آرشیف

2015-6-19

رهگذر .

طفلیکه مـــادر میشود

سلام دوستان عزیز خواستم به بهانه روز مادر عکس این جفت را از ولایت باستانی غور انتخاب وروی آن من حیث شاهد زنده صحبت کنیم.مادر کانون تر بیت انسانها وآغوش گرم برای فرزندان است این نام در ظاهر کوچک ولی مفهوم بس وسیع پرارزش را احتوا میکند.مادر منبع وسر چشمه است، مادر کانون عشق ، محبت وعاطفه است  خلاصه در یک کلیمه مادر اصل همه موجودات عالم است ووجود تمام هستی در گرو هستی اوست .اما دریغ که در جامعه نا بالغ ونا رسیده چون افغانستان موجودات ضعیف را در جایگاه مادر قرار میدهند.اطفال را مادر میسازند ویا اینکه مادرا بازیچه قرار میدهند.طوریکه قبلا عرض شد مادر منبع وسر چشمه موجودات و معلم بشریت است. مادر است که در نخستین روز های هستی به انسان ویا طفل درس راه رفتن وسخن زدن را میآموزد. یعنی مربی جسم وجان انسان. اما این توقع مادر شدن از طفل 11 ساله نمیرود انسان یازده ساله با مادر شدن فاصله زیاد دارد تا هنوز شیوه آموختن وآموزاندن را نیاموخته چطور ممکن است مادر شود.مادرانیکهبه نضج وپختگی نرسیده اند وبجکم زمان وجبر جهالت مادر ساخته میشوند.

اگر مادر به مفهوم واقعی آن مادر نشده باشد یقینا ناقص است ودر جامعه که مادر ناقص وناتوان باشد فرزندان بطور خاص وجامعه بطور کل ناقص تر بیت میشوند. انسان از طفولیت میتواند اثر پذیر شود وتر بیت گردد.اگر کسی را به سن بزرگی تر بیت نمائیم شکی نیست که کمتر برای فعل وانفعال آماده است وسر انجام به چوب  خشک وتنومندمیماند که با قات کردن میشکند واما طفل حیثیت شاخه جوان در خت را دارد که میتوان آنرا به هر طرف تاب داد و ازوی هر چیزساخته میشود. در کشور ما معمولا کلان سال های را تر بیت میدهند که کار معکوس با نتائج معکوس وغیر مفید است.انسان باید در تمام لحظات زندگی تر بیت شود وهر مرحله از زنگی ایجابات خاص خودرا دارد .نمیشود چیز های را که باید در طفولیت وجوانی آموخت در سنین کهن سالی در پی آن بود .ولی این به مفهوم آن نیست که انسانها در سنین کلان توانائی آموزش وپر ورش را ندارند .دارند باید چیز های بیاموزند که شایسته ومتناسب به سن شان است ولازمه همان زمان ویا مقطع زندگی شان است.اگر انساها هارا به سنین بلند به تعلیم وتر بیت مناسب دوره طفولیت بکشانیم یقینا در سنین قبلی بسیاری از چانس هارا از دست داده اند. به همه حال به بهانه روز مادر سر میزنیم به وضعیت مادر در غور . ولایت محروم در تمام عرصه های خیاتی.

 

وضعیت مادران در غور:

 باشنیدن اخبار هولناک ولایات شمال کشور که یک روز در جوز جان ویک روز در سر پل ویکروز هم مزار وبعد تخار بر دختران بین سنین 8 تا ده تجاوز میشود وبیرحمانه به قتل میرسند به حال محیط عقب مانده غور شکر میکشم میگویم اگردختر که مادر آینده این میهن است به نکاح داده میشود بازهم برضا ورغبت یکی از أعضای فامیلش هست أقلا حیات دارد و جبر وبیداد به این شکل  که در مطبوعات میشنیویم نیست اما باز هم قابل تأمل است.

 طفلی را که درعکس  فوق مشاهده میکنید مربوط بیکی از مناطق ولایت غور است این تصویردر سال 2006 ویا 1375 خورشیدی توسط یک خبر نگار امریکائی گرفته شده. این دختر بگفته پدرش 11 سال عمر دارد که بخاطر پول وگر فتن قوت لایموت به والدین به قید نکاح کاکاه فیض محمد  خان در آمده است .وی چند هفته بعد از نامزادی عروس میشود ودر مقام مادری قرار میگیرد . با انکه والدین دختر علاقمند اند دختر شان به مکتب برود ولی شوهرش تحصیل را بجای هنر عیب میداند واجازه اش نمیدهد..در حقیقت این طفلی است که به نوازش مادر نیاز دارد چطور ممکن است به تر بیت ونوازش طفل خود بپردازد.وکانون تر بیت برای نسل  اطفال خود گردد. هیهات هیهات…

 

فراه خوان:

از تمام وطندان وهم میهنان خود تقاضا دارم تا نگاه خودرا نسبت به دختران که مادران آینده میهن ووطن اند تغییر دهند وزنان را تنها وسیله برای رفع عطش خواهشات جنسی به نکاح نگیرند. زن را شریک زنگی ومدرسه برای تر بیت اطفال خود فکر کنند وبگذارید تا دختران بقول معروف دست چپ وراست خودرا بدانند وبعد بنام ایشان  زنگی را آ غاز کنید. اکثردختران ولایت غور تا مفهوم مادری را میدانند از دست وپای میافتند و دیگر به صد ها امراض گونا گون مبتلا اند که نه خودرا حفظ کرده میتوانند ونه اطفال خودرا.زن من حیث شریک زندگی باید محبت را بداند اما به این سن بدون شک محبت یکطرفه است وتا وقتی مفهوم محبت را میداند دیگر همه ارزش های شایسته دوستی ومحبت را از دست داده وبر گذشته حسرت میخورد امید همه دوستان چه با سواد وچه بیسواد بر این نوشته خورده نگیرند چون حقیقت زنده در کشور ومحیط ماست تشکر