آرشیف

2015-1-25

دکترصاحبنظر مرادی

تمدن شکست خــــورده ابتذال می آفریند

 

 درراستای شناخت فرهنگ معاصر دنیای غرب چیزهای زیادی راازطریق کتب ورسانه های جمعی خوانده وشنیده ایم وآگاهیهای معینی درین خصوص وجوددارد. بساری ازگرویده گان دنیای غرب سعی کرده اند تادرجه رشد وپیشرفت فرهنگی اروپا را درموازات رشد وانکشاف تخنیکی وتکنالوژیک آن بسیارپراعجاز، ظفرمند وانسان سازوانمود کنند. درحالیکه اگررشد تخنیکی زاده فرهنگ فکرکردن، اختراع، آفرینش واستعداد انسان است، اما کاملاً زاده فضا وحال وهوای فرهنگی نیست؛ زیرابسیارکشورهای فرهنگی راسراغ داریم که باتوجه به تسلط فقروکمبود مولفه های رشد وانکشاف اجتماعی نتوانسته اند ازخود توان بدست گرفتن قبضه تخنیک وتکنالوژی  وانکشاف اقتصادی رادرخط السیرزمان متبارز سازند. پس لازم می آید تاازپیشرفت اقتصادی وتخنیکی وتکنالوژی غرب درجایش باقید ملاحظات وتحلیل عوامل وفرصتهای تاریخی آن سخن گفت، اما درمسایل فرهنگی وروبنایی آن قضاوت جداگانه ای  درکاراست.
اخیراً رسانه های نوشتاری، سمعی وبصری( روزنامه ها،سایت انترنیتهای مختلف ورادیو دوچه ویله)کشورآلمان از ازدواج آقای "گیدو وستروله" وزیرخارجه 48 ساله وهم جنس باز کشورآلمان بامرد موردنظرش "مایکل مرونز"43 ساله خبردادند.  درمورد مقام و شخصیت وزیرخارجه وآنهم وزیرخارجه کشوربزرگی چون آلمان همه درحدودی چیزهای میدانیم، وچنین شخصی مسلماً یک فردعادی وبازاری نمیباشد تا انتخاب اورادرخصوص ضروریات زنده گی وبخصوص ازدواج بامرددیگری دست کم گرفت، وچنین مسئله ای را زاده ذوق فردی و وازشئونات خصوصی آن برشمرد، درحالیکه مسئله ازدواج مردبامرد یا هم جنس بازی ومسایلی ازین قبیل جزوی ازقوانین پذیرفته شده برخی ازکشورهای اروپایی هستند، ونهاد های معینی دراروپاازین دخمه اخلاقی بحیث تامین وبرخورداری حق انسان یا دموکراسی باافتخارتبلیغ میکنند. رویهمرفته وزیرخارجه آلمان  برخلاف مقام واعتباردولتی خود به کاری دست زده است، که درشرق ما دیوانه هاهم ازاجرای آن ننگ وعاردارند.
 پیوست به آن مرد دیگرآلمانی بنام "اووه میتز شرلیش" درشهرسندن آلمان باپشک خویش رسماً عروسی نمود ومراسم عقدنکاح آن توسط هنرمند "کرستن ماریالوری" دربدل دریافت مبلغ سه صدیورو انجام شد.
همینطوریکی ازشهروندان کشوراتریش بنام جوزف فریتزل پس ازاجرای تجاوزجنسی به دختردوازده ساله اش، اورابرای مد ت بیست وچهار سال درتهکویی زندانی نمود، وبه تعداد سه پسروسه دختر ازین ازدواج تجاوزی ونامشروع زاده شدند. اینها ودهها مورد دیگرمسایلی اند که باصطلاح ازناف تمدن بشری یعنی اروپای آزادبرخاسته وسربلند کرده اند.
درقانون آفرینش وفطرت بشری هرآنچه برخلاف طبعیت وبدورازحوزه پذیرش وقراردادهای اجتماعی انسانها عمل کند، زشت وناخوش آیند ودهشت باروتکان دهنده است. چنین فرهنگی عین بی فرهنگی یابدفرهنگی نام دارد. 
مسئله ازدواج باسگ وپشک وهم جنس بازی نه تنها تکان دهنده هستند، وازبولهوسی ولاقیدی انسانی که چنین بی ارزشی هارا بعنوان معیارآزادی انسان غربی وانمود میکنند، خاتمه نمی یابند، بلکه توهین وحقارت کراهیتبار به ذات انسان، غارت حق معنوی وخشونت دربرابرمشترکات عام انسانی دانسته میشود. درحالیکه ازلحاظ  پذیرش  همان ذوقیات استاتیکی که امروز ذوق وعواطف انسان غربی درپرتو قوانین آن پیمایش میگردد، امریست فاقد ارزش وزیبایی وتهی ازکرامت وشرف انسانی. پس فرهنگ غربی، فرهنگ اروپاست، نه مشمول فرهنگ کل بشریت.
حال که جامعه شناسان ازتمدن شکست خورده غربی حرف میزنند، دیده میشود که خط السیراین تمدن برمدار یامحیط  یک دایره قهقرایی چرخ میزند، یعنی ازهمان نقطه ایکه دریکی ازبرهه های ظلمانی تاریخ به حرکت آغاز نموده اند، پس ازیک سیر طولانی گویی به همان نقطه اولی خود بازگشته اند. درحالیکه برهه  امروزی هیچ تمدنی، دیگرشبیه حالات اجتماعی برهه آغازین آن نمیباشد.
شاید انسان درهیچ یک ازعطف گاههای تاریخی خود مثل امروز باوحشت ازدواج باحیوانات وحشی وبافرهنگ نامتعارف انسانی به حرکت برنخاسته، وپیام خلاف ورزی غیرمجازانسان باطبعیت راچون ره آورد نامیمون باخود حمل نکرده باشد.
ما شرقیها درحالیکه ازنظر غربیها انسان غیرکامل، عقب مانده وکم فرهنگ وبی فرهنگ خطاب میشویم، بااستماع اخبارتکان دهنده ای به پهنای حراج کرامت انسان وعقد مراسمهای پرزرق وبرق ازدواج با سگ وپشک غربیهای متمدن! برهنجارناشکنی طبیعی خود شکرگذاریم.
مامی بینیم که درشرق ما معنویت بررغم باورمعاندان غربی آن هنوززنده است، وتوانسته است بااستواری تمام خودراازدام مادیت متوحش این چنینی  غربیهابرهاند.
سالها پیش آینده شناسان شرقی  پیشبینی کرده بودند که شرق تاریخ پرماجرا وفرهنگهای متوالی وفراوانی راازسرگذرانیده است، وبا رهتوشه پرباروسالمند تاریخی وفرهنگی بسوی آینده های مظفروتابناکی راه میزند، وعصربیست ویکم عصرشرق یا دوران رنسانس آسیا خواهد بود. همین حالا شواهد وقراینی درجاپان، چین، مالیزیا، اندونیزیا، هند، ایران وتعدادی ازکشورهای شرقی حاکی ازپیاده شدن کاروان تمدن معاصردربسترپررمز وراز شرق باستانی گواهی میدهند، ما مطمین هستیم  تمدن قرن بیست ویکم درآسیا، ادامه فرهنگ وتمدن بومی یا آمیزش عنصرروبنا وزیربنای این قاره پهناوربسوی عروج آینده خواهدبود، نه تقلید کورکورانه ازبی ارزشیهای برون رفته ازجوهرمصفای ذات انسان. انسان میکانیکی وغیرعاطفی این چنینی  که غالباً به عوض کانون خانواده درپرورشگاههای نظامی واردوگاههای جمعی بافردیت خود وبدوراز احساس وشفقت والدین وخواهروبرادروفقدان روح احترام ومحبت پرورش یافته است. بناءً ازکوزه همان تراود که دراواست.
درشرق آئینهای دینی وفرهنگی به پاسداری ازاصالت کانون خانواده بحیث هویت آغازین انسان مصرانه تاکید میکنند. هنوزسه فانوس اندیشه زردشت درنهاد بخشی ازانسانهای شرقی (کردارنیک، رفتارنیک وگفتارنیک) فروزان است، وازبودا تاکنفوسیوس وپیام آوران شرقی، همگی انسان راازغرق شدن درباتلاق مخوف هوسبازی خرافاتی وازدواج باسگ وپشک بازمیدارند.
دین اسلام بنیاد محکمی رابرای نجات انسان آئین باور، ازذلت ودرمانده گی درچنگال اهرمن هوس وپتیاره گی اساس گذاشته است، وبا وسوسه های که سرشت انسان رابه کج راهه میبرند وناهمگون میسازند، درمصاف حق وباطل طلایه دارحفظ  اصالتها ومعنویت انسان است، وقرآن کریم واحادیث نبوی(ص)وگنجینه های فرهنگ انسان باورمشرق زمین دساتیرمطمئن وتردید ناپذیری رادرخصوص ازدواج وتشکیل خانواده در برابر مسلمانان وانسانها گذاشته اند. زیرا خانواده نخستین سنگبنای ساختارجامعه انسانی است واگر چنین عنصرمهم واولی دارای متانت وسلامت ارزشی نباشد، نبایدبراستواری این بنا دل بست وبردوام آن اطمینان داشت.
بااینکه امروزکارزاری که درجهت بی اعتبارساختن شرق اسلامی وبرشمردن آن بحیث بسترخیزش دهشت افگنی وترویزم باتلاشهای عدیده ای درجریانست، ودهشت افگنان وانتحاریان وارداتی دربعد دیگری باارزشهای انسانی می ستیزند، اما باورداریم که بالاخره عقل سلیم فرا راه سمت الحرکت آنهایی که درین کانال تاریک راه میروند قرارخواهد گرفت، ومردم بحیث محورمحاسبات اصلی درتحولات اجتماعی، دردفاع ازکرامت بشری، میهن دوستی وبازهم ارزش آفرینی  درین مبارزه پیروز خواهند شد، وازانتحاروترور وخرافه گرایی درازدواج، وبازیچه سازی شخصیت  انسان  بازهم به پایداری سلامت اجتماع انسانی  وجاگزین سازی  ارزشها برارزش ستیزی ها خدمت خواهندنمود.