آرشیف

2015-6-19

رهگذر .

سهولت سازی بخاطر عرضه خدمت بـــه مردم

این نوشته مانند گذشته انتقاد نیست بلکه پیشنهاد است .پیشنهاد که از درد ومحرومیت جامعه خود مان رنگ گرفته است .هر چند شرائط بسیاری از ولایات افغانستان مشابه است خصوصا ولایاتیکه  مانند غور دارای ساحه وسیع ونفوس پراکنده میباشند  اما من درین نوشته به مسئولین ولایت غور مینویسم.نه تنها به مسئولین بخود وحتی ارباب وملای ده مینویسم به همه افراد مؤثر وبا نفوذ مینویسم که عرضه خدمات اجتماعی از قبیل کمک های صحی، معارف، إحداث مراکز تجاری ویا داد ستد معا ملات روز مره ، ساختن منابع ویا اماکن صنعت و خالص کردن محصولات ده به یک سلسله سهولت های نیاز دارد که باید عملی شود والا با وضعیت این چنینی عرضه خدمت در بخش های گوناگون برای مردم پراکنده غورویا ولایات مشابه به آن  در دره ها وکوه ها کار مشکل است واین مشکل را ولایات دیگر بخصوص ولایات همجوار غور نیز دارند ومن درین نوشته به یک سلسله مسائل طور نمونه اشاره مینمایم که برای آینده غور خالی از خیر نخواهد بود..

 

1- ضرورت مجتمع سازی در ولایت غور.

بخاطر ارائه بهتر خدمات اجتماعی وصحی به مردم محروم ونیاز مند که در محلات دور افتاده ومختلف سکونت دارند به مجمتع سازی نیاز مبرم إحساس میشود. با ملاحظه شرائط کنونی عرضه خدمات صحی واجتماعی چون تسهیلات برق وآب آشامیدنی ورساندن کمک های اضطراری برای مردم پراگنده ودهات دور افتاده کار نهایت مشکل وحتی غیر ممکن است واین پراگندگی زمینه های اقدام در مورد سروی و محاسبه را نیز از مسئولین میگیرد.لذا ادارۀ محلی باید به مجمتع سازی در ولایت غور اقدام جدی نماید که روش های آن ساده است.

1- ایجاد مراکز صحی- تعلیمی وفراهم آوری زمینه های تولید برق، آب اشامیدنی وإعمار شهرک ها وبازار های کوچک که قدرت تبادله اجناس را داشته باشد و محصولات مردم را جذب ونیاز مندی های شان را دربدل پول ویا جنس رفع نماید درانصورت مردم خود بخود به دور این مراکز جمع میشوند ومجتمع سازی از همین جا آغاز میشود.

2– از خانه های منفرد ودهات کوچک باید  قریه ومنطقه بزرگتر ساخته شود: یعنی مردم بجای اینکه بالای زمین های زراعتی خود خانه آعمار میکنند در جای مشخص وگوشه ده ویا شهرک بسازند واز لحاظ سکونت پهلوی هم قرار بگیرند  چون نمیشود به هر خانه ویا دو سه خانه مکتب کلینیک وغیره ساخته شود ویا لین برق تمدید شود.فرض کنیم در ولایت غور بند برق إعمار شد وبرق ضرورت همه مردم است توانای تمدید لین برق به تمام مناطق  وخانه های بالای هر کوه ودامن هر دره را کسی ندارد. واما تجمع مردم خود بخود یکسلسله ضرورت هارا مطرح میسازد که به مدنیت سازی  جامعه کمک میکند.مثلا  امنیت بهتر تأمین میشود اطمینان وباور مردم به یکدیگر زیاد میشود ودر جهت حل قضایا با هم مشوره میکنند وعلاوتا نهاد های دولتی ونیمه دولتی تأسیس میشود اما در هر خانه این کار ممکن نیست کس لین برق را به هر خانه که از هم فسخ ها فاصله داشته باشد تمدید نمیکند. وبه همین تر تیب مردم به اصطلاحات والقاب شهر وندی اشنا میشوند که در شهر ها رائج است.وقتی جامعه مدنی میگوئیم اساسات آن از همین جا ریخته میشود یعنی فرهنگ شهر وندی  همسزیستی .کمک وغیره. واین مدنیت های کوچک آهسته آهسته به مدنیت های بزرگ تبدیل میشود.

.مثلا تا چند سال قبل چغچران دارائی این جمعیت نبود بلکه موجودیت مؤسسات تعلیمی، صحی وتسهیلات اجتماعی چون برق و ویا فتن شغل در بازار مردم را به آمدن به شهر تشویق نموه طوریکه امروز مردم برای یافتن سر پناه در شهر مشکل دارند. وبه همین تر تیب دولینه یک بیایان بود اما ایجاد واحد اداری إعمار مکتب وتأسیس مرکز صحی باعث شده تا منطقه به یک مجتمع بزرگ تبدیل شود.یقینا مجتمع سازی تأمین امنیت را آسانتر عرضه خدمات به نیازمندان را سریعتر وملت را قویتر ومردم را به تمدن وشکوفائی نزدیک تر میسازد.درین راستا باید به مردم تبلیغ صورت گیرد تا حتی المقدور از مغاره هاودامنه های کو ها به یک محل تجمع کنند تا زمینه های تعامل وتعارف ایشان مهیا ویکجا با هم بسوی پیشرفت گام بر دارند.

 

تقسیم شغل:

دامداری در هر خانه ضیاع وقت است. ضرور نیست که هر خانه یک بز ویک گاو داشته باشد. هم دامداری کند هم زراعت وهم صنعت وبافندگی وهم تجارت وهمه هم ناقص ونا تمام وبی فائده.یکی مالداری کند یکی تجارت ویکی صنعت ویکی هم شرکت خصوصی و ترانسپورت وغیره داشته باشد.

در ولایت ما معمول است که در دهات هر خانه وقت خودرا به نگهداری یک تا ده رأس بز وگوسفند ضایع میسازند ومحیط زیست را درهر جا آلوده میسازند. خوب است عده که به صنعت مصروف اند تربیه مواشی را به شخص دیگری واگذار شوند وکسانیکه گاو وگوسفند را تر بیه مینمایند زراعت را به گروپ دیگری بدهند ومحلات تر بیه حیوانات را مشخص سازند .محیط هر خانه را محل نگهداری وتربیه حیوانات نسازند این کار علاوه ازینکه محیط هر خانه را آلوده ومردم را به امراض گوناگون مبتلا میسازد عاید ودر آمد آن به تناسب ضیاع وقت نهایت اندک است.اگر آذوقه وعلوفه حیوانات به محل خاص منتقل گردد وچند نفر مسلکی مسئولیت دامداری را در محیط جدا از محل زیست به عهده بگیرند خیلی ها مفید است ، با این شیوه دیگران از دغدغه گل گل روزانه بز نجات میابند وبه شغل دیگری می پردازند. شغل که نیاز مندی خود شان و دامداران را از مدرک وشیوۀ دیگری مرفوع میسازد، اما متأسفانه در محیط ما یک نفر هم اسپ را تربیه میکنند وهم به گاو وگوسفند میر سد وهم زراعت را پیشه خود ساخته که هیچ کدام ایشان را بطور درست انجام داده نمیتواند.این یک مثال بود ورنه موارد متعدد ازین قبیل وجود دارد. اگر دوستان در مورد بهبود وضعیت اجتماعی مردم پیشنهادات داشته باشند خوب است بنویسند وازین نوشته ها یک مجموعه ساخته شود ودر شورای های محلی مطرح ومردم آنرا تجربه کنند واگر مفید باشد عملی بسازند.

تعین هیئات ثبت نفوس بخاطر جعل وچور: دولت های با کفایت وعادل نیاز ندارند بین دو ویاسه سال به قریه ها هیئت بفرستد تا با توزیع تذکره مردم را چور وجعل کاری کنند بلکه شیوه های مثبت ومؤثر وجود دارد که باید عملی شود. مثلا بخاطر ثبت منظم وسیستماتیک نفو س میتوانند در مرکز هر ولسوالی ادارۀ حمایه طفل ومادر را تأسیس  وبه هر طفلیکه جدیدا تولد میشود بعد از ثبت وراجستر  یکمقدار حقوق و امتیاز نقدی وجنسی از قبیل شیر وکالا وغیره من حیث حق ثابت قائل شوند درانصورت مردم داو طلبانه از تاریخ تولد طفل به دولت اطلاع میدهند، این کار هم فرهنگ ثبت نوزادان را رائج میسازد وهم طور منظم إحصائیه وثبت نفوس صورت میگیرد.که یک امر ضروریست ودیگر نیاز احساس نمیشود که کاتب های رشوت خوار با الاق وخورجین وارد قریه شوند و با گرفتن مال مردم سن اطفال را بلند وپایان ببرند ویا مصارف اضافی دیگر صورت گیرد.

بلی ولایات آرام ومطیع میتوانند ازین امتیاز بهره مند گردند اما دولت بخاطر عدم حاکمیت بر برخی مناطق این شیوه را در ولایات محروم وبا امن تطبیق نمیکند.