آرشیف

2015-6-19

رهگذر .

قربان کوهستانی یـــا شاه جهان نوری

اخیرا یکی از نماینده گان ولایت غور در ولسی جرگه{ جناب قربان کوهستانی} از خطر نفوذ طالبان در ولایت غور خیر داد.وی به دولت وارگانهای ذیربط هوشدار داد که در صورت بی توجهی به این ولایت احتمال نا امیدی مردم از دولت وگرایش ایشان به مخالفین زیاد است.اما محترم برید جنرال شاه جهان نوری قوماندان امنیه ولایت غور احتمال نفوذ طالبان را درین ولایت به شدت رد نمود واز آماده گی نیروهای امنیتی این ولایت در امر مبارزه علیه طالبان وهر مخالف دیگر اطمینان داد.

 حال بخاطر رفع ابهام درین زمینه لازم دیدم توضیحات نسبتا مستند را به خوانش علاقمندان بدهم وایشان رادر قضاوت ایشان آزاد میگذاریم.

توضیحات محترم قربان کوهستانی نمایندۀ ولایت غور در ولسی جرگه ناشی از احتمالات ذیل میباشد.

 

1- موقعیت جغرافیائی ولایت غور.

ولایت غور از طرف جنوب وغرب به سه ولایت آشوب زدۀ ارزگان، هلمند وفراه هم مرز است.ولایت غور در حقیقت از مرز های ارزگان شروع تا دلارام وگلستان ولایت فراه شرقا وغربا در حدود چهار صد کیلومتر با مناطق هم مرز است که عملا توسط طالبان اداره میشود.شاید هموطنان ما تا این حد در جریان واقعیت ها قرار نداشته باشند.

 در مراکز ولسوالی های دراود وچهار چینه ارزگان شاید دولت تسلط داشته باشد، اما مناطق اطراف که بولایت غور هم مرز است کاملا به کنترول طالبان است وبه همین ترتیب به طرف غرب ولسوالی های هلمند چون- باغران، بغنی دره های خوت ،موسی قلعه به طرف واشیر- نوزاد- گرمسیر-شوراب تا نزدیکی های دلارام وگلستان فراه که همه این مناطق به ولسوالی های تیوره وپسابند ولایت غور هم مرز اند  درزیر تسلط و کنترول طالبان قرار دارند.وهمچنین از طرف غرب مناطق شرق سرک پخته از فاصلۀ شوز واو خرما وفراه رود تا بکوا به سمت غورکه به ولسوالی های ساغر وتیوره منتهی میشود از کنترول حکومت کاملا بیرون است دولت تنها بر سر مرکز ولسوالی گلستان با طالبان میجنگد اما اطراف کاملا بدست طالبان است.از چند سال به این طرف دولت با تصرف مراکز ولسوالی ها از ادارۀ کل مناطق صحبت میکند، حقیقت چنین نیست در ولایات چون هلمند، ارزگان، فراه وقندهار شاید  دولت در برخی مراکز حاکمیت داشته باشد اما در مناطقیکه مردم زنده گی میکنند طالبان حاکم اند..

اگر دولت همچنان به أهداف کوچک یعنی مراکز ولسوالی ها إکتفا نماید ومناطق اطراف ولسوالی های متذکره در ولایات ارزگان هلمند وفراه را از وجود شورشیان حامی طالبان پاکسازی نکند چه دلیل دارد که مناطق دور دست ولایت غور که در مرز این سه ولایت آشوب زده قرار دارد به تصرف طالبان نباشد؟همبن حال گروپ های از مناطق مختلف غور در صدد تماس با طالبان اند. به همه حال نگرانی محترم کوهستانی ازین رهگذر کاملا منطقی وبجاست. دولت در هر ولسوالی دوکیلومتر مربع را به تصرف خود دارد در حالیکه طالبان به تمام مناطق گشت میزنند.

 

2- دلیل دوم مأیوسیت مردم از بی توجهی دولت است.

دلیل دوم اظهارات کوهستانی را نا امیدی مردم از بی توجهی دولت نسبت به ولایت غور تشکیل میدهد.واقعیت این است که دولت مرکزی کوچکترین توجه را به ولایت غور نکرده است وولایت غور یک ولایت فراموش شده در تمام سطوح سیاسی ،اقتصادی وباز سازی است. برای اثبات این مدعی به موارد ذیل توجه شود.

الف: در بخش انکشافی: بودجۀ انکشافی ای را که وزارت خانه ها به ولایات تخصیص داده اند اگر همراه غور به ملاحظۀ اسناد مقایسه شود.یقینا قابل مقایسه نیست.در مسئلۀ توزیع بودجۀ انکشافی هیچنوع توازن در نظر گرفته نشده است.طوریکه در سال جاری در طول یکسال یک پروژه هم در ولایت غور به پایه إکمال نرسیده است.

ب- جا بجائی تیم پی آر تی در ولایت غور؟.در ولایت غوربدستور کار شناسان دولت غریب ترین کشور اروپائی{لتوانیا} تیم باز سازی ولایتی خودرا فعال ساخته، کشوریکه فقر آن در اروپا به تناسب فقر غور در آسیا وافغانستان است. تمام کمک هایش به هشت عراده موتر سایکل خلاصه میشود که به قوماندانی امنیه غور کمک کرده است.وبس در حالیکه در ولایات دیگر از تخصیص ملیونها دالرتوسط تیم های باز سازی ولایتی صحبت به عمل میاید.ولایتیکه میدان هوائی اش خاکی وسرک های بین شهر آن به اندازۀ یک کیلومتر هم پخته نیست.؟؟؟

ج :به استثنائی سه ولسوالی ولایت غور شش ولسوالی دیگر آن تا حال شامل پروژه های همبستگی ملی وزارت إحیاء وإنکشاف دهات نشده است. همه مسائل بروی کاغذ است انجینر وجود ندارد که مناطق را سروی کند. در سطح معارف امسال یک مکتب هم در ولایت غور إعمار وافتتاح نشد وبه همین ترتیب مراکز صحی وغیره.در حالیکه در سائر ولایات از تکمیل صد ها پروژه انکشافی گزارش شده.

 تمام پروژه های سال جاری ولایت غور را در تابستان باز سازی سرک هائیکه سال های گذشته کار شده بود ویا حفر مجدد چا های آب ودر زمستان پروژه برف پاکی بند های برف گیر تشکیل میدهد که به هیچصورت به معنی باز سازی نیست….

 

-3- امتیاز در برای مناطق نا آرام:

دلیل دیگر آقای کوهستانی در جهت إحتمال نفوذ طالبان در ولایت غور این است که: دولت برای مناطق ناآرام وآشوب زده بیشتر از مناطق امن وآرام امتیاز قائل میشود.همان ترتیبیکه امتیاز دهی برای زارعین کشت کوکنار باعث گسترش کشت کوکنار شد، بدون تردید امتیاز برای مناطق آشوب زده باعث رشد وانکشاف نا امنی ها خواهدشد.دولت همیشه مصروف امتیاز دهی به ولایات است که یا مر کز کشت و تولید تریاک است ویا مر کز فعالیت طالبان.لذا این عملکر دولت سائرین را تشویق مینماید  تا آنچه باعث کسب امتیاز از دولت میشود انجام دهند.کشت کوکنار وپیوستن به صفوف طالبان.

 

واما دلیل شاه جهان نوری قوماندان امنیۀ ولایت غور:

آنچه قوماندان امنیه ولایت غور را مطمئن ساخته همانا روحیۀ آشتی نا پذیری مردم عام ولایت غور با طالبان است.این هم دلیل قوی ومنطقی است. واقعیت این است که در اوج قدرت وحاکمیت طالبان نیروهای وگروپ های مقاومت ضد طالبان در اکثر نقاط ولایت غور وجود داشت. مانند نیروهای تحت فرمان ابراهیم ملک زاده در تیوره,شهرک ساغر وتولک.قوماندان احمد مرغابی در مرغاب چغچران احمد صنم در چهارسده وسلام خان در غرب چغچران. نیروهائیکه بدون تحریک ویا امتیاز خارجیان با طالبان می رزمیدند.وهمین حالا هم با طالبان مخالف اند.اما این طرز تفکر دارائی کمبودات ذیل است.

الف- اینکه دیگر افراد مسلح بنام مخالف طالبان در غور وجود ندارد چون هسته های مسلح ضد طالب در غور متلاشی ویا دی دی آر وخلع سلاح شده اند دیگر مناطق بطور وسیع بروی طالبان باز است ومردم خلع سلاح خودرا با طالبان مواجه نمیسازند.

ب- یکتعداد گروپ هائیکه قبلا با طالبان ارتباط داشتند وهمین اکنون بنام ناراضیان در هلمند وقندهار در پهلوی طالبان قرار دارند.در صورتیکه جفا وبی مهری دولت علیه مردم غور ادامه داشته باشد شکی نیست که عدۀ ازطریق همین افراد به طالبان می پیوندند وضعیت امنیتی غور را کاملا نا آرام و متلاشی میسازند.

# دلیل دیگریکه به اطمینان قوماندان امنیه افزوده است عکس العمل سال گذشتۀ نیروهای امنیتی ولسوالی پسا بند است که منجر به قتل ودستگیری افراد شد که منسوب به طالبان إعلان شدند وگفته شد که ایشان قصد حمله بالای ولسوالی پسابند را داشتند.اما عدۀ میگویند افراد فوق الذکر در سال گذشته طالب نه بلکه قاچاقبران مواد مخدر بودند که از نزدیکی ولسوالی عبور میکردندواما از طرف نیروهای امنیتی به قتل رسید ند و وسائل نقلیه ومواد شان ضبط و لادرک شد .تا کس در مورد قتل ایشان إحتجاج نکند والله أعلم.

 

نتبچه گیری

*در صورتیکه ولایت غور همچنان به فراموشی سپرده شود شکی نیست مردم مآیوس، وگرایش شان به طالبان بیشتر میشود تا اقلا در ساحۀ حاکمیت شان به کشت کوکنار ادامه دهند..

*در صورت عدم حمایت مردم محل از دولت، نیروهای امنیتی شاید قادر به مقابله علیه طالبان نباشند . گروپ ده نفری طالبان در مناطق کوهستانی غور محیط حاکمیت دولت را محدود میسازند.

*مراکز ولسوالی ها بدست دولت باقی میماند ودر خارج از مراکز ولسوالی ها طالبان از مردم باج میگیرند وفرامین خودرا تطبیق میکنند مردم بی دفاع که از دولت دل خوش ندارند ودربرابر طالبان جزء بلند کردن دست چارۀ ندارند.

* همین حالا مردم غور به خاطر انتقال مواد وکالای مورد نیاز شان ازراه های هلمند باغران- ونیمروز از استقامت دلارام – گلستان به طالبان مالیه وجزیه میدهند چون مناطق وراه های عبور ومرور به کنترول طالبان است. دولت وناتو شاید مراکز ولسوالی هارا از تصرف طالبان خارج سازند اما مناطق که محل سکونت مردم است کما کان به تصرف طالبان باقی میماند.

*به نظر نویسنده، اگر نماینده گان ولایت غور در پارلمان توانائی این را نداشته باشند تا از وزارت خانه ها فعالیت های شان را در غور پرسان نمایند  ویا توان بلند نمودن صدائی خودرا به نماینده گی از مردم غور در برابر این بی عدالتی ها نداشته باشند، بهتر است پارلمان را جمعا ترک گویند وازین افتخار بی ثمر صرف نظر نمایند.***

 

در نهایت قضاوت را به خواننده گان محترم واگذار میشویم که در مورد چه داوری میکنند.*