آرشیف

2014-12-31

دیپلوم انجینیر عبدالعزیز اویانی

انتخاب محمد نادر اعلم! چرا نه؟

  

سلام و احترام به همه جوانان غوری ، در هـر جائی که مصروف تحصیل اند و یا کار و زندگی دارند!
سلام  واحترام به همه روشنفکران غوری!
بیائید از جمع گپ بزنیم!  وقت، همیشه گرانبهاست و ما، با تاًسف زیاد، اکثرآ و طبق معمول اورا بدور صحبت از بی کفایتی و یا مثمـر بودن فرد و یا یک شخصیت ( به گونهً مثال، والی ) بر باد می دهیم،  با وجود اینکه هیچ وقت نتیجهً مثبت و مورد پسـند همگی را ازین گفتن ها و نوشتن های خود  ندیده ایم.  مثلآ: اگر ما از جمع و یا در بارهً جمع ( در بارهً غور )  گپ داشته باشیم، وا ضحآ می بینیم که والیِ امروز بهتر از والیِ دیروز نیست و  والیِ فردا هیچ بهتـری ای  از والیِ امروز نخواهـد داشت.  تا امروز، هر والی، منافع گروهی  و یا افراد خاصی را تاًمین کرده است ، خصوصآ  و صادقانه اجرا کنندهً برنامه ها و پلان های ( " تفرقه بینداز و…") دشمنان غوری ها بوده و درکدام  حوزهً بسیار کوچک،  کارک های  نمایشی و نا چیزی را انجام داده که منطقی نخواهد بود از آنها  به عنوان خدمت به ( در جمع ) غور و غوری ها نام بُرد و همچنان  نماینده انتخابیِ (؟) مردم همان است که بود و یا همان کسانی اند که بودند، یعنی  همان ارباب، خان ، ملک و ملا ً  که  دهه های متمادی  است که گویا(!) ما مردم انتخاب اش کرده ایم،  با همان  شـعار های کهن سال و خوشگوار در ظاهر ( زهر آگین در باطن )، انسان دوستانه در حرف (  عوام فریبانه و خائنانه در عمل )، غوری و با غیرت بودن در حرف،  دنباله رَو و خدمت گار به " سرداران" قدرت در عمل،  و  تواًم با معامله گری ها و حتا با تابعیت از احکام  فرمانروایان  قبیله گرای حاکم در کشور، مصروف ( نرم گویم ) زندگی شخصیِ خود اند. از غیرت غوری حرفی در میان نیست! اگر کسی از غوری های عزیزم  عملکرد قابل تقدیر و یا وصف کدام یک از نماینده(؟) های غور را در راه حصول حقوق حتا بسیار ابتدائیِ مردم ما از حاکمان قدرت را در چوکات مسئولیت های محوله  و قانونی اش، در مقیاس جمعی، دیده و شهادت دارید، بفرمائید، با استناد ارائه دارید!
        امروزعاملان دستگاه اهریمنیِ حاکمیت، به سرداری و زعامت کرزی  آنقدرغرق در همان افکار سالمند  قبیله پروری و مورد پسند خود شان  اند که از نام غور، چون مدنیت داشته و تاریخ دارد، تنفر دارند و از به زبان آوردن نام غور به حدی نا خوش اند که برای آنها شنیدن صدای " غور باستان" مانند صدای انفجار بمبی است که گوش های شانرا کََر می سازد و اعصاب شمشیر بدست شان را سراسیمه . چون آنها فاقد چنین مدنیت  تاریخی اند،  قرن های طولانی است، کوشیده اند و از هر امکان ، از هر مکر و حیله ای  استفاده  برده،  اعتبارات مدنی، تاریخ تمدن، و هویت باستانی و فرهنگ فارسی – دری غور
( زاد گاه نیاکانیِ ما ) را زیر پا کرده اند، خُرد ساخته اند، ویران کرده اند و می خواهند به مرورزمان از صفحات تاریخ نوین و بعد ی بدور اندازند و در انتها، نابود سازند. بخصوص در انزوا قرار دادن و نابود ساختن هویت وفرهنگ فارسی که اساس و بنای مدنیت باستانیِ ماست، سرداران مستبد"افغانی " از انگلیس – دشمن تاریخی و تا ابد آشتی نا پذیر فا رسی و فرهنگ و تمدن اش، درس و یاری گرفته و می گیرند. این وحشی گری های" سالار" ها را، غور ی های غیور(؟) و با همت (؟)، یعنی نمایندگان(؟) مردم ما می بینند وخموشند.  چـــرا؟ خموشیِ ایشان را، من از دیدگاه شخصی خودم – خیانت تاریخی و نا بخشودنی می دانم. ارزش و اهمیت اعتبارات مدنیت تاریخیِ غور را به نحو واقعی اش، تنها باستان شناسان جهان ( بخصوص انگلیس های دشمن ) و منطقه می دانند. باور داشته باشید، اگر امنیت در کشور وجود می داشت، امروز از تمام جهان، باستان شناسان یکی پی دیگری برای تحقیقات علمیِ شان از قدامت و ارزش های شهکارانهً مدنیت ما، به غور می آمدند.  ما، غوری ها ی امروزی می توانیم این چرخ دوران را که بحق ما ، فاحشـانه ظلم دارد، آنچه مربوط و منوط به غور و غوری ها می شود، در آیندهً نه آنقدر نزدیک، تغیر جهت دهیم، واین  فقط از طریق  انتخابی بودن و انتخاب کردن روشنفکران میان سال و جوان در مجالس و شوراهای کشور، امکان پذیر است. ما باید زعیم روشنفکر، با دانش و دلسوز داشته باشیم!
           جوانان عزیز! بیائید بدانیم و اعتراف داشته باشیم که وقت گران بهای ما با گرفتن مواضع دفاع ویا ترد یک شخص ارباب ، خان و امثال شان، بیهوده و  با افسوس هدر رفته و دارد ضایع می شود. بیائید دست بدست هم دهیم ، حاکمیت و صلاحیت پول را در انتخاب ما و انتخابات مردم بی سواد ما از میدان بیرون کنیم . و بیائید نام جوانانی را مانند برادر روشنفکر و خدمت گار غوری ها، محمد نادر اعلـم را(  گر چه بفرمودهً سناتور محترم ما، معاون احمد " ریش کـل است ، نکتائی هم می پوشد و قلم توانا ئی نیز دارد" )  به میدان آوریم  و به مسئولیت و یا مقام نمایندۀ واقعآ انتخابیِ مردم  خود پیشـنهاد کنیم!   باور کنید، صادقانه و با تمام جدیت حرف دارم!
          آیا این امر غیر ممکن است؟ اگر چنین است، چـــرا؟  اگر امکان هست، چـــرا اقدامی نکنیم، چرا نگوئیم، ننویسیم و چرا دست بکار نشویم؟  من میخواهم که مسئولیت امور در غور از طریق راًی مردم به روشنفکران سپرده شود، در غیر آن ما هم حق داریم  دوستمی، اعطاً محمدی و یا امثال شان را داشته باشیم.  اما ، و افسوس کو او دوستم غوری و یا اعطاً محمد غوری که مردم خود را با خود داشته باشد؟  امید وارم درک مناسب از آرزوهای ارائه شده ام،  شود. آگاهی و موًفقیت برای غوری ها آرزوی همیشه گی من!  25/01/2012