آرشیف

2015-1-25

دکترصاحبنظر مرادی

افغانستان مـحــــــــور ژئوپولیتیک منطقه

 

موقعیت ویژه جغرافیایی افغانستان درگذرگاه مهم تماس ها واتصالات تجارتی، فرهنگی ومعبرجهان گشایان درامتداد شرق وغرب وشمال وجنوب آسیا باسایر مناطق جهان، درشکل دهی حوادث تاریخی آن موثربوده وموقعیت آنرا به چهارراه تماس های سیاسی- فرهنگی و جاده اقتصادی ابریشم مبدل نموده، واهمیت ویژه جیو پولیتیکی(سوق الجیشی)آن را متبارزنموده است. این موقعیت برای نسل های کشوردرهردوری ازتاریخ باسودوزیانهای توام بوده است.
درنیمه اول سده بیستم با تجزیه هندوستان وظهور کشورپاکستان درسال1947 درامتداد مرزهای جنوبی افغانستان توجه حلقات معینی دردولت افغانستان باشعار همبستگی قبایل دوسوی دیورند بصورت ویژه ای مبذول گردید، بگونه ایکه دولتهای افغانستان امورکشورسازی خودرابا دل مشغله شعار پشتونستان خواهی ازیادبردند، و حق مردم گرسنه افغانستان راصرف هزینه های سرسام آورتشریفات به امورگویا آزادی پشتونستان نمودند. بادامه این وضعیت دولت پاکستان شعارهای دولت افغانستان راکه همه روزه ازرادیو کابل تحت زیگنال "داپشتونستان زمونژ" پخش میگردید، سیاست الحاق طلبانه درحق خویش تلقی مینمود ودرجستجوی دریافت راه ها وشیوه های انتقام گیری ازین دولت فرصت شماری میکرد.
باوقوع کودتای ثوردرسال1357 و اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ اتحاد شوروی موجی ازمهاجران افغانستانی به پاکستان، وآغازجهادبرضد اشغالگری شوروی که باتردد غیرقابل کنترول آنها حریم سرحدات نقض گردید، واین وضع سالیان درازی ادامه یافت، فرصت مناسبی برای حکومت پاکستان رادرنقب گذاری های سیاسی درافغانستان به وجود آورد. ادامه حوادث سیاسی که عمداً بوسیله نظامیان پاکستان زمینه های ماندگاری می یافت، بحران افغانستان رابیشترگسترش بخشیده وآنرادرآجندای سیاست های جهانی وارد نمود، وبابدست گرفتن ابتکار تحولات درافغانستان وضعیت سیاسی واقتصادی پاکستان ازحالت یک کشورعقب افتاده درسه دهه پیش، به یک کشوردارای اقتصاد روبه رشدودارنده قدرت اتمی تغیرداد.
مساعد نمودن زمینه عقب نشینی دولت دوکتورنجیب الله ازحاکمیت، الغای نهادهای امنیتی، راه اندازی جنگ های تنظیمی درافغانستان دردهه هشتاد باحمایت ازحزب اسلامی حکمتیار، تنظیم نمودن ایتلاف شورای هماهنگی، ساختارتشکل جنبش طالبان بحیث الترناتیف مجاهدین، باحمایت(لوژیستیکی وتسلیحاتی وکارشناسیک) وبه پیروزی رسانیدن دراماتیک آنان بر90% قلمرو افغانستان همه دست پخت نظامیان پاکستان در افغانستان بود.
باوقوع حادثه 11 سپتامبر 2001 که مقدمه سرنگونی رژیم طالبان گردید، کنفرانس بن درزمستان سال2001 بااشتراک جوانب متخاصم درقضیه افغانستان، کشورهای (6+2)محورهای صلح مربوط به اجتماع افغانستانی های مهاجردرروم، قبرص وپشاورتحت نظر سازمان ملل متحد به منظورجای گزین نمودن اداره موقت وانجام پاره ای ازمسایل مربوط به افغانستان تدویر یافت. بالاثرفیصله های این کنفرانس نیروهای امریکایی ومتحدین آن بلافاصله برای گرفتن انتقام ازسازمان القاعده وجنبش طالبان وارد افغانستان گردیدند.
اداره موقت ودولت انتقالی وانتخابی برهبری حامد کرزی طی یکدهه اقتدارخود برافغانستان، وبابرخورداری ازحمایت بیدریغ سیاسی- نظامی واقتصادی متحدین غربی، نتوانست فیصله های کنفرانس بن رادرعرصه ختم جنگ وتامین صلح، دولت سازی فراگیر به اشتراک همه نیروهای سیاسی ونماینده گان واقعی اقوام کشور، بازسازی نهادهای اقتصادی، فرهنگی، صحی، تعلیمی، تولیدی ومواصلاتی وساختارقناعت مند نهادهای امنیتی رابه محل تطبیق قراردهد. برعکس بارویکرد اداره موقت وانتقالی به امورقومی ومعامله گری های معلوم وسوء مدیریت بحران،  برگشت دوباره طالبان به قدرت وساختار اداره موازی بادولت درمحلات، شیوع فساد ریشه دار در اداره دولتی، زرع وترافیک روبه گسترش موادمخدر، نیرومند شدن شبکات مافیایی زمین، آدم ربایی، گروگان گیری تجاروسرمایه گذاران اقتصادی، لیلام املاک ودارایی های دولت بحیث بیت المال مردم به چهره های سودجو تحت نام خصوصی سازی، به مخاطره انداختن زنده گی مردم درمحلات ومسیرراه های ترانزیتی وگروه گرایی  به گونه کم نظیری افغانستان رابسوی مرزبندی های قومی کشانید.
عدم کنترول دولت برامورپروژه های انکشافی که منجربه بی کیفیتی کارپروژه ها وحیف ومیل هنگفت هزینه این پروژه ها گردید، همه مسایلی اند که یکباردیگر آب سردی روی دست مردم جفادیده افغانستان ریختند وفاصله دولت ومردم تاژرفای بحران اعتماد افزایش یافت.
باین فضا سازی های داخلی افغانستان به صحنه رقابت ها وزورآزمایی های جهانی ومنطقوی مبدل گردیده وخون مردم ماچون متاع بی پاداش توسط نیروهای بین المللی بنام ناتو وآیساف واتحاد افراط گرایان بین المللی(بنیاد گرایان عربی، پاکستانی، چچنیایی، ازبکستانی، تاجیکستانی وغیره) زخم ها والتهابات مردم افغانستان رانمک افشانی نمود. درحالیکه ماموریت جامعه بین المللی درمبارزه علیه تروریزم وتامین صلح درافغانستان فرجام ناگواری دارد ودشمنان مردم ماهرروزدرمعرکه های تروروانتحاربه مال وجان مردم دست بالایی دارند. حال لازم است تا مسایل رابااهداف امریکایی ها وموقف کشورهای همسایه که موجب بغرنجی بیشتروضعیت گردیده است مسایل رادنبال کنیم:
مفکوره پایگاه سازی امریکایی ها درافغانستان ریشه درمناسبات دوران جنگ سرد وجهان انقطابی دارد. چنین رویایی علی رغم دگرگونی های ژرف سیاسی درجهان وباویژه گی های جیواستراتیژیک منطقه هنوزباقوت خود باقی مانده است. پس ازفروپاشی اتحادشوروی بحیث محوریکی ازاردوگاه های نیرومند ضد امپریالیزم وجهان اردوگاهی، کشورهای درآسیا ودرمجاورت افغانستان چون هندوستان، پاکستان، چین، ایران وروسیه بارشد اقتصادی چشمگیر وباقدرت هستوی قامت برافراشتند، که سیادت یک جانبه امریکا برجهان راتهدید می نمایند. امریکا ومتحدانش خواسته اند تا به منظور کنترول برنحوه فعالیت تسلیحاتی واقتدارسیاسی- نظامی این کشورهادرادامه سیادت برجهان یک قطبی، ازافغانستان همچو برج دیدبانی استفاده نمایند، که تحقق این مامول رابوسیله برخی ازتنظیم های مجاهدین، دولت طالبان وسرانجام دولت کرزی باشیوه ها واشکال گوناگونی به آزمایش گرفته اند. چنانکه معلومست حضورنظامی دیردوام یا ساختارپایگاه نظامی ازعناصراصلی این هدف بوده وتحقق آن درگام اول به ادامه جنگ وبی ثباتی نیازمند بوده وازبحران وناامنی همچو آبشخوراین روند استفاده می شود. ازین رو دلایل فراوانی وجوددارد که دستهای درایتلاف بین المللی ازآستین مرموزی درحمایت ازطالبان وناامن سازی مناطق مختلف کشورعلی الخصوص درمناطق شمال درازمیشوند. شیوه دیگردرتحقق این هدف راه اندازی تبلیغات پسیف بسود نیروهای شورشی و تروریستی، ارائه طرح های غیرمستقیم روان براندازبرای مردم مبنی برشکست ناپذیری مخالفین مسلح دولت، پایگاه سازی نظامی وتجزیه افغانستان واستفاده ازموقعیت های خاص نظم یافته و تعبیه نیروهای دهشت افگن درکشورپاکستان میباشد. درحالیکه مامول جامعه جهانی درمبارزه علیه تروریزم مرفوع نگردیده ودهشت افگنی درپناه حمایت های پنهان وآشکار حلقات مغرض داخلی وخارجی روبه افزایش است، دولت بارک اوباما مسئله خروج این نیروها رااعتبارازاپریل2011 تا2014 اعلام نموده است. باتوجه به کم کاری واهمال قوت های خارجی درقبال امنیت وبی دست آوردی درجهت ساختارواکمال نیروهای امنیتی افغانستان، میتوان گفت که گویی جامعه جهانی می خواهد یکباردیگرمردم افغانستان رابه گروگان گروه های تبارگرای دهشت افگن بسپارد که باین پیچیده گی ها، می خواهندمردم وحلقات روشنفکری کشوررا ازتمرکزفکری ودریافت شفاف مسایل درهاله ای ازپیچیده گی اوضاع ناتوان سازند.
 ادامه بحرانهای سیاسی درافغانستان طی سه دهه جنگ که دراسقامتدهی آن دست پاکستان فعال بوده است، جایگاه آن رادرقضایای کشوربصورت عمیق و روشنی ترسیم میکند. پاکستان بحیث وارث سیاسی استعمارانگلیس وبامشاوره انگلیس ها بحیث یکی ازحلقات فعال درساختاراتحاد بین المللی برضد دهشت افگنی توانسته است باکاربرد حیل سیاسی وباانجام مانورهای بزرگ درقبال سرنوشت مردم افغانستان، قضایای کشور راازدید خودبرایشان بازگو نماید، نه تنها انتقام سیاست های به بیان خودش "الحاق طلبانه دولتهای افغانستان" رابصورت پیهم ازمردم مظلوم کشوربگیرد، بلکه باطرح وپیگیری عمق استراتیژی آنکشور درافغانستان دست بالایی داشته است. چنین طرحی بحیث استراتیژی دولتی آنکشور همواره باتعهدات نظام های حاکم برپاکستان علی رغم تغیردرشعارها وپالیسی های سلیقوی رهبران کشور، مجدانه دنبال گردیده وموقف پاکستان راازحالت دفاعی به وضعیت تعرضی درقبال مسایل منطقه انکشاف داده است. درین استراتیژی ازموجودیت کشورآزاد ومستقلی بنام افغانستان درهمسایگی پاکستان باداشتن تاریخ وفرهنگ نیرومندآن انکاربه عمل آمده، وبه منظور دسترسی باین خواسته ازشعارمبارزه علیه اشغال اتحادشوروی تا ایجاد وحمایت بیدریغ ازنیروهای تندرو اسلام گرا به حمایت برخی ازکشورهای غربی استفاده کرده است. حمایت پاکستان  ازطرح کانفدریشن گلبدین حکمتیار بین افغانستان وپاکستان به معنی آن بود، که پاکستان می خواست به کشورهای ذیعلاقه بگوید که افغانها بدون حمایت پاکستان وبه تنهایی قادربه ساختن دولت درکشورخودنیستند، واین خواسته خودراباپیروزی مجاهدین برکابل باراه اندازی جنگ های متداوم ذات البینی تنظیم های مجاهدین وراه اندازی خشونت های جنگی مستدل وبه نمایش گذاشت، وباسازماندهی جنبش طالبان توانست ماموریت ساختن دولت اسلامی راازنهضت بین المللی اخوان المسلمین توسط تنظیم های اسلام گرابه تحریک طالبان اختصاص دهد.
باین بازی های بزرگ پاکستان توانسته است درمجامع سیاسی واجتماعی افغانستان نهادسازی کند و ازظرفیت و  وریزرف های گسترده ای درتمثیل اهداف خود برخوردارگردد، علاوه برنفوذ عمیق  استخباراتی دربرخی ازحلقات دولتی  وتنظیم های سیاسی، ازگروه های چون جنبش طالبان وحزب اسلامی بحیث بلندگوی مقاصدسیاسی و لشکرجنگنده درکارزارهای عملیات نظامی برضد افغانستان استفاده ابزاری نماید، ونماینده گان آنهارا درسطوح مختلف دولت جابجا سازد، ونیروهای مربوط به سازمان القاعده رادرخط حمایتی ازآنها قراردهد. باین وضعیت، پاکستان درحال حاضرباجامعه بین المللی برسر بدست آوردن مدیریت بحران درافغانستان به چانه زنی های سیاسی برخاسته است، تابگفته خودشان مامول مبارزه باتروریسم رابا کاهش هزینه جنگی وتقلیل تلفات بشری بصورت بهتری انجام دهند، که این خواسته آنهاباگذشت مناسبات امریکا رابایکی ازوفادارترین هم پیمانان منطقویش یعنی پاکستان شکرآب نموده است. این شکررنجی ها درمناسبات دو هم پیمان بزرگ درمنطقه امید های رادرضربه زدن به استراتیژی رخنه گری پاکستان درافغانستان به وجود آورده است. باین همه به نظر نمی رسد امریکا ومتحدانش انگلیس ها به خاطر مدیریت بحران روابط خودرابا پاکستان تاسرحد ناامیدی های قاطع پیش ببرند زیرا باتوجه به سرمایه گذاری پرهزینه امریکا دراموررشد نظامی پاکستان مشکل به نظر میرسد تا این اختلافات راجزیک جنگ زرگری چیزدیگری نامید. امریکا تنها درسال 2001 مبلغ یازده ملیارد دالر بخاطر قطع حمایتش ازطالبان باین کشورپرداخت که دولت پاکستان بیشتراز750 نفرازفعالین القاعده رابه امریکایی ها تحویل داد. پس ازآن پاکستان همواره سالانه درحدود دوملیارد دالر دربهای مبارزه علیه تروریسم ازامریکا دریافت نموده است، کما اینکه امریکا هزینه فوج هشتاد هزارنفری پاکستان رادروزیرستان پرداخته است. اینکه پاکستان درقبال نگه داری وحمایت ازاسامه بن لادن درنزدیکی قرارگاه نظامی ایبت آباد شرمساراتحاد بین المللی است درین نقطه  نظرآقای وزیر دفاع امریکا رابرت گیتس شرم شکنک خودرایافته است. رابرت گیتس اظهارداشت که "بودن اسامه درایبت آباد ودرکنارپایگاه نظامی پاکستان چیز عادی است، ما چه میدانیم که همین اکنون درمنازل نزدیک به قصرسفید چه مسایلی جریان دارد." این گفته ها نشان میدهند که امریکا نمی خواهد تا برای ماندگاریش درمنطقه موثریت کاربا پاکستان رانادیده انگارد.
درسفرهای اخیر جان کری ریئس روابط خارجی مجلس سنای امریکا، بعداً هیلاری کلنتون وزیر خارجه ومایک مولن رئیس ستاد ارتش امریکا به پاکستان ضمن دیدارها با مقامات رهبری این کشور لست پنج نفراز رهبران سازمان القاعده مثل ایمن الظواهری، سیف العدل، مولوی سراج الدین حقانی والیاس کشمیری رابه مقامات پاکستانی دادند ودرگرفتاری ویا قتل آنها ازسوی پاکستان طالب همکاری کردیدند، که بلافاصله الیاس کشمیری دراثریک عملیات بمبارهوایی طیارات بی سرنشین امریکایی کشته شد وانتظارمیرود درقسمت سایر افراد متذکره نیز اجراآتی ازسوی اسلام آبادصورت بگیرد.
درپاکستان علاوه برنیروهای امنیتی دهها گروه مذهبی وتندرو دیگرهستند که ازسازمان استخبارات پاکستان دستور می گیرند. پاکستان با مدیریت این گروه های تروریستی میتواند دراکثرکشورهای مسلمان آسیای میانه واسلامی مشکلی ایجاد نماید.
کشورهندوستان علی رغم همه فرازهاوفرودهای سیاسی بادولت های افغانستان دوست بوده است، اما درمسایل منطقوی وافغانستان، باتوجه به منازعه سیاسی کارگیل وکشمیر بین هندوپاکستان، رقابت سیاسی آنها داغ تر گردیده است. زیرا بااستمرارقضیه دوامدارافغانستان مسئله کشمیردرشعاع حول انگیز تحولات جنگی درین کشور پنهان ولاینحل مانده است، درحالیکه بدون حل مسئله کشمیرنمیتوان به تامین صلح مطمین درمنطقه امیدوارگردید. رشد تکنولوژی نظامی تاسرحد اسلحه اتمی وهستوی درهردوکشوریکی دیگرازمسایل تنش آوردرمناسبات هندوپاکستان میباشد. پاکستان میخواهد بااستفاده ازغایله افغانستان موقف هندرادرمنطقه وجامعه جهانی محدودسازد وبشکند، ومانع تداوم مناسبات وهمکاری بین افغانستان وهندگردد، اما هندوستان درافغانستان دارای نهادها وریزرف های سیاسی واجتماعی نمیباشد تا متکی به آن دربرابر دسایس پاکستان مقابله نماید. رویهم رفته هند درافشای دسایس پاکستان درقبال افغانستان ومنطقه درجامعه بین المللی نقش مهمی رابازی مینماید. بعضی ها چنان تصوردارند که به زودی هند درتطبیق سیاست های امریکا درمنطقه جانشین پاکستان خواهد گردید، حالانکه سرشت دولت هند با نحوه ترکیب اداره وشیوه رفتار دولت پاکستان هیچ گونه شباهتی رابر نمی تابد. هند نه قادر به اجرای چنان کارهای است که پاکستان درافغانستان برای خویش بذرکرده است ونه سیستم واداره آن باهمچو عملکردها هم آهنگی دارد. درهند نظامی وجود دارد که ارتش کاری به اداره ملکی ها ندارد، ودرقرارگاه های نظامی آن برخلاف پاکستان گوشها متوجه تصمیم گیری های غیر نظامیان هستند.
مناسبات جمهوری اسلامی ایران پس ازانقلاب بهمن سال1357 درپی گروگان گیری اعضای سفارت امریکا درتهران تاکنون باامریکا تیره ومتشنج باقیمانده است. تحولات دهه اخیردرمنطقه که منجربه حضورنظامی حدودچهل کشوربرهبری امریکادرافغانستان گردید، ومخالفت کشورهای عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد درجهت دستیابی ایران به اسلحه کیمیاوی واتمی، روابط آن راباکشورهای امریکا ومتحدینش پرتنش تر نمود. دولت ایران درراستای مبارزه علیه امریکا وغرب بنا به گفته مسئولان امنیتی وسرحد بانان گاهی به حمایت ازمخالفین مسلح دولت افغانستان یعنی شورشیان طالب حمایت می نماید. بااینکه ایران درافغانستان دارای نفوذ اجتماعی، فرهنگی ومذهبی میباشد، اما هیچ گاه نتوانسته است مثل پاکستان خودرادردرقضایای افغانستان بادست بالامطرح نماید، اما سیاست کج دارومریزآن درقبال زندگی مردم افغانستان ادامه می یابد.
چین ازلحاظ سیاسی پس ازتحولات دهه پسین درقضایای افغانستان مداخلات آشکارنداشته است، مخالفت چین باحضورنظامی یا پایگاه سازی امریکایی ها درافغانستان، بیشترباحذرازاستقلال عمل درمجهز نمودن زرادخانه نظامی خویش است. عمده ترین مشغولیت چین درسال های اخیرتوجه جدی به مدرنیزه سازی وتولید صنایع تجملی وتخنیکی وتولید کالای مصرفی وسرازیر نمودن آنها دربازارهای جدیدمنطقه وجهان بوده است. ازین رو چین درین مسیرهیچ گونه قیود ومحدودیتی رادرکارخویش قبول نمیکند وباحضورنظامی درازمدت امریکا وناتومخالفت میورزد. قراری که درین سالها دیده شده است، بسیاری ازتصمیم گیری ها درعملیات های تروریستی ازپاکستان وتوسط نیروهای تندررو افراط گرابرخاسته است. این درآینده امریکا درجهت تهدید به توانایی های هستوی کشورهای چین وروسیه ازطریق پاکستان که هیچ گاهی ازتهدید بنیادگرایی مصئون نبوده اند، زیاد موثر بوده،  وازباورها به دور بوده نمی تواند.
روسیه بحیث میراث داراتحاد شوروی سابق، پس ازفروپاشی بلوک سوسیالیستی ویک دوره تجارب عقب روانه به لزوم احیای قدرت دوباره خود درسطح هم پیمانان سابق خویش برخاسته، وبگونه آرام موقف وتوانایی سیاسی- نظامی واقتصادی خودرااحیاء وافزایش بخشیده است. ذخایرسرشاراقتصادی وحوزه وسیعی ازمتحدین سیاسی بگونه چشمگیری گره ازمصلحت های سیاسی و اقتصادی روسیه درآسیای میانه وقزاقستان میگشاید. ازین رو این کشورمقتدرخواهان پرورش رقیب سیاسی – نظامی درساحه نفوذعنعنوی خود درکشورهای آسیای میانه بوده نمیتواند. درصورتیکه حضوردایمی نظامی امریکا درافغانستان تثبیت گردد، مخالفت خودراباذرایع ممکن دربرابراین روند تبارزخواهدداد. باین حالت دیده میشود که منافع کشورهای منطقه وکشورهای معظم جهان درمسایل افغانستان باهم پیچیده است ومیتواند با ادامه تنش ها به پیچیده گیهای بازهم بغرنج تربیانجامد. درصورتیکه قضیه افغانستان حل گردد کلان ترین عامل پیچیده گی اوضاع درمناسبات کشورهای منطقه وجهان راه حل ممکن خواهد یافت.