آرشیف

2016-1-4

نثار احمد کوهین

افــــــراط و تـفـــریــــــــط:

نمی دانم به حال این ملت خنده کرد یا گریه ؟ تا صحفه فسبوک را می گشایم همه مغزها و  نغزها  به طرف بازی فتبال  و باخت برد آن حرف دارند .
واقعن انسانیت ما کسانی که  ادعای انسان بودن ؛ و آزاد بودن  ما کسانی که ادعای  آزاد بودن می کنیم یک دروغ  محض  و انسان فریبی یست.عزیزان من !جوانان وبزرگان ورزش دوستم!نخست ازشما می پرسم من وشما درین وطن چی داریم؟ کدام قسمت زندگی ما با دیگران هم خوانی دارد؟  چرا این قدر زبون و خود کامه شدیم؟ چرا کمی فکر نمی کنیم؟ راست بگوید اگر امشب جنازه برادر تان به خانه تان می رسید بازم فتبال می دیدید؟

اگر امشب نان شب تان را نداشتید بازم فتبال می دیدید؟
اگر امشب درخانه تان چوب سوخت نداشتید بازم فتبال می دیدید؟ اگر امشب درشهر تان طالبان حمله می کرد بازم فتبال می دیدید؟اگر امشب برادر مسافر تان به چنگ پاسگاه کدام کشور می افتاد بازم فتبال می دید؟اگر امشب خانواده تان از کدام بحر به قاچاقی می گذشتند بازم فتبال می دیدید؟درنهايت اگر امشب یکی از عزیزان تان مریض وتوان پر داخت پول دوا و دارو درمانش را نداشتید بازم فتبال می دیدید؟…؟
این  سوال ها جوابهایش درخانواده یکی از فامیل این کشور عملن وجود دارد.ملت مستعمره در زیر سایه کشور مستبد وجنایت کاری همچون امریکا حداقل توان رفع نیازهای  روز مره زندگی خود را هیچ فردی از افرادش  ندارد. دولت نامشروع،کابینه غیر معیاری وانسانی، ارزش انسان صفر، آزادی ها درحد شعار، خود کامه گی و دیو  گرایی بیداد می کند، طوفان جنایت انسان جامعه را در حال نابود کردن است،انواع انسان آزاری و بیماری وجود دارد … خلاصه  من نمی دانم که ما بر اساس کدام داشته خود خود را آغشته بازی ها و خیال تازی ها می کنیم؟
من به درک جوانان امروزی این خطه باستانی دیروز وگورستان امروز سخت متاسف هستم ، روزی بود که کوروش این سیاست را به اورپا به منصه اجرا می گذاشت وامروز نسل مظلوم اش تقاص پس می دهند واقعن دنیا کاسه دور است. جوانان عزیز وطنم به جای فتبال لطفن چند شبی را به تاریخ آریانا و مشاهری  آریایی خود بزنید. راست گفتن برای نابودی یک تمدن نیازی نیست که کتاب های شان را بسوزانید بل کافی یست کاری کنید که کتاب نخوانند. من باور دارم آنانی که واقعن دربرابر این نبشته عکس العمل تند نشان می دهند بزرگ ترین دلیل اش این است که  از تاریخ  واللخصوص از سیاست وموقف آریایی چیزی نمی دانند وگرنه یادشان  می آمد که من دارم چی چیز را به یادشان می یاورم. 
من طرفدار شادبودن وشاد زیستن هستم ؛ولی شاد بودن وشاد زیستن مسولانه وانسان اندیشانه ؛نه شاد زیستن که امریکن  گونه وحشیانه وغیر مسولانه باشد…
درهرصورت من واقعن از همه این وطن خسته و افسرده شدم،ا نسانیت ما افراطی وتفریطی ،اسلامیت  ما  افراطی وتفریطی، اخلاق افراطی وتفریطی …هسته بود و تاروپود ما در افراط وتفریط  گره خورده که باز شدنی نیست که نیست.
به امید درک صحی ازهمه امور وآرمان  شهدای رای آزادی  وعدالت.

کوهین
13/10/  1394فیض آباد –  بدخشان .