آرشیف

2014-12-31

دیپلوم انجینیر عبدالعزیز اویانی

آیا راه نجات از آتشـفشـان مثلث دوستیِ “پاپ” وجود ندارد؟

کمپنی دوستیِ "پاپ" خدشه نا پذیر است؟!

 

ازدوستیِ "پاپ" است که نا شادیم ما! 
افــســوس نـدانـیـــم کـه نــدانـیــــم ما! 
نـبـیـنـیـم آنچــه بـیـنــد دیـد بـیـنــا! 
نـدانـیــــم آنچــه دانــد دون کـانــا!

بی نهایت و بسیار تاُسف و شرم است که رو شنـفـکـران ما باز هم و مانند چند صده ای گذشته، به این نمایشات شیطانیِ طاغوتان باور دارند و امید می بندند.
از تاریکیست و یا جعل روشنفکران ؟ که راه ما ست به گورستان!

آیا عقلم سلیم خواهد بود، اگرازین مهندسان ماهر تاریخی انتظارخانه آباد وسالم داشت؟

(آیا عقلم سلیم خواهد بود، اگرازین مهندسان ماهر تاریخی انتظارخانه آباد وسالم داشت؟)  (قطعن نه!)

واه! واه! نمایش چقـدردل انگیز و شادی آفرین برای استقرارحاکمیت راستین دین اسلام و تحکیم قدم های مبارک پروسه دموکراسی پدرکلان در افغانستان (؟)! چـقـدرخوش آیند و دلـپـذیـراست (؟) نمای دوستیِ پدر و پسران معنوی و به ویژه اینکه همه ای این زحمات و محبت ها، فقط و فقط برای "تامین حقوق دینی،ملی و کشوریِ افغانهاست (؟)" ! نمـایش چقدر امید وار کننده برای دونان مسموم عقل و یا چـقـدر دردنـاک و تـاسـف آور برای چشم و هوش بینا و دانا! مـر حـبـا و آفـرین های فراوان به دوستی صادقانه این سه ضلع یک مثلث جادوئیی که صد ها سال است متداوم ، مستحکم، متحرک و کوشنده، برای ما فقیران نادان و معصوم ، نظام و دولت داریِ اسلامی و دموکراسی انسانی ای برنامه ریزی شده و ساخته و پرداخته شدۀ خود شان را از مخازن جهنمیی لندن- دیوبند و پنجاب و ازطریق درب طاغوتی و آتشزای دیورند می آورند و می آورند. تما م سیاسیون جهان باید آموخت و درس عبرت گرفت ازاتحاد بی نهایت صادقانۀ پیمانیی این خانواده معنوی درمکتب و دنیای سیاست.
بیائید دقت کنیم! پیمان های دوستیِ این سه عضو کهن سال و همیشه تازه، مستحکم تر از کو های سر به فلک کشیده کشور ما است. ما می بینیم که کوه های خروشان مارا، حتا زیر سـُم های خود در آورده اند. قشون اشغالگر سرخ، حتا نتوانست مانعی گردد در راه رشد و جوانه کشیدن پیمان های دوستیِ این خویشاوندان. دوستی این سه، بسیار قوی است وآرمان و آرزوی بسیاردیرینه و همیشه آتشین و شعله دار " کمک به دین اسلام و خدمت به مردم بینوا و مسلمان افغانستان(؟)" ، انگیزه و باعث و اصلن هدف اساسیِ این دوستیِ پایدار و بی مانند ( درمقیاس جهانی ) است و این آرمان تاریخی و ابدیِ آنها، هرروز نیروی بیشتر و قوی تری به این دوستی جاودانۀ (؟) شان، می بخشد. آری، خوب است که هـر خانواده ای و هر انسانی ازین دوستیِ پایدار و همیشه جوان و پر حرکت و مغرور و شادان خانوادۀ "پاپ"، در سوگند وفا داری به تعهدات و پیمان های شان، درس و پند گیرد! 
ببینیم! چقـدرزیبا، این معماران ماهر: پدربزرگوارمعنوی "بریتان" با نمای پدرانۀ ممنون و فاخر؛ پسرکلان "پک" با نمای مغرور، شادو پیروز وبا لبخند زهر آگین؛ و خورد پسرک "پتان" ( که هنوز بازیچه بازی دارد با گوسفندان مجروح و گرسنه اش) با ظاهر شاکرو زیر بار بودن مهنت های کلان های تاریخیِ خود، تائید دوستی دوام دار بی مشابهِ خود را برای ما – مسموم شده گان خواب آلود، نمایش می دهند. بیاد داشته باشیم باید که این دست بدست هم دادن و تعهــد دوستی، دوام همان دست بدست هم دادن ها، تعهد ها و معاهدات و پیمان های دوستیِ فراوان دیگری درگذشته است که همه ای شان از صلاحیت و قدرت کامل حقوقی – سیاسی بر خور دارند. آنها بما میگویند و تاَکید دارند که ما نباید قانون شکنی کنیم و بایدیم در نظر داشته باشیم که همه ای این صلاحیتها، در طول چند صده، برای "تامین حقوق بشر افغانی، پیاده کردن دموکراسی و درانتها ، خدمت به اسلام و مسلمان افغانستان (بد بختستان ) می باشد(؟)" . فراموش نشود!
از دوستیِ بی سابقۀ این خانوادۀ معنوی، باید آموخت و آموخت! دوستیِ معنویی این مثلث ماهرمهندسی و معماری درساخت و پرداخت سازمان ها، برنامه ها و احکام ناب اسلامی و تاریخ های جعلیِ سرزمین ما و همیشه برای "خدمت به اسلام و فرزندان افغانی اش(؟)" ، خدشه نا پذیر است؟! این دوستی، در خانه ما وبرای خوشبختیِ (؟) ما، مکتبی را ایجاد نموده است که شمشیر نفاق وبرادر کشی وآفت افروزی و آنهم توسط وبه دست علـَم داران دین اسلام و آمیخته با عمال قوم پرستی، تفرقه انداخته حکومت دارد؛ نهال بُری دارد و شیره چوشی؛ عرفان می کُشد و دون و دزد پروری دارد؛ دام می اندازد و ماهی گیری دارد. آری، باغستان ما نهال پرور است؛ این تعلیم ماست؛ این مکتب ماست؛ این است تاً کید اسلام، و اما نه برای از ریشه کندن شان توسط شمشیر تیزطاغوتیِ قهر و ظلمت این پیمان گذاران و تعهد گران غارت گر، از طریق و با استفاده از دین و پیروان خدا نا ترس و نا سالـم و مادی اندیش شان. 
از دوستیِ « "بریتان" – "پک" – "پتان"» و یا «"پک" – "بریتان" – "پتان"» و یا اگر "انگلیس" را بجای "بریتان " بگذاریم – از" پاپ " باید آموخت و آموخت! واما، نه روی اهداف و بر نامه های که آنها استوار اند، چون آنها نفاق وحکومت و سلطه طاغوت را اساس دارند. تنها پایدار بودن دوستی را باید از آنها آموخت و روی هدف همبستگی و دوستی جمعیِ (ملی) و روشنفکرانه جهت بیداریِ مردم وبخاطر دستیابی به زنده گی شرافتمندانه ( و یا گویند، انسانی ). دوستیِ "پاپ" بی تردید ، براستی و واقعن صادقانه است وتاریخی، و دارای اهداف سیاسی ای تا رگ و خون مشترک ؛ بخصوص رابطۀ "پتان" با "بریتان" ویژه گی های خاص حیاتیِ خودرا دارد که عینن مانند است به رابطۀ ماهی با آب، که گر جدایش سازی بمیرد، حتمن و نا گزیر. تاریخ مصداق این واقعیت انکار نا پذیر است. ریشه و پایه اهداف این دوستی آنقدر قوی و همچنان مهم است که با وجود عمر چند صد ساله اش، هنوز جوان و تازه رو وامروز مهمان مهربان تازه نفس و تازه قدم خانۀ ماست و با همان نیزه های چند صد ساله و هنوز برقَک زنانش، از ریشۀ ما ( طبعن از نام دوستی به اسلام وبه افغان!) شیره می گیرد، فـربه و فربه ترمی شود وهر روزبه مانند جوان هجده ساله ای، پلان ها و بر نامه های دراز مدت و بلا تعویضی را برای "تشکیل خانواده مرفع اسلامی زیر مقررات دموکراسی غربی (؟) " در خانه فقیرو مسموم شده ما، طرح ریزی و باز هم از طریق و توسط همان سر باخته گان قدیمی اش، یعنی توسط همان عمال معروف "مدافعان اسلام و افغان" در آمیزش با عمال قوم پرستی، روی دست داشته و به ما اهدا؟ (تحمیل!) دارد. ما میدانیم (؟!) که چشمان ما ازاعمال پیمان ها و تعهد های دوستانۀ "پاپ" ،سخت خون آلود و هم، خاک زده اند؛ واما، ما این خون و خاک را قطعن با ایجاد مکتب تربیه وتعلیم دوستی وهمستگی روشنفکرانه و آگاهانه ای جمعی و واقعن ملی، روی اهداف برنامه ایِ برای دستیابی به آزادی واقعی از قید ( تله) " پاپ"، وبا پیروی واقعی از مقررات قرآن کریم که خود در ذاتش، قانون بی نذیرو یقینن انسانی است، می توانیم با گذشت زمان نا معینی، بشوئیم تا چشم و دید ما بتوانند سیاه و سفید را فرق دهند؛ تا راه کنونیِ مارا که به سمت گورستان یا ( تُر- پا ) کستان است، قاطعانه تغیرجهت داده و راهی را که آغازگر بیرون رفت از ظلمت و تاریکی است، دریابیم و در انتها، وقت آن رسـد که به منزل مقصود مان ( اگر انسانیت و دانش، آزادی وآبادی قانونیت و اسلامیت را منظور داریم )، برسیم. …….