آرشیف

2014-12-26

لعل میر دانشور مرادی

زبان دری یا آواز کبک زری

 

بسم الله الرحمن الرحیم!

 

 زبان دری پارتی تاريخ بیش از دو هزار سال قدامت تاریخی   دارد، زبان دری در دوره های قبل از اسلام وجود داشـته و با آن حرف میزدند ودر افغانستان [دره های خراسان کهن] بوجود آمده …ودر دورهء باختریان  مردم خراسان به زبانهای  دیگری نیز گپ میزدندکه عبارت بود از زبان دلپزیر دری پارتی  ، تخاری ، سغدی، یونانی ، پشتو، اسکایی وپهلوی.  زبان دری پارتی نخسـت زبان مردم خراسان بوده و بعدا ً انتـشار آن به غرب [ايران امروز] صـورت گرفـته است…

 

 زبان دری فارسی یا دری پارتی!

 پارتها یا اشکانیا طایفه بودند که به شمال غرب باختر میزیستند و خراسان زمین را به تسلط خودگرفته بودند وبا زبان دری پارتی یا پهلوی حرف میزدند.

تفاوت زبان دری پارتی و پهلوی: زبان های دری و پهلوی با وجود شباهت های مشترکی دارند، ولی در اساس و بنیاد از هم متفاوت اند. عبدالله بن مقفع میگوید: "…پهلوی منسوب است به پهله که نام پنچ شهر است: اصفهان، ری، همدان، ماه نهاوند و آذربایجان.

و اما پارتی دری زبان شهر نشینان بود و درباریان با آن سخن می گفتند و منسوب به دربار پادشاهی است و از میان زبان های اهل خراسان و مشرق، زبان مردم بلخ در آن بیشتر بود. اما پارسی، زبان مؤیدان (روحانیون زردتشتی) گزیده بود که در پارت (پارس یا فارس) ایران امروزی ومردم به (دین زردشتی  معتقد بودند ) و مردم فارس به دری پارتی(دری پارسی)  سخن می گفتند.

  پارتها یا اشکانیان قبلاً پس از تسلط بر باختر و وادی خراسان و رسمیت دادن زبان دری پارتی, مرکز سلطنت خودرا از (نیسا) شمال غرب باختر در 171 قبل ازمیلاد بطرف غرب به نواحی فارس انتقال دادند. زبان دری پارتی در آریانا و همچنان سپس در فارس فراگیر شداین زبان در فارس(پارتپس از استقرار پارتها در تیسفون بر زبانهای محلی در آنجا تأثیر همه جانبه کرده در نتیجه یکی از لهجه های زبان پارتی را بوجود آورد که بعداً باروی کار آمدن ساسانیان به نام پهلوی ساسانی و در آثار مانویان پارسی گفته شد.بنابرآن دراین هنگام ناحیه آریایی ها وباختریان تحت نفوذ کامل زبان دری پارتی (پهلوی اشکانی یعنی شکل متحول زبان اوستایی قرارداشته است و همین زبان است که موسوم به زبان بلخی یا زبان باختری) میباشد و بعضاً زبان رسمی اشکانی هم گفته شده و آن خود مادر زبان(دری پارتی)  به (دری پارسی)شکل گرفته است .بعد ازاینکه پارت ها و زبان دری پارتی به فارس رفته و حرف ((ت)) به ((س)) شکل گرفته است یعنی پارتی به پارسیتغییر شکل یافته استپس همان فارسی فارس ها هم لهجه و پس ماندهء زبان پارتی، تخاری، دری است و به زبان فارسی ایرانیان باید بگویم"فارسی درییعنی اینکه زبان فارسی مشتق شده و لهجه زبان دری استو زبان دری زبان مادری و اصلی که مرکز آن باختر (افغانستان امروزاست و فارسی از "دریبوجود آمده است.زیرا همه به این مؤافق اند که زبان اویستایی، زبان کهن آریانا و آریاییان باختر(افغانستاناستزبان "پارتیهم زبان مردم باختری، مردم بلخی و مردم کوشانی است که زبان های سغدی و تخاری(درینامیده می شود.

درآن هنگام در کشور فارس(ایران امروزی) زبان پارپی باستان از بین رفته بود بدین معنی که وزبان پارسی فقط  حرف (ت) به (س) تغییرنموده بود وبعد از سال های متمادی بلاخره زبان پارسی ویا فارسی درفارس به اوج خود ریسد.درین وقت  در آریانا (افغانستان آن عهد) در هرگوشه و کنار به زبانی دیگر نیزگپ زده میشد, در سراشیبی های شرقی و جنوبی هندوکش بعد از زبان پانکریت زبان دری که شیرین ترین لهجه در آن زمان  در باختر بود زیادتر مردم خراسان زمین حرف میزدند . چون که زبان دری زبان شرین وبه دربار  پادشاهان هم از این زبان صحبت میشد به آواز کبک زری آواز بلبلان و دریا نسیم صبحگاهان تشبیه کردند ومردم آن زمان کبک های زری وکبک های کوهی را از دره های شمال هندوکش وخراسان زمین میگرفتند واهلی میکردند وبا زبان آن روزی خود زبان  دری را چنین تعریف میکردند !

"دری از دره گفته شده تشبیه به آواز کبک زری است"

پس همه مؤافق اند که زبان دری به غرب و به فارس رفته وبه زبان پهلوی که تلفیقی از ادامه زبان "آرامی" و عربی بود، نفوذ کرده وشکل زبان پارسی بوجود آمده است.

پیدایش زبان فارسی دری ومراحل اوجگیری آن درخراسان بزرگ وافغانستان امـروزی که بیش از دوهزار سال پیش برمیگردد درقصه های اسطوره ای وشهنامه های رزمی ازان تذکــــربعمل آمده است اما پیگیری دقیق آن ازهزارها سال قبل ازمیلاد دریکی ازقدیم ترین کتابهای جهان یعنی اوستا که بوسیــــــــلهً زردشت بزرگ بظهوررسید، به ریشه یابی درآمد وسرانجام با گذشت زمان درحوزه های تمـدنی فلات آریان درهردوسوی هندوکش، به زنده ترین وشیرین ترین زبان (آواز کبک زری) درهرمنطقه گسترش یافت که امروز بیش از یکصدو بیست ملیون انسان بدان سخن میگویند. هزارها نشریه وکتاب، صدها سایت انترنتــی وکانالهای تلویزیونی درسراسرجهان به زبان دری نشر وپخـــــش میگردد. روی همین اصــــالت تمـــدنی وگسترده گی فعال آن است که یونسکودرنظردارد زبان دری (دری فارسی)  را بحیث زبان رسمی جهان، بشناسد.

بدینگونه زبان واحد  دری درمحدودهً جغرافیای حادثه بارخود آبدیده شد ودرتلالـــوی ستاره های درخشان الفاظ، ظرافت وموشگــافی های کلمات و واژه ها، به مروارید کم همال ادبیات زمان مبــــدل گردیداست.

سیر زبان ادبی از اوایل گسترش اسلام تا به امروز!

افغانستان قبل از گسترش دین اسلام، زیر نفوذ ادیان دیگری چون زردتشتی، بودایی و مانوی قرار داشت. دربخش شرقی افغانستان، دین بودایی بنابر تعلقات و روابط نزدیک با دولت گپتا های هندی رایج گردیده و تا مناطق مرکزی و جنوب غربی کشورمان نفوذ نموده بود.

با گسترش و نفوذ دین اسلام در افغانستان در سال 642 میلادی، کشور ما به مدت یک قرن پذیرش فرهنگ و ادبیات جدید عرب و آموزش دین اسلام را در زنده گی اجتماعی خود آوردند. افغانستان دین اسلام و زبان عربی را با حفظ زبان خود پذیرفتند و ملت عرب هم از غنامندی زبان دری برخوردار شده با تمدن و فرهنگ قدیم افغانستان آشنا گردیدند. در چند دههء قرن اول هجری، سرزمین خراسان (افغانستان امروز)، تحول عظیم بنیادی و اعتقادی که در ابعاد گوناگون دیگر اجتماعی نیز اثر گذاشت، بوجود آمد. زبان های محلی افغانستان مانند زبان سریانی و اوستایی را نیز زیر تأثیر قرار داد. پذیرش زبان عربی و جاگزینی ویا نفوذ آن در زبان های دیگر ناشی از دو جریان بود:

یکی اینکه دین اسلام و کتاب آسمانی قرآن کریم به زبان عربی بود و تمام احادیث و روایات صدر اسلام و فقه از عربی به مردم انتقال می یافت. دیگر اینکه زبان عربی با سعی و کوشش علمای عربی زبان در تهیه متون علوم و ترجمه آثار یونان باستان و اندیشهء فلاسفه و حکمأ نقش بارزی را ایفأ نمود.

یکی از دانشمندان ادبیات افغان می نویسد:"…زبان دری قبل از برقراری ساسانیان در نواحی باختر(باکتریا) پای به هستی می گذارد" چنانکه در اواخر ساسانیا ن و آغاز دوره اسلامی نمونه های از آن در کتب تاریخی و جغرافیه نویسان عرب دیده می شود.

ابو حفص سغدی از اولین شعرای زبان دری در قرن اول هجری در افغانستان است. و در قرن دوم هجری شاعردیگری بنام ابوالعباس مروزی در خراسان میزیست.

 

خراسان (افغانستان  امروز) و ادبیات دری!

ابومسلم عبدالرحمن خراسانی که بنیان گذار دولت مقتدر خراسان و جدایی خراسان از دولت امویه بود، متولد شهر "سرپل" ولایت بلخ در شمال افغانستان است که به زبان و ادب عرب نیز مهارت و آگاهی کامل داشت. وی در سال 124هـ.ش/129هـ.ق./746م. بیرق سیاه را در شهر "مرو" برافراشت و خود را شهنشاه خراسان اعلان کرد. او در مدت دوسال تمام شهر های افغانستان را از قیمومیت اموی ها آزاد کردومینویسد که زبان دری در آغاز پیدایش آن  (پارتی بوده) در آثار شعرأ و ادبأ به نام "دری"، "دری پارسی" که (دری پارتی ) است و یا پارسی (پارتی) به کار رفته است.

ویامیتوانیم بگویم که زبان شیرین ودلپذیز دری زبان نیاکان ما است ، زبان شاعران ونوسینده گانی که جاودانه ترین آثار آفریده وادبیات ، علوم وفنون را با این زبان شیوا ورسا  به جهانیان عرضه کرده اند.

 

پس سوال اینجاست که خاستگاه یا محل پیدایش زبان دری کجاست؟ وبجواب سوال فوق چنین جواب خواهیم داد که نخست در خراسان بزرگ (بلخ وبخارا و سمرقند وخجند) به دنیاآمده و از آن جا به غرب (ایران امروزی)وبه سرزمین های دیگر افغانستان امروزی راه یافته است.

زبان دری پارتی  درواقیعت یک زبان است که امروز به نامهای گوناگون یاد میشود در افغانستان به نام زبان دری ،درایران به نام  زبان فارسی و درتاجکستان به نام زبان تاجیکی شهرت دارد.

پس میتوان گفت که زبان دری در گذشته ها دارای یک قلمرو بوده وکشورهاو به نام های امروزین و دیزوین نیز تفاوت دارد. افغانستان را خراسان،ایران را فارس، تاجکستان را ازبکستان وترکمنستان را ماورراءالنهر یاپار دریا می نامیدند.

درمتون نظم ونثرقدیم هرجایی که کلمهء ایران ذکر شده، مرادازآن اکثر مناطق یادشده است.دولت ایران درسال 1935 میلادی از دنیا خواست تا نام این کشور را درنوشته های خود از فارس(پارس) به ایران تغییر دهند.

سرزمین اصلی زبان دری یافارسی از روی تاریخ مناطقی است که بیشتر در افغانستان امروزی قراردارد. واین زبان شیرین دری یکی  از دو زبان رسمی کشور ماافغانستان ست(پشتو،دری) در ایران یگانه زبانی رسمی آن دری است ودر تاجکستان نیز زبان رسمی آن کشور است. زبان دری  علاوه بر کشورهای ذکر شده درمناطق از ازبکستان وترکمنستان نیز رواج دارد  ودرکشورهای پاکستان،هند،عراق ودیگرسرزمین ها برخی از مردم باآن آشنایی دارند.

وقتی دیوان شاعران بزرگ افغانستان وایران را مطالعه میکنیم،غزل های دلنشین،قصایدبلند وپرشکو ه از قبیل مثنوی معنوی مولاجلال الدین محمد بلخی،قصاید ناصرخسرو، حدیقهء سنایی، بوستان وگلستان سعدی، غزل های حضرت حافظ شیرازی،شاهنامهء فردوسی،غزلیات عبدالقادر بیدل وهمه وهمه با این زبان سروده شده اند.

زبان دری آنقدر زیباست که صدای کبک زری ،کبک کوهستانی ،نغمه روح پروربلبلان ،آواز امواج دریاها، شرشر آب شاران ونسیم صبحگاهی را به آن تشبیه کرده اند. این زبان یکی از زبان های زندهء دنیا است ، زبانی که ابوعلی سیناو خواجه عبدالله انصاری با آن سخن گفته اند زبان نیایش ها، مناجات ها،حکت ها، وکتب علمی ما است این زبان میراث گرانقدر از افتخارات سرزمین ما است که باید آنرا بیاموزیم وآثار گران بهای را که به این زبان نوشته شده بشناسیم واز آنها استفاده کنیم .چنان که شاعران زیادی کلمه دری را در اشعار خود به کار برده اند.

 

فردوسی طوسی شاعر توانمند و حماسه ساز ادبیات دری در شاهنامه می نویسد:

کجا بیور از پهـــلوانی شمار

بود در زبان دری صد هزار

**************

به تازی همی بود تا گاه نصـر

بدانگه که شد در جهان شاه نصر

******************

بفرمـــــــــــود تا پارسی دری

نبشتند و کوتاه شــــــــــد داوری

******************

فرخی سیستانی شاعر ارجمند دربار غزنوی در غزلی زبان دری را چنین مدح می نماید:

دل بدان یافتی از من که نکو دانی خواند

مدحت خــــــواجهء آزاده به الفــا ظ دری

**********************

خاصه آن بنده که مانندهء من بـــنده بود

مدح گوینده و دانندهء الفاظ دری..(الخ)

ناصر خسرو بلخی به زبان دری ارج میگذارد و او را زبان ادب و مقام ارجمند می شمارد و می گوید:

من آنم که در پای خُوکان نریزم

مراین قیمیتی دُر، لفــظ دری را

**************

سوزنی هم در شعر از زبان دری یاد میکند:

صفات روی او آســــان بود مــــرا گفتن

گهی به لفظ دری و گهی به شعر دری

نظامی گنجوی شاعر برازنده زبان دری می فرماید:

گــــــزازندهء داستان دری

چنین داد نظم گزارشگری

******************

نظامی که نظم دری کار او اســت

دری نظم کردن سزاوار او اســــــت

حضرت حکیم سنایی هم در بزرگی زبان دری و مدح او چنین می گوید:

 شکر لله که ترا یافتم ای بحر ســـخا

از تو صفت زمن اشعار به الفاظ دری

عنصری بلخی ملک الشعرأی دوره سلطان محمود غزنوی می سراید:

آیا به فضل تو نیکو شده معانی خیر

ویا به لفظ تو شیرین شده زبان دری

حضرت سعدی درباب آموزش زبان دری می فرماید:

هزار بلبل دستان سرای عاشق را

بباید از تو سخن گفتن دری آموخت

حضرت حافظ شیراز از سخن سرایان زبان دری می سراید:

 ز شعر دلکش حافظ کسی شود آگاه

که لطف طبع و سخن گفتن دری داند

علامه اقبال لاهوری هم در مورد زبان دری می گوید:

گرچه اردو در عذوبت شکر است

طرز گفتار دری شیرین تر است

کم وبیش از بزرگان ادب دری پارسی!  

1. نظم طاهری و صفاری ابوسلیک گرگانی • فیروز مشرقی • حنظله بادغیسی • محمد وصیف سامانی و غزنوی رودکی • رابعه بلخی• شهید بلخی • ابوشک بلخی • دقیقی • مُنجیک • کسایی • فردوسی • فرخی • عنصری • منوچهری • رونی سلجوقی و حمله مغول ازرقی • ناصرخسرو • قطران تبریزی • رشید وطواط • مسعود سعد سلمان • ظهیر • امیرمعزی • خیام • سوزنی • انوری • خاقانی • نظامی گنجوی • عمعق بخاری • فخرالدین اسعد گرگانی • باباطاهر • اسدی

 

2. شاعران عرفانی: •مولانا جلاالدین محمد بلخی

مولانا جلاالدین محمد بلخی پسر سلطان العماءدر ششم ربیع الاول سنه 604 هجری قمری درشهر بلخ تولدشده بزرگترین عارف ، صوفی وشاعر اسلام ومایه مباهات کشور ما است و مثنوی ومعنوی وی در شش دفتر ازامهات مکتب تصوف وعرفان بشمار میرود، که کتاب مثنوی ومعنوی در هفت قرن محل تعظیم واحترام بوده وبه زبان های ترکی ، عربی ، هندی وغیره ترجمه شده است و دیوان کبیر خودرا به تخلص شمس مانده است  واعلاوه از مثنوی ومعنوی ویوان کبیر رباعیات رسالتی بنام "فیه مافیه" نیز دارد.

•سنایی • عطار • عراقی ایلخانی و تیموری سعدی • امیرخسرو دهلوی • حسن‌شاه هروی • عبید زاکانی • اوحدی اصفهانی • خواجوی کرمانی • عماد فقیه کرمانی • ساوجی • حافظ • نعمت‌الله ولی • قاسم انوار • امیر شاهی ابن حسام • جامی • همام • هلالی صفوی و گورکانی اهلی • وحشی بافقی • محتشم • فیضی • عرفی • طالب • کلیم • صائب • بیدل •افشاریه، قاجاریه، پهلوی حزین • آذر بیگدلی • هاتف • وصال • فروغی • یغما • غالب • قاآنی • ایرج میرزا • پروین • بهار •معاصر شاملو • نیما • اخوان • شهریار • صدرالدین عینی • سهراب سپهری • گلرخسار صفی • پروین اعتصامی • هوشنگ ابتهاج • فریدون مشیری • فروغ فرخزاد• نثر کهن بلعمی • حدود العالم • بونصر مشکان • ابومنصور موفق هروی • انصاری • عنصرالمعالی • ابو الموید بلخی • نظام الملک • بیهقی • عین القضات • عطار • طرسوسی • نظامی عروضی • محمدبن منور •ابو حفص سغدی •ابوالعباس مروزی• راوندی • سهروردی • زاکانی • رامی • سعدی • عطاملک جوینی • حمیدی • محمد غزالی • انارجانی • منهاج سراج • ناصح گلپایگانی • مستوفی • حافظ ابرو • عوفی • خواجه رشیدالدین • نوایی • شیخ بهایی • خواجه نصیر • اسکندر منشی • کاتبی ترشیزی • آذر بیگدلی • دولتشاه • قائم مقام • اعتماد السلطنه •معاصر جمالزاده • رضاقلی هدایت • زین العابدین مراغه‌ای • دهخدا • کسروی • آخوندزاده • صادق هدایت • آل احمد • بی بی خانم استرآبادی • محمد قاضی • صادق چوبک • سیمین دانشور

 

دانشمندان: ابومعشر  • ابوالوفا  • ابوزید بلخی  • الفرغانی  • قوشچی  • ابن سینا  • البیرجندی  • بیرونی  • حاسب مروزی  • ابن حیّان  • خازن  • خازنی  • خجندی  • خوارزمی  • نسوی  • نصیرالدین طوسی  • عمر خیام نیشابوری  • شرف‌الدین طوسی 

  

فیلسوفان: غزالی  • ابن سینا  • قشیری  • فارابی  • ناصرخسرو  • شهرستانی  • عامری • ملا هادی سبزواری

 

دانشمندان علوم اسلامی: ابوحنیفه  • احمد بن حنبل  • انصاری  • البغوی  • بیهقی  • بخاری  • غزالی  • الحاکم نیشابوری  • جوینی  • مالک بن دینار  • ماتریدی  • مسلم بن حجاج نیشابوری  • نسایی  • رازی  • طوسی  • تفتازانی  • ترمذی  • زمخشری • ملا هادی سبزواری

 

شاعران نویسندگان و هنرمندان: ابوسعید ابوالخیر  • عطار نیشابوری  • ثعالبی  • بهزاد  • دقیقی  • فردوسی  • جامی  • رابعه بلخی  • رودکی  • جلال‌الدین محمد بلخی  • سنایی

 

 

مورخان و چهره های سیاسی: ابوالفضل بیهقی  • ابومسلم خراسانی  • گردیزی  • نوایی  • جوینی  • عوفی  • بلعمی  • گوهرشاد  • ابن خردادبه  • خالد بن برمک  • نظام‌الملک  • یحیی بن خالد • طاهر ذوالیمینین

 

 وبزرگان جهان اسلام در سده‌های یکم تا هشتم هجری

 ابن اثیر • ابو کمیل • ابونواس • بتانی • وقیدی • ابوالوفای بوزجانی • معری • بغدادی • بیرونی • تقی‌الدین • الحازن • کاشانی • ابراهیم ادهم • کندی • ابن رشد • ابن‌سینا • ادریسی • ابوسعید گرگانی • فرغانی • ابوالفرج • ابوالفدا • عباس ابن فرناس • مسعودی • مروزی • مقریظی • ابن مقفع • ابن ندیم • ابن خلدون • ابراهیم ابن صنعان • جابر ابن حیان • حسن الوزن • عمر خیام نیشابوری  • خجندی • خوارزمی  • ابن البنا  • ابن فضلان • ابن نفیس • ابوالقاسم • شیخ یوسف سروستانی • ابوسعید ابوالخیر • علی قوشچی • صوفی • عطار نیشابوری • ابن بطوطه • ابن رومی • مویدفی‌الدین شیرازی • حاجی بکتاش والی • حلاج • رازی • قاضی‌زاده رومی • نصیرالدین طوسی • اقلیدسی • سعدی • سنان • طبری • فارابی • بیضاوی • غزالی • نظامی • ابن حزم • ابن عربی • مولوی • ابن تیمیه • حافظ • تفتازانی  ومحمد عطار نیشابوری

 

آثار و نوشته‌های مهم: اسرارنامه  • مختارنامه  • منطق‌الطیر • تذکرة‌الاولیا 

 

جای های مرتبط: نیشابور  • شادیاخ  • کدکن  • آرامگاه عطار نیشابوری  • دبیرستان عطار  •

 

افراد مرتبط جلال‌الدین محمد بلخی  • سلطان ولد  • هلموت ریتر

 

رویدادهای مرتبط: حمله مغول به نیشابور  • دیگر هفت شهر عشق  • نمایش هفت شهر عشق

عطار نیشابوری.

 

به امید نظریات وپشنهادات شما خواننده گان عزیز ومحترم

 

 

بااحترام

 لعل میر دانشور "مرادی"

7  سرطان  -1390

غور   فیروزکوه

 

 

 

ماءخذ!

الف – تاریخ افغانستان، علی احمد کهزاد و محمد عثمان صدقی، جلد اول، چاپ کابل .

پ – افغانستان در مسیر تاریخ، میر غلام محمد غبار، چاپ چهارم، مرکز نشراتی انقلاب، بهار۱۳۶۸ .

ج – تاریخ ادبیات ایران، دکتر ذبیح الله صفا، انتشارات فردوسی، چاپ سوم 1363 تهران.

چ – تاریخ افغانستان بعد از اسلام، عبدالحی حبیبی، جلد اول و دوم، مرکز نشراتی میوند، چاپ سوم، خزان 1377 .

ژ – دائرة المعارف آریانا(شش جلدی)،انجمن دایره المعارف افغانستان، مطبعه دولتی،۱۳۴۸ کابل.

س – دستور معاصر زبان (پارسی) دری، پوهاند دکتور محمد حسین یمین ، مرکز نشراتی میوند، خزان ۱۳۷۸ش پشاور.

ض – افغانستان گهواره زبان فارسی دری، دکتور رزاق روئین، شماره دوم و سوم مجله خاک، ۱۳۸۱، صوفیه چاپ بلغاريه.