آرشیف

2015-3-2

عصمت الله راغب

ازبــــی پروایهای وکلا تــا نا هنجاریهای سیاسی و اجتماعی!

درکشورکه ما زنده گی می کنیم ناهنجاریها ونابرابریهای سیاسی و اجتماعی فریاد می زند، ساکنین این کشور ازفقر وفاقه گی ومخمصه صدا های شان گلون آسمان را می فشارد، عزیزترین فرزندان این کشور بجای اینکه دراین قرن معاصر که همه چیز ازراه علم ودانش بلندترین مسیر خویش را  می پیماید، تکنالوژی زاییده از دانش بشر رفته رفته دراکثر موارد کار آدمها را می کند، درپهلوی این که اهل ما هم شامل همین کاروان پیشرفت وترقی باشد، باکمال تاسف بجای آن فرزندان ما ازصبح تا شام دست خویش را به طمع جمع آوری نفقه  باصد غم ومحنت به هر سو دراز می کنند؛ تابدین وسیله زنده بمانند وحتی آنقدر فرصت هم برایشان داده نمی شود که اندک علم را ازبحر دانش برای شناخت خود وخدای خود حاصل کنند، چی مشکل بزرگیست که انسان ازیک طرف از بزرگترین نعمت که همانا علم ودانش باشد محروم بماند وازطرف دیگر در زیستگاه اش دست وپایش برای کسب اشتغال بسته باشد وبکوشد تا برای جلوگیری از تلف شدن نفسش دست خویش را به طمع سوی هرکس ونا کسی دراز  کند و همین فقر که سرشت انسان به آن نفرت دارد، همچنان که بدترین موردی مخرب و منحرف کننده عزت ووقار مان بحساب می آید وآهسته آهسته سرنوشت انسان را به کفر  می کشاند؛ حکم فرما باشد. بیچاره گی وبی بضاعتی دراین وطن آن قدر داد می زند که حتی معتقدین و مدعیون کاپیتالیست هم که باید اندوخته های مادی زیادی نسبت به دیگران میداشتند ، آنان هم فقط به میزان سرمایه دارند که صبح کار می کنند و شب  می خورند……
اماجای تاسف می دانم  دراین کشور که همه چیزی آن زیر گراف فقر قرار دارد، بازهم سرمایه های این کشور بدست افراد محدودی بنام این وآن دست به دست می شود، درحالیکه از دست بدست شدن مال بیت المال بدست اغنیا که امروزه میشود آنان را سردمداران حکومتی گفت، مخالف با مفهوم آیات قرآنی بوده وقرآن هرگز اجازه نمی دهد که مال بیت المال بدست، یک عده محدود بنام این وآن دادوستد شود ودیگران از فقر جان دهند، اما بازهم استفاده جویان به چشمان مردم خاک زده این مال ملت را ازآدرس های مختلف  به یغما می برند. ملت دراینجا از بیکاری وعدم اشتغال تا نبود زمینه زیست برای آنانیکه درقهر طبعیت جان می دهند یا در خیمه ها به سرمی برند ومصاب به امراض مزمن وطولانی می گردند، فریادها بلند می کنند وکسی به فریادش نمی رسد. اما برعکس عده که خودرا زعما ونماینده گان مردم معرفی می کنند. بدون توجه به مشکلات فرا راه زنده گی ملت برای عیش ونوش به تفرج وسیاحت کشورهای خارجی می پردازند زیرا دراینجا همه چیز مرده است، حتا احساس، حتا اخوت، حتاهمدردی وحتا آدمیت وانسانیت….نتیجه این همه گفته ها را  دراین روزها میتوان بخوبی شاهد بود، واضح ومشهود است  که دراین کشور چی می گذرد، کابینه حکومت وحدت ملی که ناکام ترین نوع حکومت درجهان است به قول آنانیکه خود را قانونگذار می دانند از مبنا این حکومت را خلاف قانون اساسی کشور خوانده وحتی به مشروعیت آن شک دارند. ازسوی دیگر تاخیر در اعلان کابینه  ورخصتی رفتن وکلای پارلمان دراین مقطع اساس بزرگترین چالش دیگریست که بیشتر از پیش کشور را به کام مرگ جهت میدهد، دراین روزها می بینیم ومی شنویم که به تعداد بیشتر ازصد وکیل با استفاده از رخصتی های زمستانی خویش به خارج عزم سفر بستند، اول اینکه اگر واقعآ اعضای شورای ملی که افتخار نماینده گی این مردم را در خانه ملت  دارند اگرآنان درد مشترک واحساس مشترک نسبت به ملت رنجدیده افغانستان می داشتند وجایگاه قانونی خودرا نسبت به این مسوولیت خطیر که نماینده ملت اند حفظ می کردند، تا امروز نمی گذاشتند که سرنوشت حکومت چنین باقی  بماند وماامروزه شاهد چنین حکومتی بی اساسی درجهان نمی بودیم ازبرکت چنین حکومت های ناقص وبیمار است که سالانه قبیح ترین القاب را برای ما، سازمان ملل وکشورهای دوست هدیه می کنند. اگر واقعا ما نماینده می داشتیم ، وآنان به اصطلاح احساس نسبی نسبت به غم ودرد ملت می داشتند، نظر به اوضاع موجوده کشور از رخصتی ها صرف نظرمی کردند، وظیفه خود می دانستند وبا همکاری به مسوولین حکومت وحدت ملی پیکر مفلوج ملت را آکسجن تازه می دادند وبه نگرانی های ملت مجروح افغانستان پایان می بخشیدند.  
عصمت الله راغب