آرشیف

2014-12-6

الحاج عبدالشکور دهزاد

معمای شیطان

زنده گی ترسیم نا همگون رویا میکشد
نقش بوقلمون شیطانی چه زیبا میکشد

بهـــر اغـفال دل غافــل ز یـــاد کردگار
هر دمی از هر دری لوح فریبا میکشد

معنویت را به رنگ و روی دنیا میدهد
پرده ی ابهام در چشمان بینا میکشد

تا شود مطبوع دلهای ضعیف این حربه اش
نقشه چون افسانه های الف لیلا میکشد

مینهد دامی به ما گسترده از طول عمل
وین رهء یک روزه را خیلی درازا میکشد

گفته بر عز خدا سوگند از روز ازل
تا کند اغوا دلی زحمت به یغما میکشد

نقش (مانی)مینماید صید دلها میکند
در حقیقت رسم و تندیس هیولا میکشد

تشنه را از چشمهء زمزم به مکر و حیله ها
از سراب داغ صحرا جام و مینا میکشد

توبه کن (دهزاد)و لعنت گو به شیطان لعین
ور نه این منکر به تو هر دم معما میکشد