آرشیف

2017-10-30

عصمت الله راغب

ترجمه و مشکلات فرا راه آن در افغانستان

ترجمه که به آن زبان جهان گفته می شود؛ عبارت از تغییر روساخت از زبان مبدا به زبان مقصد با حفظ معنا و مفهوم می باشد. ترجمه در بستر گفتمان سازنده ترین بخش در میان ملت ها، جوامع سیاسی و نخبه گان تلقی می شود که بی گمان ما را کمک می کند تا با همدیگر پیوند و تماس دایمی بر قرار کنیم و خوبترین و موثرترین راه های شگوفایی و سازنده گی را  در مسیر زنده گی باهم یکجا به پیمایم. از سویی هم ترجمه می تواند در زمینه آموزش، آگاهی دهی ایجاد ذهنیت و دیدگاه تکامل علمی و تحلیلی همه جانبه ی بحث ها، قضایا و رویدادها که امروزه یکی از ضرورت های اجتناب نا پذیر جهان است ما را در این امر کمک بسزای نماید. وجود ترجمان های قوی در یک کشورمی تواند در زمینه گسترش روابط بین الملل، انتقال علوم و تکنولوژی بین کشورها نقش مهم را بازی کنند. اما اینسو تر جایگاه ترجمه و ترجمان در افغانستان در چی سطح قرار دارد؟ به قول بعضی از مورخان که اساس کار ترجمه در افغانستان برای اولین بار همزمان با ظهور شخصیت سیاستمدار، روزنامه نگار و روشن فکر افغان محمود طرزی با آغازین ترجمه مطالب علمی، ادبی و هنری از زبان ترکی به فارسی در روزنامه سراج الاخبار شروع شده است که ابتکار طرزی در زمانه خودش درواقعیت امر آغاز پیوند افغانستان با سایر جوامعی بود که آنها نسبت به علوم تجربی و معاصر گام های اولیه را پیموده بودند و ما برای دسترسی به دانش و انتقال آن به داخل کشور سخت نیازمند ترجمه بودیم در این عرصه جدوجهد طرزی در کنار بلند بردن سطح آگاهی، ایجاد ذهنیت برای روشنفکری، شکستن فضای بسته، توانست تاثیرات عمیق را بر روح و روان مردم داشته باشد. دقیقاً تحولات اجتماعی و سیاسی افغانستان در طول سالیان متمادی هیچ چیزی را در این کشور به حالت خودش باقی نگذاشته است از سیاست تا اقتصاد و فرهنگ همه چیز شاهد دیگرگونی های عمیق در کشور بوده است، درپهلوی دیگر تغییرات در این میان یکی هم که می توان به آن تحول مثبت گفت ورود فرهنگ ترجمه توسط طرزی بود؛ اما متاسفانه دیری نپایید که این روند نیز بنابه عدم توجه دولت های وقت به کندی مواجه شد و از آن زمان تا اکنون که نزدیک به صد سال می گذرد هنوز کشور ما در عرصه ترجمه در همان گام های اولیه و دوران کودکی اش باقیست، آنچه با توجه به گذشته و حال نشان می دهد، علت اساسی مشکلات ترجمه در افغانستان از یک سو عدم دقت و اولویت بندی در گزینش مواد ترجمه، نبود توجه به آموزش های فنی در کار ترجمه، عدم تسلط به زبان مبدا و مقصد، نبود نگاه علمی و اکادمیک به ترجمه از سوی مترجمان و از سویی هم بی برنامه گی دولت در زمینه رشد فرهنگ ترجمه  یکی از نارسایی های جدی در این فرایند بوده است که متاسفانه از برایند این همه کوتایی ها امروز در کشور ما سالانه کتاب های که از زبان های خارجی به زبان های رسمی کشور  جهت پیشرفت های علمی، فرهنگی و اقتصادی برگردان می شود انگشت شمار است و حتا تعداد مترجمین در کشور کمتر از آن است که به حساب در آید. به نقل از گزارشی از بی بی سی که در پیوند به همین موضوع ماه های قبل انتشار یافت، نشان می داد که سالانه به تعداد بیشتر از ده جلد کتاب و یا اندکی بیشتر از آن وارد کتابخانه های شهر کابل نمی شود و تعداد مترجمان هم که کار دایمی در این عرصه دارند تعدادشان از چند تای پیشتر نمی رود و سایرین فقط هرازگاهی دست به قلم می شوند تا از سر ذوق در زمینه کاری کنند. در حالیکه این رقم در کشور های همسایه بخصوص کشور همزبان ما ایران و پاکستان رقم قابل ملاحظه ی دارد. به نظر می رسد یکی از دلایل کندی ترجمه در افغانستان نیز همین موضوع را می رساند که رشد فرهنگ ترجمه در ایران به عنوان یک کشور همزبان، افغانستان را تحت شاع قرار داده و مردم این کشور را نسبت به کار ترجمه تنبل ساخته است. ایرانی ها با توجه به فرهنگ غنی که دارند کوشش می کنند در تمام عرصه ها نسبت به دیگران پیش گام باشند و این رشد سریع فارسی و کار ترجمه در ایران و توجه دولت روی زبان فرهنگ آن کشور توانسته است از این لحاظ کشور ما را به عقب بزند. اما متاسفانه در افغانستان در این زمینه تا هنوز نه دولت کدام برنامه ی برای حمایت و تقویت کار ترجمه روی دست دارد و نه نهادهای خصوصی تا بحال کدام کار ارزنده ی  را در زمینه رشد فرهنگ ترجمه به اجرا در آورده اند.
با توجه به اینکه امروزه هرکشور جهت رشد مسایل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نیاز به ترجمه خوب و دقیق از علوم و فرهنگ های سایر جوامع دارد؛ انتظار می رود دولت افغانستان نیز با توجه به اهمیت ترجمه که ما را به جهان وصل می کند، برنامه های عملی را روی دست گیرد. در دنیای امروزی این تنها ترجمه است که می تواند ما را به تجربیات و دست آوردهای مشترک جهانی وصل کند و از این رهگذر جامعه مان را دچار تحول سازد. در کنار دانش آموزی با ترجمه ی آثار ادبی، هنری و علمی ما می توانیم میان فرهنگ خود و سایر فرهنگ های جهان پل ببندیم که در شرایط امروزی نباید این بستر تحول اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در کشور نادیده گرفته شود.

با احترام
عصمت الله راغب