آرشیف

2014-12-30

انجینر محمد نظر حزین یار

حـكـمـيــــــــت

يكي  از راه حل هاي ديگر منازعات حكميت است ، حكميت نسبت به ميانجيگري تفاوت كلي داشته كه اين تفاوت سبب التواي منازعه گرديده و يا گاهي منازعه را به بمب بست مواجه مي سازد و يا اينكه روابط طرف هاي در گير را كاملأ برهم مي زند ، روي اين اصل مي توان حكميت را به طور آتي تعريف نمود :
حکمیت:
حکمیت عبارت از پروسۀ تخاصمی خصوصی می باشد که بر اساس آن طرفین اختلاف، شخص یا اشخاصی را به عنوان حکم انتخاب می کنند تا بر اساس مقررات مورد توافق طرفین، پس از رسیدگی، حکم قطعی لازم الاجرای را صادر نماید. حکمیت اکثرا در مذاکرات بین المللی ومذاکرات گروپی مورد استفاده قرار می گیرد.
ويا حکميت
حکميت که آنرا درزيان انگليسي به (Arbitration) ياد مي کنند يکي ديگر از روش هاي جايگزين حل منازعات يا "ADR        (Alternative  Dispute  Resolution) مي باشد. حکميت نزديكترين روش قضايي و رسمي حل منازعات است. 
حکميت عبارت از فني مي باشد که هدف آن حل و فصل يک منازعه ميان طرفين منازعه توسط شخص ثالث که حکم ناميده مي شود مي باشد. در حکميت اختيارات ازطرفين منازعه گرفته مي شود وبر اساس آن ميان طرفين منازعه فيصله صادر مي نمايند.
مراجعه به حکميت مانند ساير شيوه هاي "ADR" اختياري و باساس توافق طرفين منازعه صورت مي گيرد.
در روش ميانجيگري عمومأ موضوعات دور از سيطره قانون براساس عرف و روشهاي بين المردمي ( بصورت قومي ، محلي سمتي ، لساني و …) حل وفصل مي شود ، هدف اين نوشته حل منازعه شكل محلي آنست . اما در صورتيكه منازعات شكل بين المللي را بخود اختيار نمايد طبعيست كه راه حل هاي آ ن هم وابسته به همان سيستم ها و كار كرد ها خواهد بود .
بعضي وقت ها حكميت به صورت گروهي انجام مي شود كه يك نفر مي تواند در بين يك گروه حكميت نموده منازعه بين آنها را حل وفصل نمايد . به طور نمونه :
در پاره‏اى از تواريخ  روايت است كه اقوام ساكن مكه دست به ترميم خانه كعبه زده بودند و كار شان به جاي رسيده بود كه بايد حجرالسود و يا همان (سنگ سياه ) را به جاي كه حضرت ابراهيم (ع) قرار داده بود بگذارند  ، در اينجا بود كه ميان سران قبايل اختلاف پديد آمد و هر قبيله‏اى مى‏خواست افتخار نصب آن سنگ مقدس را خود به دست آورد.
دسته بندى قبايل شروع شد و هر تيره از تيره‏هاى قريش جداگانه مسلح شده و مهياى جنگ گرديدند،فرزندان عبد الدار طشتى را از خون پر كرده و دستهاى خود را در آن فرو بردند و با يكديگر همپيمان شده گفتند:تا جان در بدن داريم نخواهيم گذارد غير از ما كس ديگرى اين سنگ را به جايش نصب كند،بنى عدى هم با ايشان همپيمان شدند.و همين اختلاف سبب شد كه كار ساختن خانه تعطيل شود.
سه چهار روز به همين منوال گذشت و بزرگان و سالخوردگان قريش در صدد چاره‏جويى برآ مده دنبال راه حلى مى‏گشتند تا موضوع را خردمندانه حل كنند كه كار به جنگ و زد و خورد نكشد .
بنا به روايتي روز چهارم يا پنجم بود كه پس از شور و گفتگو همگى پذيرفتند كه هر چه ابا اميه بن مغيره كه سالمندترين افراد قريش بود رأى دهد بدان عمل كنند و او نيز رأى دادكه :
نخستين كسى كه از در مسجد كه به طرف صفا باز مى‏شد (و برخى هم گفته‏اندمقصود باب بنى شيبه بوده)وارد شد در اين كار حكميت كند و هر چه او گفت همگى بپذيرند.قريش اين رأى را پذيرفتند و چشمها به درب مسجد دوخته شد.
ناگاه حضرت محمد(ص) كه درآن وقت حدود سي وپنج سال داشته و ده سال از ازدواج شان با خديجه سپري شده بود را ديدند كه از در مسجد وارد شد،همگى فرياد زدند:اين امين است كه مى‏آيد،اين محمد است!و ما همگى به حكم او راضى هستيم و چون حضرت نزديك آمد و جريان را به او گفتند ، در اين فرصت ايشان رداي شانرا به زمين گسترانيده و سنگ را در ميان ردا ( پتو) گذاشتند و از تمام سران قبايل خواستند  گوشه هاي ردا را گرفته بلند كنند و ايشان اين كار را انجام داده و  سنگ را به جايگاه اصلى آن آوردند خود آن حضرت پيش رفته و حجر الاسود را از ميان پارچه برداشت و در جايگاه آن گذارد،سپس ديوار كعبه را تا هيجده ذراع بالا بردند.
و بدين ترتيب كار ساختمان كعبه به پايان رسيد و نزاعى كه ممكن بود به زد و خورد و كشت و كشتار و عداوتهاى عميق قبيله‏اى منجر شود با تدبير آن حضرت مرتفع گرديد. اين يك نوع حكميت بود كه در زمان قبل از اسلام توسط آنحضرت (ص) انجام پذيرفت.
اما در مسئله اي حكميت اغلبأ از طرف محاكم عدلي زماني به اجرا گذاشته مي شود كه تمام پروسه هاي حل منازعات يعني ميانجي گري و مذاكره به بمب بست مواجه گرديده ، طرفين منازعه با رجوع به محاكم تقاضا حكم نموده و براي منازعه شان راه حل نهايي را دستياب نمايند .
ودرهمين راستا شخص سوم ، بيطرف ، دانشمند، مجرب و شخصيت كه در حل منازعات تجربه زيادي داشته باشد از طرف قاضي به موافقه طرف هاي در گير منازعه انتخاب و او وظيفه دارد موضوع منازعه را به صورت حكم يك طرفه حل نمايد ، اين كار همانطوريكه در فوق ياد آوري شد منازعه به صورت (برد – باخت ) حل ميگرددو صورت قانوني را دارد كه در ذيل به صورت كوتاه فرق بين ميانجيگري ورسيدگي قانوني كه حكميت نيز درآن شامل است تذكر داده مي شود :
فرق میانجیگری و رسیدگی قضایی:
 1 – در رسیدگی قضایی، قاضی از طرف حکومت تعیین می گردد، لیکن در میانجیگری، میانجی از سوی طرفین منازعه انتخاب می گردند.
2 – در رسیدگی قضایی، صلاحیت محدود است و هر اختلافی را نمی توان به محکمه برد، لیکن در میانجیگری صلاحیت محدود نیست.
3 – در رسیدگی قضایی، اصول شکلی ویا اجراآت دررسیدگی قضای از قبل پیش بینی شده است اما در میانجیگری این طور نیست.    
4 – قوانین متنی در رسیدگی قضایی از قبل پیش بینی شده است ولی در میانجیگری این طور نیست و به انتخاب طرفین منازعه است. 
5 – ادله اثبات دعوا در دعوای قضایی از قبل پیش بینی شده، در حالی که در میانجیگری به انتخاب طرفین منازعه ارتباط می گیرد.
6-   در رسيدگي هاي قضايي حكم از طريق اداره قضا تعين مي شود ، اما اين مسئله ندرتأ و يا بسياركم از طريق طرفهاي در گير صورت ميگيرد.