آرشیف

2014-12-25

استاد محمود بی پروا

خطاب به جوانان غور

 

این نوشته به جوانان وتازه جوانانی که مصروف تحصیل اند وقف میگردد.
جوانان غزیز!
شما که مصروف تحصیل و اندوختن علم ودانش هستید نباید به فکر این باشید که بعد از فراغت از تحصیل فورا بکار گماشته میشوید و به زودترین وقت به پست های بلند دولتی دسترسی پیدا میکنید.
 نه خیر!
 اینطور نیست. تحصیل کردن باید به منظور این باشد تا شما به روشنی آن از بی راهه های زندگی خود رابسوی یک زندگی آبرومندانه سوق دهید.مثلا منظور از تحصیل شما این باشد که بسوی ایدز گام برندارید، استفاده جو واختلاسگر بار نیائید، فساد پیشه نباشید، انتحارچی وقاچاقبرهیروئین نگردید ، به الکول و مواد مخدر رونیاورید، تجاوزگرچست وچالاک اولاد وناموس مردم خود نباشید ، تهمت چی وآدم کش نشوید، با اعمال شیطان خودهارا آلوده وبرباد نسازید وغیره چرا که علم بشما اضرار این اعمال را بازگو میکند.
 بکوشید اندرزها و اشعار سعدی، حافظ ، شیخ فریدالدین عطار، خواجه عبدالله انصار، سنائی غزنوی ، مولانا عبدالرحمن جامی و دیگر عرفا وشعرای وطن خویش را زیاد بخوانید و به انها عمل کنید. علاوتا تلاش بخرچ دهید تا کدام کسبی را دوشادوش پیشبرد دروس مکتب فراگیرید زیرا دانشمندی گفته است: هنر به از مال پدر. از همه بیشتر اینکه از خداوند بزرگ بی اندازه بترسید زیرااوتعالی بی اندازه باقدرت و بلند مرتبه است. اگر درحال خداوند  بعضی از مردم را گرفتار عذاب وذ لت نگرداند بالآخره خواهی ونخواهی روزی عزرائیل را بجانش میفرستد که آنوقت هرقدر توبه و تضرع کند وپشیمانی بکشد دیگر کسی به داد ش نخواهد رسید.
هیچ گاه و بهیچ وجه به کشیدن سگرت، نصوار وچلیم رغبت نکنید زیرا اینها شمارا بسوی استعمال تریاک و هیروئین میکشانند، اعمالی که رهنمای انسان بسوی بدبختی و تباهی میشوند.
یک جوان آگاه و هوشیار گاهی منافع شخصی خویش را با منافع اجتماعی ترجیح نمی دهد. تا توان دارید بکوشید که دنبال منافع شخصی را زیاد نگیرید بلکه درعوض خودرا دایم درخدمت منافع جامعه و مردم خویش قراردهید. همیشه از این ضرب المثل عامیانه پیروی کنید که میگویند: یک میض(را چهل نفر خورده اند) یعنی بخاطر خیر و سعادت جامعه خود حتی یکدانه کشمش داشته خویش را نیزبا مردم صرف نمائید.
از پیوستن به کدام حزب و یا گروه تا توان دارید خود داری کنید زیرا احزاب جز ایجاد نفاق و فتنه کار دیگری ندارند و هرگاه علاقمند آنها هستید بعد از ختم تحصیل با آنها به پیوندید (چنانچه اُباما چهار سال قبل به حزب دموکرت های امریکا پیوست).چه خوب خواهد بود اگر بعوض صرف وقت در یک حزب ، یک فورمول ریاضی و یا کیمیاوی را یاد بگیرید زیراآن بشما و هموطنان تان ذ لت و این بشما حکمت می بخشد. بهتر آنست تا یک داکتر و یا متخصص باشید نسبت به اینکه یک سیاستمدار لافوک و آدم کش زیرا یک متخصص به انسان کمک میرساند و مصدر خدمتش میشود درحالیکه سیاست مدار جان انسان را بخاطر اهداف شوم جاه طلبی خود میگیرد.
انسانان خوب و نوع پروردنیا همیشه نسل هارا در آموزش دانش و حکمت توصیه کرده اند نه در یک حزب و یاسازمان سیاسی. اگر اشتباه نکرده باشم در روز افتتاح محفل بنیاد فرهنگی توسعه ملی یکی از سخن گویان تذکر داد که حتی احزاب هم ما مردم غور را فراموش کرده اند. درحالیکه من دراین آرزویم که کاش این احزاب که جز ایجاد نفاق و دشمنی دیگر هدفی ندارند برای دایم ما مردم غور را فراموش کنند زیرا مردم غور یک حزب و یک مرام را می شناسند که آن هم حزب اسلامیت و خداشناسی و پیروی از پیغمبر برگزیدۀ خدا حضرت محمد صل الله علیه وسلم.اینجا نه یهود است، نه نصارا، نه گبر و نه بت پرست بلکه همه مسلمان اند که این خود یک نعمت بسیاربزرگ الهی است و دیگر جائی برای یک حزب وجود ندارد. در جای دیگر یکی تشکر کرد از حزب مسلمانان افغانستان که در چغچران حضور یافته است.اما من به این باورم که این حزب قصد ایجاد نفاق را در بین غوری ها دارد. چنانچه این حزب به این خواطر آمده است تا از احساسات پاک غوریها بهره برداری سیاسی نماید و تحت همین نام آنان را انگیزه دهد تا به نفع این حزب رای دهند. در صورت عکس قضیه ، این حزب کوشش خواهد کرد چنان عداوت هائی را بین غوری ها بوجود آورد مثلیکه احزاب قبلی آوردند که درنتیجه مسلمانان اینجا تاتوانستند یک دیگر را کشتند و چپاول کردند و بی آبرو ساختند. این تجربه تلخ فکر میکنم برای مردم غور کافی خواهد بود و دیگر ضرورتی به همچو  لغزش ها و انحراف گریها نخواهد داشت.
جوانان ما باید بفکر درس و تعلیم ورسیدن بمدارج عالی تحصیل باشند و بس  و بیهوده اوقات نازنین و گرانبهای خویش را پشت منافقت بازیها ضایع نگردانند زیرا غوراتیها هرقدر ماسک مالی دیگران را بکنند جز تیشه به پای خود زدن، کار دیگری را کرده نمیتوانند. از خوش آمد گوئیهای دوران های گذشته  بیاد بیاورید و برداشت کنید که چه مفادی به غور و ساکنانش به بار آورد هکذا خوب بدقت زمامداری کارروائیهای احزاب قبلی را از نظر بگذرانید و بیاد بیاورید که پیش از طالبان چه حالتی بالای غوراتیهای ما حاکم بود از لشکر ولشکر کشی ها گرفته تا دستگیری بینوا ترین افراد و قتل آنها.
 علت همه این بدبختی ها در اطاعت و ماسک مالی دیگران بود ورنه هیچ کاری میان غوراتی های ما بمیان نیامده بود و به گفته ضرب المثل معروف : نه خری غلطیده بود و نه خیکی پاره شده بود تا کار را به اینجا بکشاند.
باردیگر تاکید مینمایم که ما غوراتی ها الحمد الله همه مسلمانیم وبجز از خدا و پیغمبر برحقش کسی دیگر را نمیشناسیم و نه تنها نمی شناسیم بلکه احدی را شایسته پرستش نمیدانیم و شما ای جوانان عزیز! از گذشته عبرت بگیرید و غیر از درس خواندن و دست یافتن به تخصص بفکر هیچ چیز دیگر و کار دیگری نباشید تا بتوانید از راه تخصص به این مردم بدبخت غور خدمت نمائید.
بفکر بنده اگر علم برداران احزاب قبلی داکتر، انجینر سرک و پل ، متخصص زراعت ووترنری،معدن شناس، فارماسیست و ادیب می بودند بهتر به غور خدمت کرده میتوانستند نسبت به اینکه بیهوده وقت خویش را در راه ارمانهای کسانی حیف کردند که از اثر اندیشه آنان قبرستانها از اجساد غوری ها  جور شد. تاریخ غور ما همه این گفتاررا بشما ثابت ساخته است.
چه خوب است اگرجوانان دختر وپسر غور با روحیهء خواهری و برادری و با صداقت و ایمان کامل و دور از هر نوع فسادت و بد اخلاقی شب و روز درس بخوانند وخواب وخوررا باخود حرام گردانند تا خود را به درجه تخصصی رسانده از آنطریق به مردم غوردر آینده مصدر خدمت شوند.و با دلسوزی انسانی و هم نوعی یک دیگر را دردرس ها و حل مشکلات ریاضیکی و الجبری و کیمیا و فیزیک و مثلثات کمک کنند تا ازطفیل این فداکاری های آنان بعداز گذشت سالی چند بهترین انجینر، داکتر، طبیعت دان، بیولوجیست، معدن شناس و گیاه شناس در دیار غور خویش داشته تا دیگررنج نازو کرشمه رنگارنگ متخصصین بیرون از غور را متحمل شده نتوانیم و درین راستا از یک مجاهد واقعی و فرزند اصیل زاده غور جناب الحاج رئیس عبدالسلام که به همت زور وبازوی خویش دره بیدان – کمینج را با بهترین وجه و شهامت غوری گری در کمترین مدت یعنی سه ماه بروی ترافیک باز کرد و همین اکنون یگانه راه ارتباطی بین غور وهرات میباشد، سرمشق والهام بگیریم. مرحبا وآفرین بهمچو مردمان بلند همت و فداکار غور.
اینست یک نمونه از شهامت و همت والای غوری ها که بدست خالی و باشکم گرسنه همچون فرهاد دل سنگ های کوه را شگافته وهمت و مردانگی را از خود نشان میدهند چنانچه درزمان امپراتوری خویش،غوری های آنوقت بجهان نشان دادند.
به امید همچو مردانگی ها.