آرشیف

2015-6-19

رهگذر .

مرغاب غور یـــا مرغاب بادغیس

یاد داشت های پرا گنده:

بلی این سوال به این منظور مطرح نشده تا تفاوت بین این دومنطقه ومردم شان قائل شد بلکه هدف معرفی گوشه های دور افتاده وفراموش شدۀ کشور است که بسیاری از مردم ما حتی تحصیل کرده ها ومأمورین دولتی ازجغرافیا سر زمین شان اطلاع کافی ندارند، بناء خواستم برای آنعده کسانیکه بیشتر از افغانستان به جغرافیا کشور های خارجی  می پیچند یاد دهانی نمایم که مر غاب هم در غور است وهم در بادغیس.مر غاب در ولایت بادغیس یکی از ولسوالی های زیباست با مردم مهربان با عاطفه سر بلند ومهمان دوست  واما مرغاب غور درسیمای دره ها صخره ها ونشیب وفراز ها با مردم جسور ودلاوریکه در تاریخ معاصر کشور گاهی حماسه آفریدند شهرت دارد اما به تناسب موقعیت سیاسی وموجودیت شان در نظام از ایشان کمتر یاد آوری میگردد والا در واقع بیشتر از حدی که مردم دور اطلاع دارند مردم این درۀ های سر سبز با آبشار های زیبا ودل انگیز قابل درک وشناخت اند.ودریای مر غاب اول از مناطق مر غاب غور وبعد از بادغیس بطرف تر کمنستان امتداد پیدا میکند.غور وباد غیس با هم مرز مشترک لهجه وزبان مشترک وکلتور مشترک ودرد مشترک دارند همین که هردو را به هم پیچانیده اند تا غمی شانرا فراموش کنند.

مر غاب غور: مرغاب غور قریه ومنطقه محدود نیست بلکه مناطق وقریه های زیاد در دره های در امتداد دریا مر غاب در شمال شرق چغچران مر غاب غور را تشکیل میدهد. از آنجائیکه حدود 60 کیلومتر از مر کز ولایت فاصله دارند باید به یک واحد اداری تبدیل شود مانند چهارسده که مناطق وقریه های زیاد را احتوا مکیرد وبه اساس تضزع وپشنهاد مردم محل ومنظوری حاکمان ولسوالی شد بناء مناطق مر غاب هم باید به در چوکات یک ولسوالی در آید تا مردم مشکل خودرا ئدر در ولسوالی حل نمایند وهمیشه پای پیاده به مر کز ولایت سر گردان نشوند.

وقتی با طلوع آفتاب جهاد سایه استبداد وخود کامگی دولت ها از سر زندگی مردم دور شد مردم دره های مرغاب در شمال شرق چغچران حماسه آفریدند ونام شان بلند شد مناطقی که کسی از ایشان نام نمیبرد اما در زمان جهاد امارت  ورهبری مردم چغچران تحت  قیادت مولوی موسی  به ایشان تعلق داشت ودر زمان مقاومت علیه طالبان قوماندان احمد شهرت داشت وحتی در زمان حکومت مؤقت علاوه ازینکه قوماندان فرقه بود نیرو های آمریکائی را در درۀ های مر غاب سر زنش کرد وچندین وسیلۀ نقلیه شان را به آتش کشید وحالا در پارلمان شخصی بنام مولوی دین محمد عظیمی نماینده غور از مر غاب است که نسبت به سائرین از شور وتحرک بیشتری بر خوردار است. وحال بسیاری از علما وروحانیون غور از همان مناطق بر خواسته اند…

 

غور یا غوریان هرات ؟

بلی عیب ندارد بسیاری ها که بنام متخصص وکار شناس در پست های دولتی تکیه زده اند وقتی غور بگوی در جواب میفر مایند بلی همان غوریان هرات! باز هم یاد آور میشوم غور وهرات دارائی کلتور وفر هنگ لهجه وزبان مشترک بوده امتزاج واختلاط شان عیب نیست بلکه اجتناب نا پذیر است اما اینکه بعضی ها نمیدانند غور در کجا وغوریان در کجاست عیب بزرگ است واگر این بی خبری شان انسان را به واکنش سرد وا میدارد دلیلش این است که در این سر زمین تا هنوز ولسوالی وولایت را از هم فرق نکرده اند که بی تردید درد آور است.همان است که زعمای ما در توزیع امکانات وتثبیت بودجه ها توازن وتناسب را رعایت نمیکنند حق ولایت را بولسوالی واز ولسوالی را به ولایت میدهند. که دلیلش همین بی خبری اولیائی امور از منطقه ومردم شان است.نمیئانند منطقه درکجاست وچه تعداد مردم در آن زندگی میکند وچه مشکلی دارند.

 

ساحه یک ولایت معادل هفت ولایت دیگر ؟

آیا مسئولین امنیتی وطراحان تشکیلات اداری کشور میدانند که ساحه برخی ولایات کشور از پنج ویا شش ولایت دیگر بیشتر است؟اگر برای متخصین گفته شود یکی از دلائل نا امنی در ولایات هلمند وفراه وجود خلاء های مسکونی است وساحۀ هر یکی ازین ولایات معادل کل ولایات وردک،  لوگر،  کابل،  پروان، پنجشیر  ولغمان است برای شان قابل باور نخواهد بود .درین اواخر این ولایات با نفوس کم وساحه غیر مسکونی زیاد محل پناه گاهی برای مخالفین شده.دولت باید راهکرد های مجتمع سازی وآباد سازی را در این ولایات با اضافه ساختن تشکیلات اداری روی دست بگیرد ومشکلات امنیتی را ازین رهگذر حل سازد.نه خیر میدانم مسئولین ما این درک را ندارند مسئولین تا یک مشکل به داخل دفتر شان نیاید قادر به درک وتشخیص ومعالجه آن نیستند. مصروف فاجه کشیدن وانتظار داخل شدن مضطر وسر گردانی اند که خوب رشوت میدهد.

 

مناره های هرات ومنار جام غور ؟

بسیاری از فر هنگیان کشور محل مناره ها وارزش تاریخی این مناره هارا نمیدانند وحتی در بین مناره های هرات ومنار جام که در غور است تفاوت قائل نیستند.ساده میگوید منار جام هرات ویا مناره های هرات اینها برایش یک کلیمه است اما نمیداند یکی در زمان علیحده ودرمحل دیگر با ظرافت جدا ساخته شده وجزء میراث های فر هنگی جهان است .واینکه این منار ها چه وقت وتوسط چه کسی به چه منظور ساخته شده معمای است که بسیاری ها تا سالها قادر به درک وفهم شان نخواهد شد.قرار دادن یک ولایت ویا باشندگان یک ولایت در جایگاه پا ئینتر برای بسیاری ها یک فر هنگ شده کوشش میکنند یا ولایت را فاقد همه چیز نشان دهند ویکی را مهد تمدن.مثلا مزار ذر شمال نمئنه بلاشد وهرات درغرب وننگر هار در شرق وقندهار در جنوب.آخر چه تفاوتی بین اتباع کشور وجود دارد که یکی باید شهر داشته باشد امکانات وتسهیلات ومردم ولایات همجوار مصروف توصیف خوبی های ولایت همسایه خود باشند.مسئولین فکر میکنند با تقسیم کردن ولایات به درجه اول ودرجه دو وسه یک مسئولیت را ادا کرده اند اما نمیدانند اساس تفاوت وتبعیض را گذاشته اند ظلم کرده اند وبر ظلم ادامه میدهند همه اتباع دارائی حقوق مساوی است باید از امتیازات یکسان بهره مند شوند…..