آرشیف

2015-11-21

عصمت الله راغب

براستی وقتی بیچاره گی وضعیت معارف را در غور دیدم متاثیر شدم!

معارف جای معرفت شناسی است و نسل را در خود می پروراند که از آن به عنوان ستون فقرات یاد می کنند، نسل دانشجو و وابسته به معارف در واقع موتور همه تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی یک جامعه گفته می شود، در تازه ترین اظهارات برای داشتن یک جامعه مرفه توجه لازم وسرمایه گزاری بیشتر از هرچیزی دیگر روی نسل جوان تاکید شده است؛ به تعبیر دیگر بدون توجه به نسل جوان نمی توان یک جامعه آبرومند وهم سطح با دیگران داشت . اما با تاسف که جامعه کوچک (غور) آن قدر با این نسل از سری بی پروایی رفتار می کنند که تعریف وضع شده برای این نسل در خودش گم می شود.
نگاره های منتشره از جریان برگزاری آزمون کانکور در غور که یک عده  از پسران و دختران  از اثر بیکاره گی معارف غور در هوای کاملاً سرد در روی زمین بدون چوکی نشسته اند،  دقیقاً هر انسان با احساس را محزون  این سرنوشت می سازد. به دنبال دیگر بیچاره گی مان که به زجر کشی وافراطگرایی مقام اول را داریم، اما تصاویر منتشره دانش آموزان (بر روی خاک)، واقعاً ضعف تعلیمی ما را نیز همسان افراطگرایی مان از سوی معارف آفتابی کرد.
عزیزانی که در این عرصه بی پروایی کردند و بی پروا هستند بدانند که قاعده ی زنده گی در نظام سرمایه داری که تامین کننده ی سیاست امروزی کشور نیز است، قدرتمند را قدرمندتر و بیچاره را بیچاره تر می سازد، بدین ملحوظ اگر ریاست معارف غور به این فکر باشد که از طریق برگزاری کانکور و نشاندن دانش آموزان بدون چوکی بر زمین سرد، توجه مقامات بالا را برای رفع نیازی هایشان جلب کنند، این قطعاً اشتباه است. طرح حکومت موجوده هم عاری از این نیست که بیچاره ها را بیچاره تر می سازد و نشان دادن کمبودی ها از این طریق هرگز حلال مشکلات ما از سوی مقام  رهبری معارف فعلی که در راس آن آقای بلخی است نخواهد بود، زیرا ایشان ماشاالله در بی کفایتی هنوز نظیر ندارد.
از سوی دیگر در دنیای مدرن که همه آدمها با نوع توانایی های خودشان از پیشرفت و مدرنیت حرف می زنند، عدم رسیده گی کامل معارف غور در یک روز سرنوشت ساز برای گرانبها ترین سرمایه معنوی غور که به بهانه کانکور فرصت جمع شدن به یک مکان را می داشته باشند مایوس کننده است و  از آنچه که به بیرون تظاهر شد بر خلاف آرمان دانش آموزان بوده، بر روحیه علمی و دغدغه های جوانی شان سخت تاثیر منفی برجا می گذارد.
هنگامیکه یک جوان دوازه پاس ما از دور ترین نقطۀ غور یعنی از لعل، ساغر، تیوره، پساوند…. با تمام شور و شوق راه های دشوار گذر و پُر از خطر را طی کرده خودش را به میزبانی معارف مرکزی می رساند، وقتی می بیند میزبان(ریاست معارف) از آنها با پیشانی تُرش و فرش خاکی استقبال می کند دیگر چی انتظاری برای دلبستگی این جوانان نسبت به معارف باقی می ماند، از همینجاست که عقده ورزی این مهمانان نسبت به میزبان بی پروایشان شروع می شود.
بیایید به کمبودی های خود تن دهیم، و از آنهای که دلبندان این جامعه اند و نوید بخش فردای روشن، معذورت خواهی کنیم که واقعاً نتوانستیم یک مهماندار خوب باشیم.
رقم 2160 تن از اشتراک کننده گان آزمون کانکور، تعدادی خیلی زیادی نیست که ریاست معارف نتوانست بر آنها چوکی آمده کند، من بی اعتنایی در برابر این کمبودی را تحقیری بیش نمی دانم که ریاست معارف و اداره محلی غور مقصر اصلی بحساب می آیند.
در این روز برای اینکه ما نشان می دادیم که  دیگر ما بیچاره نیستیم؛ از ادارات دولتی برای دانش آموزان چوکی گِرد می آوردید و حد اقل یک بار دیگر  ضعف های معارف و اداره محلی را که دیگران آنرا با درایت عمومی ما معامله می کنند در انظار عمومی  قرار نمی دادید. البته این تنها یک ضعف نیست، بلکه توهین به دانش آموخته گان و معرفی غوریان به یک قرن کمتر از قرن بیست ویک است که به مشکل می توان آن را جبران کرد.
30/8/94