آرشیف

2015-6-19

رهگذر .

فریاد نمایندگان غور شنیده خــواهد شد

از دوهفته به این سو رسانه های خبری فریاد مظلومیت ومحرومیت مردم غور را از حنجرۀ نمایندگان این ولایت به نشر می رساند فریادیکه باید دوسال قبل به گوش ها راه می یافت،اما حال طوری معلوم میشود که دیگر حوصلۀ این قوم مطیع قانع وفرمانبردار به پایان رسیده ودیگر نمیتوانند عقده های محرومیت ومظلومیت را در باطن پنهان نمایند.کسانیکه در جریان نیستند گمان میکنند شاید این یک ادعا ی باشد که طور معمول مطرح میشو ووضعیت در تمام ولایات چنین است وما درین بخش این ادعا هارا با واقعیت های غور به تصویر میکشیم
 
1: مولوی دین محمد عظیمی نمایندۀ غور در ولسی جرگه:
وی در پارلمان از وضعیت نا هنجار مردم غور شکایت کرد وگفت در سائررولایات مشکل صعود قیم مطرح است اما در غور قحطی بیداد میکند وهیچکس به این مسئله توجه ندارد.وهم سند را نشان داد که  به حکم وامضا رئیس جمهور و هردو معاون آن مزین بود اما وزرا هیچ توجه به آن نکرده بودند .یکی ازین احکام ها در مورد إحداث یک بند آب وبرق در شرق چغچران بوده است که هر سال رئیس جمهور درین زمینه حکم مجدد میدهد:در مورد اینکه در ولایت غور مشکل مواد غذائی وجود دارد شکی نیست اما من توصیه میکنم که مردم ما این عادت را کنار بگذارند واز دولت هر گز توقع آذوقه ونان را نکنند اگر دولت در مسانل خدمات عامه واساسی مانند إعمار سرک ها مکاتب شفاخانه ها وغیره کار میکند خوب واز خیر لقمۀ نان وچند کیلو لوبی بگذرند .من از کمک غذائی دولت به مردم غور خاطرۀ نهایت تلخ وناگوار دارم . در دهۀ پینجا وقتی دولت چند تن مواد غذائی را به چغچران فرستاد همان فقر ومحرومیت وگرسنگی هویت ابدی غور شده است.اگر در کابل بگوئیم ما از غور هستیم عاجل میگویند ها مردم بسیار غریب وبیچاره سال گرسنگی من دریور ویا هیئت بودم به ایشان گندم بردیم همه طفل های خود فروخته بودند وهمین داستان وصد اهانت دیگر  آن چند بوجی آرد را که ظاهر شاه به ارباب های قریه فرستاده بود هرگز فراموش نمیکنند. تا حال غور را به همین هویت میشناسند.دوم درازکردن دست به خاطر کمک غذائی مردم مارا تنبل وبیکاره میسازد ومن به مردم غور توصیه میکنم از گرسنگی بمیرید واز دولت نان طلب نکنید چون ولایت غور بجز سال 1351 دیگر هر گز از دولت مواد خوراکه کمک نگرفته وحالا هم این تقاضا را نکنند.واما در مسلۀ احکام رئیس جمهور؟ سخنان نمایندۀ محترم ولایت غور کاملا راست است رئیس جمهور در جریان سفر به غور چندین احکام صادر کرد که یکی إعمار بند پوزه لچ وبند مرغاب بود از سال 1373 تا هنوز سه مرتبه هیئآت رفته وسروی نموده اما هر گز بالای آن کار نشده صرف روز تیری بوده است وبس: مسلما وزرای دولت بخاطر ولایت غور به هیچ إحکام رئیس جمهور تر تیب اثر نداده اند چندین مرتبه إعلان نمودند دوکیلومتر سرک بین شهر اسفالت میشود ومیدان هوائی پخته وتجهیز میگردد وسرک بین المللی از شمال به جنوب واز شرق به غرب از مرکز چغچران عبور میکند وغیره اما همه یک نقشه کاغذی ویک وعدۀ خیالی بیش نبوده ونیست.
 
2- حاجی قربان کوهستانی
حاجی قربان کوهستانی نمایندۀ دیگر ولایت غور خطاب به أعضای ولسی جرگه گفت: در کشور قانون وجود ندارد هرکس در حکومت قدرت وصلاحیت داشت همه چیز را به طرف خود میکشد چور است چور!!! ازانجائیکه از ولایت غور هیچکس در حکومت نیست وقدرت هم ندارند لذا صاحب هیچ امتیاز شده نمیتوانند.در نظام هم قانون تناسب وعدالت وجود ندارد وحاکمان ما هم از وجدان عدالت پسند بی بهره اند.این إظهارات نمایندۀ ولایت غورکه نمایه وتصویر کامل از تبعیض وبی عدالتی دولت است یک واقعیت انکار نا پذیر است ودولت نمیتواند در کابل فرد را از غور نشان دهد که دررده های نسبتا بالای اجرای وظیفه کند اقلا بتواند نوبت ملاقات با یک معین ووزیر را بگیرد.مردم غور گوسفند های خودرا می فروشند وکرایه سفریه کابل میکنند و میایند بعد از یکماه نمیتواند امتیاز ملاقات را با حاکمان خود بگیرند وقتی پول سفریه شان خلاص شد دوباره بر میگردند.
  خیلی جای تأسف وتعجب است که از یک ولایت بزرگ یک رئیس در دستگاه دولت وجود نداشته باشدودر حالیکه از یک فامیل پدر وزیر وفرزند آن معین است وشوهر وزیر وخانم شان رئیس عمومی است وبه همین تر تیب حکومت مربوط به پارت است که به یکدیگر احترام دارند یکدیگر را والی وزیر وزیر مشاور مقرر میکنند همه دوستان شخصی رئیس جمهور اگر بی عقل وبی دانش هم هستند باز هم نام وامتیاز وزیر مشاور را دارند ورئیس جمهور صرف بر سر میز نان با ایشان مشوره میکند دیگر ایشان را نمی بیند حقیقتا حکومت حکومت اندیوالیست.. بلند ترین وظیفه برای مردم غور ریاست دفتر ویا سکرتریت یک رئیس  است.
 
حاجی عبدالغفور تیمن رئیس شورائی ولایتی غور:
رئیس شورای ولایتی غور در پاسخ به خبر نگار وخت گفت با گذشت شش سال از عمر حکومت دانسته می شود که حکومت فعلی عملا غور از پیکرۀ جغرافیائی افغانستان کشیده ومردم غور را نیز از افغانستان نمیداندوتا هنور هیچ اثر از باز سازی وإعمار مجدد در ولایت غور سراغ نمیشود ودولت هم به چشم پوشی از حقایق ادامه میدهد واین اظهارات رئیس شورائی ولایتی از طرف محمد گل صدیقی رئیس دفتر یوناما در غور وبرخی اهالی کاملا تأئید شده است ومسئولین دولتی درکابل از ارائۀ پاسخ درین زمینه خودداری کرده اند. تنها عبدالمالک صدیقی معاون ارگانهای محلی گفته است که غور بنام ولایت درجه سه از نظر ها افتاده است واز امتیاز یک ولایت درجه سه نیز بر خوردار نشده مسئولین باید درین زمینه توجه کنند.
تبصره: غور در افغانستان یگانه ولایتی است که یک متر سرک پخته حتی در بین شهر ندارد.غور یگانه ولایتی است که در میدان هوائی آن در فصل باران طیارات به گل مینشینند..غور یگانه ولایتی است 95% مکاتب آن تعمیر ندارد ووزیر صاحب معارف  به برخی ولایات در یک روز وعدۀ إعمار صد باب مکتب را مینماید واما در غور دوباب مکتب إعمار نمیگردد بخاطریکه ااز امنیت نسبی بر خوردار است ومکاتب را به آتش نمیکشند وزیر معارف باید مکتب را در جای إعمار کند که فردا آتش زده شود وکس از کیفیت بد آن اطلاع حاصل نکند.وزیر معارف ادعا دارد که در سال گذشه یکهزار وششصد مکتب را در افغانستان إعمار نموده است اولا این شعار شان یک مبالغه است وثانیا اینکه ازوی بپرسید ازین رقم چند باب در ولایت غور إعمار شده؟ آیا ممکن است از هزارششصد باب مکتب سهم ولایت غور اقلا ده باب هم نباشد؟ درست است که در سال جاری چند باب مکتب در غور افتتاح شده اما این مکاتب تعمیر های نیم کاره است که قبل از وزارت آقای اتمر کار شان آغاز شده بود اما حنیف اتمر ازین آمار که میگوید به ولایت غور دوباب مکتب هم تخصیص نداده است مگر اینکه در لست نزد خودش باشد. بلی وزیر احیا وانکشاف دهات افتخار حفر چاهای اب وجغل اندازی برخی سرک هارا در برابر کمک های غذای دبلیو اف پی را درغور دارد که با بارش وبرف همه ازبین رفته ودیگر نیاز هم نیست. شاید نیاز کارمندان ومسئولین باشد تا پول را مصرف کنند اما مردم دیگر به چاه ضرورت ندارند واگر ضرورت هم باشد این کار را خودشان هم انجام داده میتوانند. مقصد دولت یک کار اساسی هم در غور انجام نداده است.
جالب این است که سخنگوئی دولت که بهتر است آنرا با حذف پیشوند آن یاد نمود میگوید: ادارات مسئول جواب بگویند که چرا در غور توجه نکرده اند.پس وظیفه رئیس دولت چه است؟ رئس دولت نمیتواند بگوید در توزیع امتیازات توازن وتناسب را در حد اقل آن هم که میشود در نظر بگیرید واز حال مردم با خبر شود.؟؟؟ در سال 2004 باید تعمیر واحد های اداری ولایات  طبق برنامۀ استحکام ثبات إعمار میشد ودران سال سه ولسوالی ولایت غور با تعمیر ولایت در پروگرام بود ونمایندۀ این اداره بنام انجینر اسدالله بخاطر توزیع آفر وداو طلبی وارد چغچران شد تا هنوز که هنوز است به استثنائی تعمیر بی کیفیت ولسوالی دولینه تعمیر یک اداره هم در غور ساخته نشده در حالیکه در اکثر ولایات تعمیر تمام ولسوالی ها ادارۀ ولایات وقوماندانی های امنیه ساخته شدهاست اما در غور بودجه وجود ندارد.طوریکه معلوم میشود بیشترین ظلم وتعصب را همین نظام در حق مردم ولایت غور روا داشته است.آن نظام منتخب مردم.از صحت عامه وانکشاف دهات وتحصیلات عالی وغیره چیزی نمیگویم چون هیچ نیست.تا هنوز در نیم از ولسوالی های غور شوراهای همبستگی ملی ساخته شنده کجا باشد که از پروژه وپیشرف وانکشاف ملی سخن گفت.حق با نمایندگان مردم غور است واما خدامیداند این فریاد گوش شنوای داشته باشد.