اول الي دوازدهم در قريجات مختلف اين ولسوالي مصروف آموزش و پرورش هستند.
فرداي آن روز بارديگر رخت سفر بربستیم و در يك هواي ابري با مه و غبار راهي ولسوالي اشترلي و نيلي شديم. تازه از اولین کوتل در مسیر راه سگذشته بوديم و فكر ميكرديم شايد ديگر كدام بند و كوتلي كه احتمال بند ماندن در آن باشد نيست ولي وقتي به پاي كوتل شهرستان رسيديم تمام بند ها و كوتل هاي ديگر را فراموش كرديم، از پايين رو به بالا نگاه ميكرديم و اصلا باور نداشتيم تا بتوانيم اين بند را با اين ارتفاع و برف پيموده بتوانيم، به خدا توكل نموديم و رو به بالا به راه افتاديم. از اين گولايي به آن گولايي و از اين پيچ به آن پيچ هرچه بالا تر ميرفتيم ترس و وحشت بيشتر مارا فرا مي گرفت. وقتي به بلنداي كوتل رسيديم با وجوديكه كمبربند موتر بسته بود و دستانم را نيز محكم به دستگيره هاي موتر  گرفته بودم با آنهم از ترس نمي توانستم رو به پايين نگاه كنم و اگر اندكي موتر مي لغزيد مانند كوه نوردي اولين اشتباه آخرين اشتباه بود و ديگر نه از ما خبري بود و نه از موتر و شايد هم ممكن در تابستان سال آينده چوپان ها مي توانستند توته هاي استخوان و پرزه هاي موتر را از اين بند پيدا كنند. تازه باور كرده بودم كه همان  قديمي ها راست گفته بودند "امر آمر، مرگ مفاجات" ورنه در اين كوها و برف ها و در اين فصل سال مرغ هم از هوا در این منطقه ها پر نمي زند و هيچ زنده جاني در اين كوه ها ديده نمي شود. در آن حال و هوا، واقعا به  خدا نزديك شده بوديم و هر لحظه آن را آخرين لحظات زندگي خود فكر ميكرديم. بالاخره متوجه شدم راننده موتر را توقف داد و گفت "راه را گم كرديم، شما بمانيد كه من راه را ببينم. راننده از موتر پياده شد و چند قدم جلو رفت و اين طرف و آن طرف را نگاه نمود و برگشت، وقتي داخل موتر نشست نفسي تازه كرد و شكري به جا آورد و گفت: " كوتل را بالاخره تمام كرديم، سركوتل است، بادرروفه كرده و راه خوب ديده نمي شه" موتر آهسته آهسته حركت نمود، تازه فهميده مي شد كه ديگر رو به بالا نمي رويم، فقط در چند جا باد روفه ها سرك را بند نموده بود كه با اندكي پاك كاري موتر مي توانست بگزرد.
البته نگراني و حراس ماهم بی مورد نبود چراكه در برگشت در قريه نوجوك زمانیکه موتر ما بند مانده بود و از مردم محل کمک خواستیم، بعد از کشیدن موتر از چاله، از یکی از باشندگان محل پرسان نمودم، شما مردم زمستان چطور رفت و آمد می کنین؟ موتر میتانه د زمستان از ای کوتل ها رفت و آمد کنه؟ وی در جواب گفت: " نپرس بیرار، قیامته قیامت د ای منطقا د زمستان، اوته سال نیه که موتر چپه نشوه"، وی در حالیکه با دستش به سمت کوتل مقابلش اشاره می کرد گفت: "اینه د همی بند پیش روی شمو پارسال یک موتر فلانکوچ چپه شد،  پنج نفری که د موتر بود با موتروان قتی کشته شدند.
 در سراشيبي هرچه پايين تر مي آمديم برف هم كمتر مي شد و راه خوب تر، بالاخره از كوتل پايين شديم و خودرا به قريه رسانيديم و از قريه بار ديگر راه نيلي را پرسان نموديم و از دره قرامت مجبور بوديم از ميان آب ها به سمت شيخ ميران مركز ولسوالي اشترلي حركت كنيم و بيش از 1:30 ساعت راه آبي را به سمت اشترلي پيموديم و به منطقه شيخ ميران رسيديم و جهت صرف غذا و نفس تازه كردن در هوتل شيخ ميران توقف نموديم.
كم كم با كوها و كوتل هاي پرخم و پيچ دايكندي خو می گرفتیم و هرچه به نيلي نزديكتر مي شديم صرف در سركوه ها برف ديده مي شد و منطقه هاي ديگر تقريبا خشك بود. هرچند از ارتفاع كوه ها چندان كاسته نشده بود، انگار در آسمان  ها سفر مي كرديم، با اين تفاوت كه اين آسمان از زمين جدا نبود و كوه ها وسيله اي براي رسيدن از زمين به آسمان ها شده بود. وقتي در مربوطات نيلي رسيديم، از آب و هوا و درختان و گياهان منطقه فهميده مي شد كه اين مناطق نسبت به ولسوالي سنگ تخت و بندر و ولسوالي اشترلي گرم تر است، چراكه هنوز درخت ها لباس طلایی شان را به تن داشتند و بصورت طبيعي درختان با ريختاندن برگ هاي شان براي زمستان آمادگي مي گرفتند. عصر بود كه در بازار نيلي مركز ولايت دايكندي رسيديم.
 
منظره های جالب و دیدنی:

  •          از ولسوالي اشترلي الي منطقه دهن پيشوك كه مرز ميان نيلي و ولسوالي است چندين قريه در آن منطقه ها موقعيت دارد و در بعضي مناطق مردم بالاي كوها و تپه ها خانه ساخته اند و انسان را به تعجب مي اندازد كه اين مردم روزانه چطور رفت و آمد ميكنند ويا چطور آب آشاميدني خودرا تهيه مي كنند.

  •          در مسیر راه در مربوطات مرکز نیلی، مردمان زيادي روي كوها و تپه ها مشغول كار بودند و به شكل جويچه هاي كوچك روي تپه ها را مي كندند و براي نهال شاني سال آينده آماده مي ساختند.

  •          در مسير راه دخترك در حدود 12 ساله اي با چادر محلي سفيد را ديديم كه بالاي سنگ نشسته، كتاب در دست، هم درس ميخواند و هم گوسفندانش را مي چراند و نگهباني مي كند. زحمت كشي مردم محل و اين تصوير زيباي دخترك به ما بيشتر نيرو می داد و تازه باور مي كرديم كه در دنيا كار غير ممكني وجود ندارد و روزي افغانستان با همت بلند همین مردم و اين كودكان آباد خواهد شد.

  •          چشمه آب گرم "لزير" منطقه ديگري است كه مردم نيلي براي تفريح و ماهيگيري در آن جا مي آيند و به خاطر صحت و سلامتي شان با آب گرم چشمه حمام مي كنند

 
سیمای نیلی:
بازار نيلي كه به بازار هاي دوره مجاهدين و جنگ شباهت دارد و در آن تاكنون هيچ كدام ماركيت پخته اعمار نشده  و كدام هوتلي كه بتواند نيازمندي يك مسافر را تامين كند وجود ندارد و در يك سراشيبي قرار گرفته است كه داراي عرض بسيار كم و دو  سمت آن بصورت نامنظم مغازه هاي گيلي اعمار شده است. بادام و چارمغز از محصولاتي است كه وافر در اين فصل سال در بازار نیلی يافت می شود و در خارج از ولايت نيز صادر ميگردد. در حدود 70% از ادارات دولتي داراي تعمير است كه با معيارهای وزارت هاي مربوطه ساخته شده است. از سال 2004 تاكنون كه بيش از هفت سال را در بر ميگيرد صرف يك پياده رو خشتي از كمك هاي جامعه جهاني نصيب اين ولايت شده است و ديگر از هيچ خدمات شهريي به شمول سرك، آب و برق كه نيازمندي اساسي جمعيت شهر نشين است خبري نيست. با وجود عدم بازسازي منطقه، مردم اين ولايت از دولت راضي است و به شور و شوق خاص به زندگي عادي  خود ادامه مي دهند. كشاورزان در كشاورزي و مالداري، كسبه كاران در دوكانداري، كارمندان دولت در وظيفه و دانش آموزان با شور و شوق  به مكتب مي روند. علاوه بر دارالمعلمين نيلي، دانشگاه خصوصي ناصر خصرو نيز در اوايل سال 1390 نظر به علاقه مردم محل ايجاد شده است كه داراي 4 دانشكده به شمول حقوق و اقتصاد مي باشد و بيشتر دانشجويان اين دانشگاه خصوصي را كارمندان ادارات دولتي و غير دولتي تشكيل ميدهد. شركت ده ها تن از اهالي نيلي در محفل تجليل از روز جهاني محو خشونت عليه زنان در يك روز باراني و سرد با پاي پياده از مناطق دور و نزديك اين منطقه، نشاندهنده علاقمندي خاص اين مردم به علم، برنامه هاي آموزشي و آگاهي از مسايل روز است كه در اين راه از هيچ سعي و تلاشي دريغ نمي كنند. نيلي با وجود داشتن راه هاي صعب العبور زياد به ويژه در فصل زمستان، به خاطر امنيتش تعدادي از موسسات و نهاد هاي ملي و بين المللي را تشويق نموده است تا در اين منطقه بيايند و خدمات شان را براي مردم ارائه دهند، هرچند فعالیت تمام این موسسات نمادین است ورنه در ظرف بیش از 6 سال باید حد اقل کمترین تغییری در سیمای نیلی دیده می شد.
 
صادقی نیلی:
نيلي نامش با صادقي نيلي يكي از قوماندان هاي جهادي پيوند ديرينه دارد، شخصي كه حتي مخالفينش نيز ناگزير با وجوديكه در مورد شخصيت وي مغرضانه صحبت مي كنند ولي نمي توانند خدماتش را فراموش كنند. مانيز وقتي از کاکا غلام يكي از باشندگان نیلی در مورد صادقي نيلي پرسان نموديم وي در جواب گفت كه صادقي نيلي آدم خوبي نبود و ما مجبور شدیم دوباره در مورد علت خوب نبودن وي پرسان کنیم كه در جواب گفت که صادقی مردم را وادار به كار ميكرد. ايجاد كاريز و چشمه هاي جديد، احياي كاريز ها و چشمه هاي كهنه، آماده ساختن زمين هاي بایر براي زراعت، درخت شاني به ويژه درخت بادام از كارهايي است كه كاكا غلام از آن ياد نمود. او با وجوديكه هيچ زميني را از كسي به زور نگرفت ولي زمين داران را اخطار مي داد در صورتيكه زمينش را  آباد نكند آن را از نزدش خواهد گرفت و براي مردمان  بي زمين خواهد داد. صادقي نيلي درحالیکه يك فرمانده جهادي بود، خود بيل و كلنگ به دست می گرفت و مانند يك کشاورز سخت كوش كار مي كرد. ما نيز با شنيدن اين حرف هاي كاكا غلام متعجب شده بوديم و با خود مي گفتيم كاش ديگر قوماندان هاي جهادي از اين  نوع كار هاي بد انجام مي داد و مانند صادقي نيلي نام نيكي از خود به يادگار مي ماند.
 
پايان
بهمن ماه- 1390
 

 

مسیر غورـ نیلی (ارزگان شمالی): سفر به اوج کوه های هزارستان!
دارالمعلمین نیلی در ساحه شمال شرق نیلی
 
مسیر غورـ نیلی (ارزگان شمالی): سفر به اوج کوه های هزارستان!
 
مسیر غورـ نیلی (ارزگان شمالی): سفر به اوج کوه های هزارستان!
از مربوطات ولسوالی اشترلی
مسیر غورـ نیلی (ارزگان شمالی): سفر به اوج کوه های هزارستان!
 
مسیر غورـ نیلی (ارزگان شمالی): سفر به اوج کوه های هزارستان!
سرکوتل شهرستان
 
مسیر غورـ نیلی (ارزگان شمالی): سفر به اوج کوه های هزارستان!
درختان بادام و زرداولو
مسیر غورـ نیلی (ارزگان شمالی): سفر به اوج کوه های هزارستان!
درختان بادام و زردالوی در ساحه جنوب بازار نیلی
 
مسیر غورـ نیلی (ارزگان شمالی): سفر به اوج کوه های هزارستان!
بازار ولسوالی سنگتخت
 
مسیر غورـ نیلی (ارزگان شمالی): سفر به اوج کوه های هزارستان!
سیمای نیلی در فصل خزان
 
مسیر غورـ نیلی (ارزگان شمالی): سفر به اوج کوه های هزارستان!
سیمای نیلی در فصل خزان
 
مسیر غورـ نیلی (ارزگان شمالی): سفر به اوج کوه های هزارستان!
بازار نیلی که در یک سراشیبی واقع شده و شبیه بازاز های دوره مجاهدین می باشد
 
مسیر غورـ نیلی (ارزگان شمالی): سفر به اوج کوه های هزارستان!
بازار نیلی که در یک سراشیبی واقع شده و شبیه بازاز های دوره مجاهدین می باشد
 
مسیر غورـ نیلی (ارزگان شمالی): سفر به اوج کوه های هزارستان!
 
مسیر غورـ نیلی (ارزگان شمالی): سفر به اوج کوه های هزارستان!
دخترک که با وجود چوپانی مشغور درس نیز بود
 
مسیر غورـ نیلی (ارزگان شمالی): سفر به اوج کوه های هزارستان!
ساحه تفریحی چشمه لزیر
مسیر غورـ نیلی (ارزگان شمالی): سفر به اوج کوه های هزارستان!
ساحه تفریحی چشمه لزیر
 
مسیر غورـ نیلی (ارزگان شمالی): سفر به اوج کوه های هزارستان!
ساحه میدان هوایی نیلی
مسیر غورـ نیلی (ارزگان شمالی): سفر به اوج کوه های هزارستان!
 
مسیر غورـ نیلی (ارزگان شمالی): سفر به اوج کوه های هزارستان!
 
مسیر غورـ نیلی (ارزگان شمالی): سفر به اوج کوه های هزارستان!
 
مسیر غورـ نیلی (ارزگان شمالی): سفر به اوج کوه های هزارستان!
 
مسیر غورـ نیلی (ارزگان شمالی): سفر به اوج کوه های هزارستان!
خانه ای در مسیر راه که ظاهرا از مربوطات ولسوالی اشترلی است در بغل کوه
 
مسیر غورـ نیلی (ارزگان شمالی): سفر به اوج کوه های هزارستان!
سبک خانه سازی در نیلی
مسیر غورـ نیلی (ارزگان شمالی): سفر به اوج کوه های هزارستان!
سنگ های مرکز نیلی نشان میدهد که زمانی این مناطق زیر آب بوده اند
 
مسیر غورـ نیلی (ارزگان شمالی): سفر به اوج کوه های هزارستان!
په های شمال نیلی که میدان هوایی نیز در این ساحه قرار دارد
 
مسیر غورـ نیلی (ارزگان شمالی): سفر به اوج کوه های هزارستان!
 
مسیر غورـ نیلی (ارزگان شمالی): سفر به اوج کوه های هزارستان!
 
مسیر غورـ نیلی (ارزگان شمالی): سفر به اوج کوه های هزارستان!
پل های مرکز نیلی که معماری آن ساخت مردم محل است
 
مسیر غورـ نیلی (ارزگان شمالی): سفر به اوج کوه های هزارستان!