آرشیف

2015-1-25

دکترصاحبنظر مرادی

هــای زنجیره ای، ماموریت صلح را به بن بست کشانیده است

مردم افغانستان به تامین صلح بحیث یک ضرورت حیاتی چون آب وهوا نیازاحساس می کنند، وفکرنمی شود درین حال کسی یا گروهی به تامین این نیازاساسی مردم ناموافق یا مخالف بوده باشد. اما درعین زمان  بدون به کارگیری یک راهکار ممکن ومنطقی نمی توان هرتلاشی عبث وخودمطرح کنی ها رادربازی های بزرگ سیاسی مساعی صلح خواهانه نامید وبا آن بحیث راهکار وکارافزار امرصلح توافق نشان داد. ازچند سال بدین سو دولت افغانستان باساز وبرگ گویا آشتی طلبانه به طرف جانب مقابل خود می نگردودربرزخ تردید راه میرود، وازچند ماه بدین سو شورای عالی صلح راتحت ریاست پروفیسور ربانی به نام تامین صلح توطیف نموده است، امااین شورا تاحال با سفرهای پرهزینه مسئولان به کشورهای معیین وبی دست آوردی روشن خویش آب سردی راروی دست مردم افغانستان ریخته است.

درآغاز بایست تعریف روشنی ازجنگ وصلح وجوانب درگیر ارائه نمود، آنگاه با توضیح برخی ازعناصر ومولفه های تشکیل دهند جنگ وصلح پرداخت. جنگ خود نتیجه به بن بست رسیدن تفاهم وهم دیگرپذیری گروه های متخاصم وعدم کارایی منطق  ومذاکره درحل قضایای مورد نظر میباشد، ازین رو ناگزیر هردو طرف رابه سنگرهای تقابل فزیکی وخشونت های جنگی می کشاند. درین حال این قهرتا مرحله ای بایست ادامه یابد تا هردو جانب درگیربه ازسرگیری دیالوگ ومذاکره بخاطر صلح نیازاحساس کنند ودرروش های خود تغیری رارونما گردانند.   درغیرآن پیشنهاد یک جانبه به صلح واصرارجانب دیگربه جنگ تبارزدهنده ضعف وبرتری یا شکست یک طرف وپیروزی طرف دیگرراعلامت میدهد وچون مشتی است که درهوا رها میشود.

 درجنگ وصلح افغانستان ازجانب دولت ومخالفینش نوعی اقدامات غیر متعارف، تصنعی وساخته کاریها ظاهرمیگردد. درحالیکه طالبان پیوسته ازناممکنات سخن گفته اند وازخروج قوای ایتلاف تاعدم پذیرش قانون اساسی، حقوق بشر، حقوق زن، دموکراسی ومفاهیم جامعه مدنی سخن گفته اند، اما دولت درجهت معکوس درجاده یک طرفه بسوی صلح رخت سفربربسته است. با آمادگی های بیشتردولت چون احترازازتبلیغات علیه دشمن، دلجویی اززندانیان ومرتکبین جرایم جنگی، تروریستان، آزاد سازی این افراد تاسطح پیشنهاد نامهای رهبران آنها ازلیست سیاه شورای امنیت ملل متحد، فرارهای کتلوی زندانیان که گفته میشود درآن دست برخی ازحلقات دولتی دخیل بوده اند، وبه خشونت متوسل گردیدن طالبان همه وهمه ازناموزونی وکم دقتی دولت درین خصوص وشکست روند صلح حکایت میکنند. درین حال دولت میبایست باحرکتهای بالمثل زمینه های تسلیحاتی ولوژستیکی تروریستان رامحدود مینمود وبا فعال نمودن آتش حملاتی فرصتهای مساعد آنها راتنگ مینمود تا آنها با ازدست دادن ساحات کاروفعالیت ودست نگری به تسلیحات واموراعاشوی مجبور به مذاکره میشدند ودرصورتیکه مجبور می بودند شعارمذاکره وصلح رابیشترازدولت تکرارمیکردند. برعکس، طی یک سالی که گذشت درجو شعارپراگنی های دولت به مذاکره برخی ازمقامات عالی امنیتی ودولتی چون جنرال خاکریزوال وخان محمد مجاهد فرماندهان پولیس قندهار، انجیرعمروالی قندز، ملک زرین ازمعاریف کنر، مولانا عبدالرحمان سیدخیلی فرمانده پولیس قندز، مولانا شاه جان نوری فرمانده پولیس تخار وجنرال محمد داوود فرمانده زون 303 پامیرشمال دریک اقدام زنجیره ای ازسوی گروه طالبان به شهادت رسانیده شده اند وباجسارت مسولیت این عملیاتها راپذیرفته اند. کما اینکه در جریان سال گذشته دهها نفرازکارمندان خدماتی وبازسازی ومردم ملکی ازسوی گروه طالبان بیرحمانه سربریده شده اند وموسیسات فراوان دولتی وغیردولتی آماج حملات وکشتاراهالی غیرنظامی وتخریب وویرانی قرارگرفته اند.

با توجه به پسمنظرمسایل سیاسی بین نیروه ها واشخاص معین دردولت افغانستان ودرشورای صلح جا داشت تا ازآغازبربیهوده گی چنین تلاش های مزبوحانه درامرصلح شک وتردید های تبارز داده میشد، که شد اما گوش شنوایی نداشت،  حالا پس ازرفتن چند ماه وسالی دراین مسیر، فکرایجاد چنین شورایی درعمل ازنا کاراآیی ابزارها وراهکارهاونقاصت میخانیکیت راهکاری مسئله پرده  برمی دارد. با توجه به فجایع فراوانی که دردوران حکومت مجاهدین برهبری پروفیسور ربانی ازسوی پاکستان صورت گرفت، درآغاز معلوم بود که پاکستان بحیث میخانیک فعال فلاخن خون افشان جنگ برضد  دولت مجاهدین، وطالبان بحیث افراد پیاده شطرنج جنگ ماموریت استاد ربانی رانه تنها نمی پذیرند، بلکه دربرابرآن با وقیح ترین شکل آن می ایستند.  درگام نخست مجموعه ای ازشخصیت های که تاکنون ترورشده اند مربوط به "جمعیت اسلامی افغانستان" به رهبری استاد ربانی وازچهره های سرشناس جهاد ومقاومت بوده اند. مسئله دیگرایجاد کمیسیونی درپی سفریوسف رضا گیلانی صدراعظم پاکستان به افغانستان درماه گذشته بود که بی توجه به موجودیت کمیسیون بزرگی به نام شورای صلح، کمیسیونی درسطح روسای دولت وحکومت ساخته شد ودلیل آن راصلاحیت مند بودن این کمیسیون درراستا تامین خواسته های هم دیگر برشمردند که خود بخود گواهی بربی صلاحیت بودن شورای صلح پروفیسورربانی می تواند باشد.

به نظر میرسد نظام با دامن زدن به مشکلات قومی دریک بعد و کم ساختن ترکیب های اجتماعی، سیاسی وقومی درداخل نظام ، درنظردارد تابه زودی نظام راطالبانی کند تا پس ازکناررفتن کرزی برای حفظ اقتدارقومی خویش با طالبانی ساختن  نظام سپهری برای مسله اقتدار قبیله گرایان تدارک نماید، وباین توطیه دیگری رابرصحنه سیاسی افغانستان سناریو نماید. مردم افغانستان خوب می دانند که صلح وبرادری بین کرزی وطالبان میسر نمی باشد مگر با کشانیدن افغانستان به معاملات ناپاک وتنگ گروهی وکشانیدن منافع مردم  درقلزم استخبارات پاکستان وتروریزم منطقه ای راه دیگری وجود ندارد. مبتکرین این تیوری خود میدانند که کشورما هیچ گاهی به میل تروریزم وشبکات استخباراتی ازجمله (آی ای آی) به سینه نخواهد خفت، تا زمانیکه ستونهای انگشت شمار از مقاومتگران ومجاهدین نامدارومجرب مقاومت ازپای ننشینند. روی این هدف برنامه قتل وترور ناجوانمردانه آنها دریک سلسله زنجیری روی پرده نمایشات حلقات دولت وهم پیمانان خارجی شان کارگردانی شده است.

کمتر ازیکسال شده است که جنرال داوود وبدنبال آن مولانای سیدخیل درشمال کشورتوظیف گردیدند، اینها ازینکه آنها به تامین صلح وامنیت برای مردم خود پای بند بودند، درنتیجه تلاش کوتاه مدت آنها وضع امنیتی درشمال وشمال شرق بگونه حیرت آوری تغیر خورد. ازین رو نابودی این چهره ها بصورت برناموی طرح ریزی شده اند  به ترتیبی که، مولانای سیدخیل پنج ساعت پس ازسفررئیس جمهور به ترکیه وجنرال داوود پنج ساعت پس ازسفر دیگر رئیس جمهور به ترکمنستان آماج حملات تروریستی قرار گرفتند وشهید شدند.  

معتقدان ودکترین طالبانی سازی افغانستان فکرمیکنند که بدون متشنج سازی شمال و تحکیم پایه های قدرت طالبان نیرومندی آنها درجنوب برمقدارادعاها لطمه شدیدی میرساند. ازین روکسانی که درشمال برای تامین امنیت کارمی کنند بیشتر آماج حملات واقع خواهند شد. حالا تروریستان خواسته اند تا باازمیان برداشتن ستون مقاومت درشمال بخش قابل ملاحظه ازمساحت کشوررادوباره ناامن سازند، تا زمینه برطالبانی سازی این مناطق فراهم گردد وباین درین مرحله حساس که نیروهای ایتلاف به عقب نشینی وبرگشت به کشورهای شان آغاز میکنند، میخواهند افاده دهند که طالبان رانمیشود دست کم گرفت ودرصحنه مذاکره بایست برایشان حق کلانی پرداخت. ازین رو تلاش برای ازمیان برداشتن جنرال داوود وجنرال شاه جان نوری فرمانده ولایت تخار، بیک شانس طلایی برای برنامه ریزان مبدل گردید. حضورجنرال داوود برمقتدرترین گردان دفاعی شمال همواره موجب یاس وتلفات دشمن ومحدودیت ساحه فعالیت آنها بود، وحال پس ازشهادت جنرال داوود تازه تعدادی سرازخواب می بردارند که موجودیت چنین جره بازی ازتبار شهامت وشهادت برای حفظ شمال چقدر دارای اهمیت حیاتی بوده است.! حادثه تخار تنها برای مقاومتگران زیانبار نبود، بلکه طرح  وآماده گی دولت برای مذاکره باطالبان وطالبانی ساختن افغانستان را دچاربن بست نموده است ، حال باتوطیه قتل جنرال داوود است که تازه مردم به فکرصلح عادلانه درکشور شده اند ودریافته اند که صلحی راکه درآن حقوق وشخصیت فرهنگی وهویتی اقوام نادیده گرفته شود، صلح غیرعادلانه است وآنرا قبول ندارند.

ازسوی دیگر شهید جنرال داوود نه تنها درزنده بودنش برای صلح افغانستان وپاسداری ازمرزهای حقوقی مردم مهم بود، بلکه با شهادت خود پس ازجندین سال برای اولین بارتعدادی ازشخصیت های هم سنگرسیاسی رادورهم جمع کرد تا درباره خطرگسترس سیاسی وجغرافیایی طالبان وسیاست های محیلانه رژیم انگشت انتقاد وواکنش بلند کنند واین انتظاری بود که ازمدتی مردم افغانستان  زمان آن را لحظه شماری میکردند.

درآخرآنچه مایه تشویش ونگرانیست اینکه باادامه ترورهای زنجیره ای نه تنها روند صلح به بن بست می گراید، بلکه آشوب های بیشتری گریبان امنیت واعتماد ملی راخواهد گرفت وچنان حالتی رابوجود خواهد آورد که نه از تاک نشان ماند ونه از تاک نشان.