2015-9-23
نثار احمد کوهین
می رسد روزی که بی ما می شوی
خاطر افسرده زغمها می شوی
می رسد روزی که دانی حال من
با غروت غرق سودا می شوی
سردوساکت چون "هدایت" گونه ام
"بوف کور" نا خوانده ی ما می شوی
نامه های بی مخاطب آشناست
می رسد روزی که آگاه می شوی
ساده گفتم آنچه بود احساس من
خوب میدانی تو معنا می شوی
گفتی من دیوانه ام اما تو میدانی چرا
داستان را تو معما می شوی
باورم این است که می خندی الان
خنده کن با خنده زیبا می شوی
من که رفتم اشک میریزی برام
من همان مجنون تو لیلا می شوی
می فتد دفترچه"کوهین" به دست دیگری
بعدمرگش خوب رسوا می شوی
کوهین
بدخشان 1394/6/22
پر بیننده ترین مقالات
-
سلطان رضیه غوری
-
آب و هوای ولایت غور
-
سرگذشت سیاه موی و جلالی
-
اصطـــلاحــــات و واژه های شیرین لهجـهً غوری
-
شهر فیروز کوه مشهور ترین پایتخت سلاطین بزرگ غوری
-
بیوگرافی شهید محمد رفیق علم
-
ولسوالی های ولایت غور
-
زندگی نامه مختصر مرحوم سید محمد رفیق نادم رئیس بنیاد فرهنگی جهانداران غوری حوزه غرب
-
نثار احمد حبیبی غـوری کیست؟
-
Muhammad of Ghor
مجلات و کتب
جام غور در شبکه های اجتماعی
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور
بــــوف کورناخوانده…