آرشیف

2015-6-21

محمدآصف خواتی

پيام های تسليت يـــــا دشنام نامه ها

يک روز ازحادثه خونبار بغلان نه ګذشته بود که درسايت آريايي پيا مهای تسليتې به بازماندګان قربانيان اين جنايت نابخشودنی  به نشررسيد بامطالعۀ آن ديدم که نګارندګان آن به بهانۀ ابراز همدردی به بازماندګان آن واقعۀ تکان دهنده وتقبيح اين جنايت خواسته اندتا دشنام های بهمه آشنای قبلی خودرابه آدرس پشتون هاتکرار  و اين جنايت نابخشودنی را(( محصول تلاش پشتونيزه سازی شمال افغانستان وتقررکادرهای مشکوک ووابسته به شوونيزم افغان نازی  افغان ملت )) بشمارند من برخی ازبخش های اين پيا م هارا بيرون نويس کردم ٠ دوشنبه ها که سايت آريايي که صفحه را تجديدمينمايدمقالاتې ازقلم بدستانی بنابربقول محترم خليل اله معروفې نويسندۀپرتوان کشور(( نابکاران بدزبان )) راۀ نويسندګان پيام هارا دنبال نموده وخواستم تا درزمينه نکاتی چند بزبان پشتوبرشتۀ تحرير بياورم ٠ ولی متوجه ګرديدم که اين قماش قلم بدستان که خصومت ودشمنی خودرا نسبت به زبان پشتوو پشتون تبارها پنهان نميکنندچګونه  مطلبې را که بزبان پشتوتحرير ګرديده است بخوانندبنآ تصميم برآن شد تا آنرا بزبان دری ، لسان ايکه چون زبان مادری ام آنرا دوست دارم بنويسم وتوجه  آنها را به اين معطوف بدارم که چنين اظهارات خصمانه وکج انديشانه ، پيشداوری های عجولانه ، قضاوت های غيرواقعبينانه وذهنی ،بخش اکاذيب ،تحريف حقايق، دعوت مردم به خشونت وآشوب ، ايجاد انشعاب وبحران درجامعه ، تقسيم کشوربه شمال وجنوب وامثال آن بنفع کيست ؟ بنفع اقوام شريف غيرپشتون  يا بنفع دشمنان افغانستان واحدويک پارچه؟ آيا نشرچنين پيام ها ومقالات تفرقه افګنانه نقش روشنګرانه و سازنده دارديا تخريبکارانه ؟آيا با نشر چنين جفنګسرايی ها، پخش اکاذيب ،بذر تخم نفاق وايجادکينه ونفرت دربين باشندګان اين سرزمين دلاوران شما خودراخود حقيروکوچک نميسازيد؟وبالاخره چې سودې ازآن ميبريد؟  
 دوستان ګرامی ! من درمطلب ايکه شماآنرامطالعه مينماييد نخواسته ام تا اسامی نګارندګان آنرابګيرم زيرا که محتوی اين نبشته ها حرف  نګارندګان آن نی بلکه حرف های ولی نعمتان واستادان شان است وآنها (( آنچه استادازل ګفت بګو، ميګويند)) واستادايشان فرزنداين وطن نی بلکه فرزنداغياراست که آنطرف مرزها قراردارد، استاد يا استادان آنها اولادۀ آنانی اندويا آنهايی هستندکه  هوس وخواب برده نمودن باشنده ګان سلحشوراين خطۀ باستانی را داشتند ولی مشت کوبندۀ  ملت غيور افغان اعم ازپشتون وغير پشتون را خورده وآنانرا بزانودرآورده اندودرآينده نيزچنين خوادبودکه بهيچ وجهه تحمل ديدن افغانستان متحد، يکپارچه وپيشرفته را ندارند ،اين نويسندګان قراردادی  را به اجاره ګرفته وآنچه برای شان ميګويند مطابق دستورشان عمل ميکنند٠ قبل ازينکه درموردمحتويات پيام ها ومقالات شان  نکاتی چندبعرض برسانم بيجا نيست تا يک مطلب را يادآوری نمايم که موازی با نشر مقالات به اصطلاح تحليلی درتارنمای آريایی پيام هارا دورنموده اندو  ممکن واکنش منفی هموطنان واقعبين ما ايشانرا وادارنموده باشد تا آنرا ازصفحه  دو رکنند٠
 صحبت درمورد همۀ اين پيام ها ازحوصلۀيک يادومقالۀ بيرون است فقط ميخواهم بالای يک پيام ( ادارۀ سازمان اجتماعی افغانستان وآسيا ) که مقر آن درلندن قرارداردکه فردای واقعۀ بغلان منتشرګرديدمکث  ونکات برجستۀ آنرا دراين جا نقل نمايم  اين  سازمان اجتماعی  حادثه بغلان را (( ختم رقابت های مسالمت آميزسياسی درچارچوب قانون اساسی  ))محسوب نموده وبدون ترديدچنين حکمی صادرمينمايدکه ((٠٠٠ تنګ نظران قبيلوی کوشش مينمايند تا جنګ را ازمناطق جنوبی عمدتا پشتون ( افغان ) نشين به سمت شمال کشورګسترش دهند ، ٠٠ ) وازمردم ميطلبد که (( ازين ببعد سرنوشت شان را خودشان توسط انتخابات محلی وولايتی تعين نمايدوهرګز به والی های صادرشده ازطرف حکومت مرکزی اجازه ندهندتا سرنوشت شانرا آنها تعين نمايد )٠ اګر از پيام ها بګذريم وبه مقالات تحليلی يک عده از پژوهشګران ايکه  درآن چادری پوش ها هم قرارداردوجرآت ظاهرشدن را با هويت اصلی خويش ندارند که يا ازګذشتۀ ننګين خويش شرمساراندويا اينکه مهره های اصلی دولت کنونی را تشکيل ميدهد  ٠اين پژوهشګران وفعالين سياسی که پيوسته سريال سفسطه ګويي  وافسانه های خودساخته شان که نمايانګر کينه وخصومت ساديستی آنها نسبت به پشتون هاست وبراين ميچرخد که بلا استثنی همه زعمای پشتون تبار  نمايندګان وخدمتګاران قبيله ميباشندولی خودآقايون قادرنيستندازحيطۀ قوم وتبارخويش برآيند مکث نمايم ميخواهم باين مساله توجه خواننده را جلب نمايم که دوسال قبل چند مطلب انتقادی را درمورد مقالات ايکه هدف آن ايجادبی باوری دربين مردم ما ، تحريف حقايق وتاريخ وطن ما بود برشتۀ تحرير درآوردم ودربرخې ازصفحات انترنيتی منتشرشد که انعکاسات مختلف ومتضادې را درقبال داشت منجمله يکی از نګارندګان با نام ونشان وطن ما که مطالب انتقادی ام اورا متاثر وخشمګين نموده بود بدون آنکه دلايل خويشرا نسبت به غيرواردبودن نظريات من ارائه کند اين عمل مرا (( تفتيش عقايد )) پنداشته ودوهمفکر او برعلاوۀ آنکه ناسزاهای به آدرس من نګاشته بودندمرا از طرفداران اميرعبدالرحمن خان ، نادرخان و٠٠ دانسته وخواهان محاکمه من ګرديده بودند٠ آنها که ازعدالت وانصاف ميګويندومينويسند تحمل شنيدن وخواندن آنچه را ندارندکه به عدم صحت ادعاهای پوچ وکچ انديشی ايشان اشاره شده باشدوخواهان محاکمۀ آن ميشونداګراحيانا بقدرت برسندبا مخالفين خويش ودګرانديشان  چګونه برخوردخواهندنمود٠ البته اين بار چی حکمې درزمينه صادرخواهندکردوچې اتهاماتې را خواهندبست ،آنها هرچه مينويسندوهرحکمې صادرمينماينداين کارآنهاست ولی من بحيث يک افغان ايکه وطن ومردمم رادوست دارم  دربرابر آنچه که به نظر من به هويت ملی و وحدت ملی ما زيان ميرساندنميتوانم سکوت اختيار نمايم وواکنشې نشان ندهم٠ به اين دوستان بايد ګفت که آنها نخست از همه فرق تفتيش عقايد ونقد را فرا ګيرند ودوم اينکه چون انسان های متمدن استعدادوقابليت شنيدن حرف های ديګران را داشته باشند وآنرا فراګيرندوبعددست به قلم ببرند٠تا بتوانندبا دګرانديشان  وارد بحث ومشاجرۀ دوستانه شوندوازواردنمودن اتهامات بې بنيادوحرف های بازاری خوداری کنند ٠ ضمنابايدګفت که هدف اين ګروه پژوهشګران ، فعالين سياسی واهل نظر تحليل جامع وواقعبينانۀ واقعيت های افغانستان نبوده بلکه مبتنی بر ذهنګيری ها ، چشم پوشی  از حقايق ، پشتون ستيزی ، ايجادجوبی اعتمادی درجامعه ودفاع از حلقات وشخصيت ها بدون درنظرداشت آنکه چی ګل های راآب داده  اندوولې ازقوم وتبارآن بوده ومانندايشان ميانديشند ميباشد٠ طورنمونه يکی ازين پژوهشګران به اصطلاح آګاه ازتاريخ معاصر کشوروجامعه شناس ورزيده درمقالۀ تحت عنوان (حامدکرزی وقبيله ګرايان ازتحقق دموکراسی ميترسند ) ميباشد ٠ اګربه عنوان مقاله ديده شود مشاهده ميګرددکه اين آقا چې ميخواهد؟ من با اين نظر نګارنده موافقم که دولت وزعامت کنونی وهم چنان حاميان جهانی آن درکشور ازتحقق دموکراسی به مفهوم اصلی آن هراس دارند اما طرح مساله که تنها کرزی وقبيله ګرايان ( که هدف شان  بخش تيم   پشتون تبارکرزی است ) ازتحقق دموکراسی هراس دارند جانبدار،غيرواقعی، خصمانه وازريشه نادرست است زيراهمۀ آنهاييکه امروز ازسخاوت ديګران بر مردم ما حکومت ميکنند مخالف تحقق دموکراسی وتحکيم عدالت وقانونيت درکشورانداګر اينطور نيست پس چرا آنهاييکه ازتبارکرزی نيستند ازچنين حکومتی مستعفی نميګردندکه رئيس دولت آن ازتحقق دموکراسی ميترسد٠ چنين قضاوتې درموردزعامت کنونی انعکاس احساسات باطنی نويسنده که از محدودۀ قوم وتبار خويش پا فراګذاشته نميتوانداست ويابه اين ( قضاوت عالمانه وواقعبينانه ) آن نګاه کنيد  : (( اسلام متعدل خاندان آل يحيی ، سوسيالزم شاخدارحفيظ اله امين ،اسلام ستمګسترطالبان ، دموکراسی نيشدارحامدکرزی قابل پذيرش مردم ما نبوده٠٠٠ )) ٠ حال ميخواهم براين قضاوت نګارندۀ مطلب که حاکميت ٧٨ سال اخير را احتواميکند  مکث نمايم : 
 نخست اينکه  اصطلاح ( آل يحيی ) باراول درمطبوعات کشورما درآن زمانيکه ستارۀ بخت حفيظ اله امين  بدرخشيدن آغازنموداستعمال وبکاربرده شد، زمانيکه امين زبانزدعام وخاص ګرديد ، درآنزمان که شرايط کاملا جديد درکشوردرحال نضج ګيری بودفرصت طلبان خودرا با شرايط جديد کاملا متفاوت نسبت به ګذشته انطباق دادندونه تنها شعارهای وقت را روا وناروازمزمه ميکردند بلکه به خوش خدمتی به حاکمان وقت ميباليدندوخودرا انقلابی جا ميزدند وتاديرزمان خودناآګاه شعارهای معمول وقت را طوطی وار زمزمه ميکردندوبکاربردچنين اصطلاحې (( آل يحيی )) ازجانب نګارنده فکرميګرددکه ايشان سخت متاثرازشعارهاوتبليغات آنزمان است که تاالحال نميتواندازآن رهايي يابد وچون سايه اورا همراهی ميکند٠ نګارنده که  ((سوسيالزم شاخدارامين )) را قابل پذيرش مردم نميداندولې از سوسيالزم ببرک کارمل که زمانې ګفته بود ما مستقيما به سوسيالزم ميرسيم زيرا برادران انترناسيونالست عملا  با ما دراعمارآن سهيم هستند حرفی ندارد، درحاليکه حفيظ اله امين رسيدن به سوسيالزم را ازطريق راه رشد غيرسرمايداری ميديد٠ ايدۀ رسيدن مستقيم به سوسيالزم کارمل درحقيقت سوسيالزم بال داراست که نه سوسيالزم شاخدارامين بجايی رسيدونه سوسيالزم بال دارکارمل  ونتيجۀ آن جزسيه روزی مردم ما چيزی ديګرې نشد٠ آقای پژوهشګر واقعبين ما که حاکميت های چهارګانه( آل يحيي ، امين ،طالب ، کرزی ) را قابل پذيرش مردم نميداندآيا  حاکميت سوسيالزم بالدارکارمل وحاکميت پوشالی استادربانی موردپذيرش مردم بود که اواز آن يادآوری ننموده است ٠ بنابرګفتۀ مقامات پاکستانی درزمان سوسيالزم شاخدارامين هشتادهزارهموطن ما به پاکستان پناهنده ګرديده بودندکه دولت وقت تعداد آنرا ګمترازنصف آن نشان ميداد ولی درزمان کارمل اين تعداد اضافه ازپنج مليون تخمين ګرديده است آيا اين مردم بال وپر پيدا نمودندکه چون پرنګان بۀ آنجا پرواز کننديا اينکه شرايط دشوارحاکم برکشورآنهاراوادارنمودندکه خانه وکاشانۀ خودرا ترک وازراه های خطيروطاقت فرسای قاچاق به پاکستان وايران پناهنده شوند ٠ آقای پژوهشګرواقعبين نميداندکه چنين کميت بزرګ فراریان ازکشور ازعدم پذيرش حاکميت وقت حکايه ندارد؟يا اينکه دولت مجاهدين تحت رهبری استادربانی ازنظرشما قابل پذيرش است ٠ آيانويسنده به اين واقعيت پی نبرده اند که مردم ستمديده ووحشت زده ازحاکميت آقای برهان الدين  ربانی وشرکاحاکميت  طالبان رابا همۀ اعمال خشن وعقبګرايانه آن ترجيح دادند استادربانی وياران آن مجبورشدندکه فراررا به قرارترجيح داده وبه مغاره ها ويا آغوش باداران خويش پناه ببرندومنتظرفرصت دوباره برګشت به حاکميت وآنهم ازسخاوت بيګانګان شوند٠ ازينکه نګارنده ازحاکميت های( کارمل وربانی ) که قطعا موردپذيرش مردم مانبود باين خاطر يادآوری ننموده است  که آنها از تباراوبودندمن وقتی چنين جملۀ را بنګارش ميآورم احساس ناآرامی ميکنم زيرا درموردقضايای ملی ووطنی ويا اشخاص نبايد که اززاويه مناسبات قومې ، سمتی ، مذهبی نګريست )٠ هدف من اين نبوده وهيچګاهی نخواهدبودتا اين کشوررا به شمال وجنوب ، پشتون وغيرپشتون جدا نمايم وآنچه من بۀ آن اشاره نمودم منظوراين بودکه به نګارندۀ مقاله وحواريونش تفهيم نمايم که چنين قضاوت تان نمايانګر تفکر تنګ نظرانۀ تان است که پديده های اجتماعی را ازديدګاه منافع يک قوم ارزيابی ميکنيد که متاسفانه دوست ما نميتواندطورديګر، وواقعبينانه ترقضاوت نمايد٠ اګر اين سوال را به سنګ وچوب کشور ما به حيوانات ، پرندګان وخزنده های افغانستان بدهيد که حاکميت آل يحيی بهتربوديا حاکميت کارمل وربانی اګرحرف زده ميتوانستندبيک صدا ميګفتندکه حاکميت آل يحيی بهتر بوداما آقای پژوهشګرما اينطور نمې انديشد وعلت آن اينست که اوغرق درتعصب کورقومی است ويا استادان آن برايش ګفته اندکه چنين بنويس وچنان قضاوت کن درغيرآن ما شما وياران تانرادرتحقق اهداف تان که جوابګوی  پاليسی های ماست و اهداف مشترک داريم کمک نخواهيم کرد  ٠ نګارندۀ مطلب دربخشې ازآن حکومت کرزی را يک حاکميت تحميلی از طرف زلمی خليل زادپشتون تبار امريکايی درکنفرانس بن دانسته ولې اصل حرف دراين جاست که اوباين خاطر ازکرزی آزرده خاطراست واورا به (( خيانت وجنايت )) متهم ميسازد که ((  نيروهای وطنپرست را بترتيب از صحنه قدرت سياسی کشيد وبيکاروخانه نشين ساخت ))٠ اما ازين نيروها نام نمی برد٠ بنظرمن سبکدوشی آقايون ( مارشال فهيم وداکتر عبداله ) از پست های وزارت دفاع وامورخارجه نويسنده را خشمګين ساخته با وجوديکه آنها بازهم ګل های سرسبد حاکميت کنونی هستنديکې لقب مارشال وافتخار سناتور انتصابی وديګرې   رياست جرګه صلح را کسب نموده اند٠که اګر همين آش باشد وهمين کاسه، همين مصلحت جويي کرزی دوام داشته باشد درآينده ميتواندمسوليت هاې مهمترې رابارديګر نصيب شوند٠  اګر منظور نويسنده اين دوچهره باشد آيا ميتوان چنين چهره هارا وطنپرست ناميد که دربدل ٧٠ ميليون دالردرخدمت بمباردمان کتلوی کشورتوسط اجانب قرارګيرندونيروهاې تحت فرمان خودرا بحيث پياده نظام اشغالګران استعمال نمايد ٠ نګارنده به کرزی خطاب مينمايد که (( شما ماننداسلاف تان حتی اين باردرچهرۀ دموکراسی هم نتوانستيدحيات قبيله را احيا کنيد ))٠ درجملۀفوق منظور ((احياې حيات قبيله)) درزمان کرزی ګنګ ومبهم است  اما دراين مورد که کرزی بکدام پيمانه به قبيله  خويش ، پشتونها و درمجموع به مردم رنچ کشيدۀ اين سرزمين علاقمند خدمت ومتعهداست نميتوان چيزې ګفت زيرا اودراداره دولت وجامعه دست آزادندارداوچون ساير مقامات عالی رتبه مجبوراست تا مجری خواسته ها وپاليسی های ديګران باشد که چنين وضعيت حاکم کنونی با زهم نتيجه معامله ٧٠ ميليون دالری نيروهای وطنپرست است که نګارنده ازبيکاری وخانه نشينی آن رنج ميبردومقصر اصلی را کرزی وقبيلۀ آن ميدانددرحاليکه مقصرين اصلی حکمروايان  قصرسفيد و(( نيروهای وطنپرست خريده شده ٧٠ ميليون دالری ))  اندکه نګارنده جرآت اظهارنظردرزمينه را ندارديا برايش اجازه نداده اندتا درموردحرف وسخنې داشته باشد ٠ برای آنکه درجه قبيله ګرايي کرزی را به سنجش ګرفت ترکيب قومی دفتررياست جمهوری آنراچون آيينۀ نشان ميدهد  که دراين دفترنمايندګان کدام قوم بيشتراست؟ دردفتررئيس جمهورمجموعا (٤٢٠ ) نفر کارميکندکه ( ٧٢ ) درصد آن تاجک ،( ١٤ ) درصد آن پشتون ،( ٤ )درصد آن هزاره،( ٤ ) درصد آن ازبک ومتباقی ( ٦ ) فيصد آن به ساير اقوام کشورما تعلق دارد٠اګرنويسندۀ مطلب  ارقام بالايی را با نګارشات نيشدار خودمقايسه کند اګراندک واقعبينی داشته باشدخواهدګفت که چی قضاوت های مضحکی  وچی جفنګسرايي های نموده است که نبايد چنين مينمود درغيرآن اګر هدايت ديګران باشد ويا نفرت ساديستی قومی داشته باشد باين جفنګسرايي ها وچرنديات خويش چون ګذشته ادامه دهدتا رضايت خاطرولی نعمتان واستادانش راکسب کند٠ ( ١ ) 
آنچه ميخواستم درزمينۀ پيام های تسليت ويک مقاله ازچندين مقاله ايکه محتوی واحددارند  برشتۀ تحرير بياورم تقديم خوانندۀعزيزشد البته، لازم بتذکر است که خوشبختانه تعداد چنين نويسندګان انګشت شماراندوآنها کسانې هستندکه نتوانسته انديا نخواسته اندازپديده های بغرنج اجتماعی تصور روشنی داشته باشد،يا درقيدمناسبات قومې وقبيلوی درګير هستند مسايلی راطرح ميکنندکه چون خنجر زهرالودبرقلب افغانهای وطندوست فروميبرند،به زخم های شان نمک ميپاشند، تخم نفاق وشقاق بذرميکنند،تاريخ کشور راتحريف ميکنندوبدينګونه درخدمت اجانب قرارميګيرند٠ تمرکزاصلی فعاليت چنين افراد درتخريب وحدت ملی است تا جامعۀ کثيرالاقوام مارا به پشتون وغيرپشتون ، شمال وجنوب جدانمايندواقوام غيرپشتون را که به ګمان اغلب معادل کميت پشتون هاست با اين قوم بزرګ درتقابل قراردهند آنها بلا استثنی به همه زمامداران پشتون تبارميتازند حتی زمامدارانې چون احمدشاه ابدالی ، ميرويس هوتکې وشاه امان اله هم از آن درامان نيستند ولې لبۀ تيز تبليغات خصمانه آنها  متوجه احمدشاه بابا مؤسس افغانستان معاصراست شخصتيکه  مبارزه وطنپرستانه خودرا ازبرانداختن حاکميت صفوی درغرب کشورآغازبا درهم کوبيدن  شيبانی هادرشمال توام وباورشکسته ساختن بابری هادرجنوب وشرق کشور دولت نيرومندافغانستان را بنيان ګذاری نمودکه بدينګونه به انحعاط دونيم قرنۀ کشور خاتمه بخشيد که اين همه موجبات قهروغضب  ايرانی ها را بارآورده واين نويسندګان ايکه ازحيطه مناسبات تنګ قومی وزبانی بدرشده نميتواننداين شخصيت کبيروفرزندراستين وطن را تخريب وحتی آنرا(( جنګ سالار )) مينامند٠ اين نګارنده ګان ايکه منافع عليای وطن را قربان منافع قومی وزبانی مينمايندنه تنها به دولتمردان پشتون تبار بشکل ناجوانمردانه ، خصمانه  وزيرکانه ميتازندبلکه دانشمندان پشتون تباررا نيز موردحمله قرارداده اندآنها علامه سيدجمال الدين افغان را که ايرانی ها آنرا از خودميدانندبه اسامه بن لادن وملا عمرتشبيه ميکنند، برخې از آنها ( پټه خزانه ) اثر ګرانمايه محمد هوتک مبارز ضد فاشيسم ګرګين ايرانی را يک اثر جعلی وتقلبی ميدانند،آنها بجای آنکه همه باشندګان کشوررا به اتحاد وهمبستګی فرا خوانندازاتحاد اقليتها سخن ميزنند( اين اتحاد بخاطر چی وبرضد کی ؟ )، فردې ازين قماش نويسندګان که هيچ سابقۀ فرهنګی نداردکتابی مينويسدکه درآن پشتونهارا يهودمعرفی  وديګری آنرا بقايای ګمشدۀ ده قبيلۀ يهودی قلمدادميکندوعجيب اينکه بقايای اين ده قبيله ګمشده  ازاصل يهودی ها ی متوطن درسرزمين آصلی واطراف آن بمراتب بيشترميباشد بګونۀ مثال دراسرائيل فعلا ٧ ميليون نفر زنده ګی ميکنندکه ٧٦ درصد آن يهودی نسب هستندکه باين ترتيب ٥،٢ ميليون آن يهودی ميباشنددرحاليکه پشتون های دوطرف مرزتحميلی را اګر ٣٠ ميليون قبول نماييم پشتون ها (( ګمشده های ده قبيله يهودی )) شش برابرنسبت به يهودی های بدوی متوطن درسرزمين اصلی شان بيشتراست  اين ديګر معجزه ايست که بقايای چندخانوادۀ ګمشده ويا فراری ازاصل نسب خويش که درسرزمين اصلی  آن زنده ګی ميکنند بيشترباشد ٠انسان های متمدن معتقدبه موجوديت قوم ،تبار ونژاداصيل يا کم اصل ، خوب ويا بد نيستند تنها افراد وحلقات تنګ نظر،شوونيست وفاشيست ها هستندکه چنين نظرياتی را ارائه ميکنندوبه دشمنی بين مردم براساس تعلقات تباری ، قومی ونژادی ميپردازندکه چنين انديشه هامردودوقطعاقابل پزيرش برای مردم نيست ٠آنها تلاش کنونی  حاکميت کنونی کشوررا که بنابرفشارروزافزون  پشتون های ساکن درپايتخت  بخاطر تطبيق طرح آموزش بزبان مادری درکابل پايتخت کشوربرسرزبان هاست  بشکل زيرکانۀ جدا سازی اقوام ، تخريب وحدت ملی شمرده وآنرابرخوردقبيله ګراميدانند وحتی برخی آنراعمل جاهلانه ميخوانند که ضرورت تبصره رابرآن لازم نميبينم  ولې هدف اصلی آنها اين است بادشمنی ايکه باپشتونها دارندنميخواهند تا طفل معصوم پشتون بزبان مادری خويش تحصيل نمايد واز تکليف غيرقابل تحمل فرا ګيری زبان دری درپهلوی آموزش پروګرام درسی  طفل معصوم پشتون چون ساديست ها حظ ولذت ببرندبرخی ها منجمله نګارندۀ مقالۀ ( حامدکرزی وقبيله ګرايان ازتحقق دموکراسی ميترسند )) درمقاله ديګر خويش ازضرورت تک زبانی درکشوراوراق راسياه مينمايد که البته آن زبان دلخواه ومادری اش زبان دري ( فارسی ) است ٠ 
 آنچه دربالا تذکاريافت اګر آنراجمع بندی نمودميتوان اظهارداشت که با درنظرداشت وضعيت نهايت حساس وخطير کشورما نبايدکه قلم بدستان ما آنچه بنويسند ودررسانه هامنتشرنمايدکه به تعميق هرچه بيشتربحران بيافزايد سعی ګردد که باطرح مسايل قومې وزبانې اقوام ساکن دربرابرهمديګر قرارداده نشود بويژه درحالت ايکه درکشورجنګ ادامه داردوهرروزمردم ما دراين يا آن جادرماتم عزيزان خودچون حادثه المناک بغلان قراردارند با پيشداوری وقضاوت عجولانه مسؤليت چنين واقعات دردناک و جنايات را بدوش يک قوم حواله نکرد و بازماندګان قربانيان را به انتقام جويي ، تشدد يا آشوب تحريک ننمودوفردای آن واقعات  دلخراش نګارندۀ  ايکه  هزاران ميل دورترازکشورقراردارد چنين نتيجه ګيری طفلانه ننمايد: (( اين جنايت خونين يک بارديګر جامعۀ قبيلوی افغانستان را بسوی خشونت وجنګ های خونين انتقام جويانه قومی ، قبيلوی ، زبانی ، ګروهی ، منطقوی ميبرد٠٠٠ ))٠ اين آګاه ازمسايل که سالها  ازکشوردوربسرميبرد وازوقوع حادثه ازرسانه های جمعی  مطلع شده قلم وکاغذ راګرفته وقضاوت ذهنی خودرا چون يک طرح جامع تحرير ودررسانۀ ګروهی بنشر برسانددرحاليکه درآن حادثه خونين پشتون وغيرپشتون ما جان دادند، زخمی شدند٠ قربانيان حادثه وشاهدان عينی جنايت بغلان خوب ميداندکه درعقب اين جنايت ووضعيت ناګوار حاکم برکشورکی ها وکدام دولت ها قراردارند، آنها ميدانندکه درهمه نقاط کشورمنجمله پايتخت کشور جنايات بيشمارايکه صورت ګرفته و هم چنان ادامه دارددست دشمنان افغانستان قراردارددشمنان ما آنرا سازماندهی مينمايد ،آنرا عملی ميکنند ، آنها مانع تامين برګشت صلح پايدارودايمی درکشور ميګردند وهدف آن تعميق بحران است که  با تعميق هرچه بيشتربحران وايجادبې اعتمادی دربين مردم ما ميتوانندبه اهداف شيطانی خويش نايل شوند ٠ درخاتمه ميخواهم يک سوالی به نګارندګان پيام ها ومقالات ايکه با کج انديشی پيرامون واقعه خونين بغلان  نوشتند،آنرا تقبيح نمودند که يقينا چنين عمل جنايتکارانه بايدکه محکوم ګردد وبه بازماندګان آن ابراز همدردی  صورت ګيرد  راجع ګرددکه چرا ايشان هيچګاهې  از کشتارکتلوی ايکه درمناطق جنوبی کشور طې شش سال اخير صورت ګرفته وهمچنان ادامه داردصدای اعتراض خودرا بلندنکردند؟ آيا وقتی برمراسم عروسی درولايت ارزګان بمباری صورت ميګيرد و جان ده ها تن رامي ګيرد ويا درولسوالی ژيړی کندهارشب هنګام که همه درخواب بودند يک قريه بمباردمان وازبين برده ميشودحيوان وانسان آن نيست ونابودميګرددنه پيام تسليتی نګاشتندونه مقالۀ نوشتند؟ آيا آنها انسان و شهروندان اين کشورنبودند تا خودرا درغم واندوه آن شريک بدانند وازعاملين آن که همه آنهاراميشناسند حداقل تقاضا ننمودند که دربمباردمان های خويش دقيق باشند٠  خموشی آنها دربرابرحوادث اسفناک درجنوب کشور واحدما که باشندګان آن اکثرا پشتونها هستندنماينګراحساسات باطنی آنها نسبت به سرنوشت  پشتون ها بحيث شهروندان مساوی الحقوق افغانستان ا ست ٠ درخاتمه از خداوندمتعال برای آن عده از قلم بدستان ما که دربدبختی برادران مسلمان هموطن خود خويشتن را شريک نميداند،آنهارا بنام پشتون وغيرپشتون از هم جدا ميکنندويا درتقابل باهم قرارميدهند استدعا مينمايم که آنهارابراه راست  هدايت کند کينه ونفرت را ازقلب ها وضميرشان دور و چون  مسلمانان  مومن وانسانهای متمدن با همنوعان خوددردوستی وتفاهم بسربرند٠  
 
يادداشت ها: 
١-  صفحه انترنيتی بی بی سی ٢٠ سپتمبر سال ٢٠٠٦ 

نوامبر سال٢٠٠٧ ميلادی