آرشیف

2015-8-22

عصمت الله راغب

آیا دعوت از صالح واقعاً صادقانه خواهد بود!

دراین روزها در شهر کابل خبرها حکایت از آن دارد که آقای امرالله صالح رهبرجوان روند سبز (رسا) افغانستان به خواهش رهبران حکومت وحدت ملی، بخصوص آقای غنی در این حکومت سهم داده خواهد شد، تا از نیروی کاردانی واستخباراتی آن برای بهبودی اوضاع افغانستان اخص امور امنیتی استفاده اعظیمی شود. خبرهای دید وبازدید صالح همرای غنی پس از آن منتشر می شود که پیش از آن تصاویری از جناب صالح با دیگرکاخ نشینان در شبکه های اجتماعی نیز بازتاب یافت بود. دقیقاً هیج کسی مخالف آن نخواهد بود که آقای صالح برای داشتن یک حکومت وحدت ملی که که ممثل واقعی وحدت ویک پارچه گی این ملت بوده باشد وبا سهم گیری آن حد اقل شاهد کاهش مشکلات فرا راه این ملت از قبیل تهدیدات امنیتی، اقتصادی، اجتماعی، روحی و روانی باشیم، مخالفت نشان دهد. اما در این میان آنچه برای ما مهم است، فقط بقای این رهبرجوان ونو ظهوری است که برای خدمت به ملتش کمر بسته وبرنامه های درازمدت روی دست گرفته است تا بتواند در یک چارچوب زمانی به تطبیق آن فایق آید. گفتنی است که در این اواخر مفاوضات رسانه یی، پیشنهاد طرح های امنیتی و کشف موارد استخباراتی صالح، بیشتر از هرچیز دیگر توجه ملت را بخود جلب کرده است و این روند تحکیم ارتباط بین صالح وملت پس از یک ورشکستگی… اکنون به شکل فزاینده ی دارد مسیر صعودیت می پیماید، مسلماً این روال فزاینده ناشی از آن می شود که یک تعداد توده های که به زنده گی شان بحیث یک ارزش نگاه می کنند وتداوم حیات خود وفامیل شان بیشتر از هرچیز دیگر برایشان مهم است، به حقیقت گویها وپرده برداریهای آقای صالح از روی جنایات پاکستان ودستان دخیل وجداناً وقعی گذاشته از آن ستایش می کنند. اما برعکس برای آنانیکه تا امروز بخاطر رسیدن به منافع شخصی شان از راه جاسوسی وبرده گی صاحب همه چیز شدند، بدون شک در این شرایط امرالله صالح برایشان خاری چشمی بیش نیست!. شایان ذکر است که این ملت تحمل ظرفیت های کدری، صادق وخدمتگار… را درطول تاریخ با خود نداشته و ندارد بنابه به همین قاعده زنده گی در افغانستان، من از آن می هراسم که دعوت غنی وهم اندیشه های غنی از آقای صالح در این نقطه اساس یک بهانه ی برای برچیدن این آقا نباشد! اگر چند که غنی ظاهراً از شعارهای اخیر صالح در خصوص وحدت ویک پارچه گی، مبارزه با دشمنان مشترک افغانستان، از بین بردن پدیدهای تعصب و برتری خواهیاظهار خوشبینی می کند، اما ازینکه برعکس تا هنوز، قوم گرایی، فضیلت جویی، مسایل تباری وزبانی برای غنی جزی از رسالت های قومی وتباری آن به شمار می رود با این همه ساده گی این درد والم را که از نتیجه انتخابات وبدنامی جهانی که از تیم متقلب ومتخلفش برای وی به ارث با قیمانده با مشکل می تواند فراموشش شود، زیرا به نظر می رسد برای شخص غنی بجای امنیت وبهبودی اوضاع افغانستان، آبروی تیم وی، حفظ اسرار کارهای انتخاباتی اعضای آن مهم تر از همه چیز جلوه می نماید. پس در این معامله محتاط بودن شرط اول بازیست.
اکنون در این مجال خواهش ما از آقای صالح این است که نسبت به وجاهت ومقام که در بین ملت افغانستان دارد، هرگز به وظایف مثل ضمیمه ها که عبدالله عبدالله هم جزی آن است، اتکا نکند، بقول شاعر که"هرکه با خس کرد قناعت، خسیست: به طلبی کن که از به بسیست" بنابه درایت، شایستگی ومدیریت بلندی که ایشان دارند، قطعاً شایسته مقام وزارت دفاع وامنیت ملی کشور اند؛ در غیر آن که ایشان را قناعت بر این باشد تا {به روایت بعضی حرف های تایید نشده}، ضمیمه شورای امنیت شود ویا زیر نظر آقای اتمر، نبیل، اجمل عابدی وامثال آنها کار کند و مشوره دهد، من این طرح را از سوی غنی وتیم آن جز کاهش از نفوذ مردمی، به سخره گرفتن قابلیت های صالح وفرجاماً محوی فزیکی ومعنوی آقای صالح دیگر چیزی نمی دانم. زیرا از نتیجه اهتمام صالح وحوادارانش بود که با راه اندازی مظاهرات ملیونی به دفاع از عبدالله تاریخ خیالی غنی را برهم زدند، من فکر می کنم زمانی کافی میخواهد تا غنی وتیمش این زخم تاریخی را تداوی و به باد فراموشی بسپارند، من به تمام تلاشها وتقلاهای آقای صالح وسبزپوشان روند سبز(رسا) که در یک مرحله اساس وسرنوشت ساز بخاطر پیروز ساختن تیم اصلاحات وهمگرایی جان بازی کردند واز هیج گونه مساعی به نفع عبدالله دریغ نورزیدند، نه من بلکه تمام ملت افسوس می خورد. اگر چند حمایت از یک تیم بنابه هر دلیل که باشد بیشتر می تواند یک غریزه اجتماعی- سیاسی باشد که انسانها را برای برآورد ساختن آرزوهای هدفمندانه شان امیدوار تر می سازد که آقای صالح هم برای همین یک دورنمایی هدفمند در دور دوم انتخابات از عبدالله وتیم آن اعلان حمایت کرد. اما شوربختانه گذشت زمان به ساده گی روشن کرد که رفتن صالح در کنار عبدالله یک انتخاب نادرست بوده . درواقع رفتن آقای صالح به تیم اصلاحات وهمگرایی به رهبری عبدالله نه تنها یک اشتباه بلکه یک جفای بزرگ هم برای کاهش شهرت خودش و هم برای جریانش پنداشته شد، زیرا عبدالله کسی نبود که به خواسته های صالح واعضایش رسیده گی بتواند، فقط از عمل صالح یک امتیاز بزرگ به وی ودیگران نصیب شد که دیگر عبدالله واقعی را نه تنها صالح بلکه به برکت وی تمام ملت افغانستان و فریب خورده گان تاریخ، بازشناختند و برای آخرین منصب بحیث یک رییس اجراییه سمبولک مدفون این خاک شان نمودند.

عصمت الله راغب
28/5/9