آرشیف

2014-12-26

لعل میر دانشور مرادی

متن بیانیه محترم لعل میر دانشور مرادی …

 
متن بیانیه محترم لعل میر دانشور مرادی  مدیر مسئول ماهنامه الله یاردرنشست جوانان سلطانیار، خدایار والله یارتحت نام "اتفاق، وحدت، هماهنگی و تصمیم گیری روی بعضی مشکلات"  که به روز دوشنبه تاریخ 30 اسد سال 1391 برابر با روز دوم عید سعید فطر به ساعت یک بجه بعد از ظهر درقریه پوزه لیچ علیا برگزار گردیده بود:
به اجازه دوستان، به نمایندگی از جوانان حاضر الله یار دراین محفل، دومین روز عید سعید فطررا به تمام مسلمانان جهان ، کشور عزیز مان افغانستان وبالخصوص به مردم متدین وغیور غور تبریک وتهنیت عرض میدارم. موضوعی را که دراین بیانیه گنجانیده ام ، دررابطه به  عنوان فوق طور فشرده حضور شما بخوانش میگیرم:                              
 دوستان عزیز!
اتحاد و وحدت ضامن سعادت، پیروزی ورفاه وآرامی میباشد. درطول تاریخ کسانی سربلند وحاکم بوده اند که اتحاد داشتند. وحدت چوپانان مغول را به خانان بزرگ جهان مبدل ساخت ، اتحاد، نور اسلام را درزوایای مختلف زمین انتشار داد وباالآخره وحدت دنیا را به اوج ترقی وپیشرفت رساند.
اما نفاق برعکس بزرگترین امپراطوری هارا بخاک یکسان کرد.  سلاطین غوری وتمدن ایشان را به بادنیستی وتباهی کشاند.  دولت خوارزم شاهی را بزیر سم اسپان مغول خورد وخمیر ساخت.
از گذشتۀ نه چندان دور یادی می آوریم: به بینید که نفاق ازشهادت شهید عبدالستار حکیمی تا شهادت قاضی قربان"کریمی"  چه فجایعی را بالای مردم سلطانیار وخدایار بمیان آورد ؛ چقدر اانسان کشته شد وچقدر خسارات مالی بوجود آمد !
درمقابل ، اتحاد مردم بیابان نشین را به حکومت داری رساند وآنهارا آبرو بخشید وصاحب جاه ومقام گردانید. ازیکسو وحدت مردم دیگر واز سوی دیگر نفاق خدایار وسلطانیار کاررا بجائی رساند که یک فرد از یک جای دور وارد منطقه می شد وهرکه را میل داشت، میکشت وخانواده وهستی اش را باخود غنیمت می برد.
این نفاق وعدم وحدت نه تنها به این دو قوم بلکه الله یاررا نیز هم سطح خاک گردانید.
چون فطرتا بعضی انسانها چهره وافکاری را بخود ایجاد وپرورش میدهند که غلامی ودستُ پابوسی بیگانگان را سرلوحه کاری زندگی قرارداده و وسیلۀ ادامه وآبروی حیات خویش می پندارند. دربین مردم الله یار نیز چنین چهره ها بروز کردند، کمر همت را درراه غلامی محکم بستند واز خود چهرۀ سه بعدی تبارز دادند طوریکه یک چهرۀ ایشان متوجه کشتن، چپاول ونابودی مردم الله یار بود، چهرۀ دومی بخدمت باداران وارباب بیگانه ودستور آنها قرار داشت وچهرۀ سومی انها نقش چاپلوسی وخوش آمد گوئی با مردم سلطانیاروخدایار را بخود گرفت تااز اینطریق بشما بفهمانند که این آقایون وارثان حقیقی رهبری الله یار وارباب بیگانه اند بهمین خاطر حق دارند هر طور که میل ایشان باشد، مردم مستضعف الله یاررا بتازند. این چهره ها که عدۀ ناچیزی را درالله یار تشکیل میدهند تا کنون نزد عزیزان خدایار وسلطانیار از احترام خاصی برخوردارند.
مردم الله یار درمیدان سیاست بنام یکی از برادران سلطانیار وخدایار دانسته شده اما ازدید اخلاقی ودلسوزی جز بریدن گردنهای ایشان، چیز دیگری دیده نشده است. بطور مثال درسال 1370 – 1371 گروه  کثیری از مردم الله یارکه ازدست ظلم چهره های  سه بعدی به بره خانه آمده بودند وزمستان بی اندازه سخت وپربرفی را درزیر اسمان برف، سرما وباران گذشتانده بودند، همین کاکاهای سلطانیار وخدایارنظر به هدایات چهره های سه بعدی، آنهارا دربهار 1371 چنان به دراندن آنها دادند که نظیر آنرا تاریخ بیاد ندارد گذشته ازآن، شخصی را که آقای نجات نامه بدستش داد تا بیکی از چهره های سه بعدی برساند، دربین راه با بی رحمانه ترین حالت بقتل رسانده شد. این موضوع تا امروز دوام دارد.
ما جوانان الله یار که تشنۀ وحدت تمام جوانان غور وبلکه همه مردم افغانستان هستیم، به این باوریم که  جوانان سلطانیار وخدایار ادامه دهندگان مشی پیشینیان خود بوده محال است که ازآن مسیر انحراف ورزند. چنانچه خود مردگان …  یکی از چهرۀ سه بعدی دیگر الله یار بنام شهید ، معلول ومعیوب بیشترین سهم را درشهدا ومعلولین دارند اما دیگران حتی عرایض وحرف شان گوش شنوا ندارد.
جوانان محترم ! شما شاید درجریان باشید که چهره های سه بعدی خودرا مثل غلامان ترک سلطان شهاب الدین وارث مشروع منطقه الله یار میدانند ازینرو بلا وقفه کشتن، چور وغارت دارائی مردم الله یاررا یومیه انجام میدهند و تاحال هرچه را که مردم الله یارداشتند بتاراج بردند علاوتا این دستۀ بدکار بحدی جرئت یافتند که دست به ربودن زنان ودختران مردم زدند چنانچه مثال آنرا همه  شنیدید که هنوز انتظار موج خون برده میشود.
ما جوانان الله یار همه این شرارت هارا از طریق سایت جام غور بوقت وزمانش به اطلاع تمام  مردم رساندیم ولی متاسفانه حتی کوچکترین نظری که اندک تسلی دهنده به مردم الله یار باشد، ازهیچ یک از سلطانیارها وخدایار ها نشنیدیم ونخواندیم گویا اینکه همه این بدکاریها امر عادی ومجاز دانسته شده و جزای مردم الله یار بوده است.
اگر از تمام این بدیها نامی ببریم روزها وساعت ها طول میکشد ولی برمیگردیم به اصل مطلب که عبارت از وحدت واتحاد باشد.
ما جوانان الله یار دست وحدت وهمکاری اخلاقی را بسوی تمام جوانان اقوام مختلف غور وسرتاسر افغانستان دراز نموده آرزو داریم تا همه بسوی ما از دید وحدت اخلاقی قومی بنگرند نه از دید وحدت سیایسی. ماجوانان الله یار وحدت بمنظور استفادۀ سیاسی را از هیچ جانبی پذیرفته نمیتوانیم چون میدانیم که این کار ازادی را ازما ومردم الله یار صلب نموده ومارا به لجن زار غلامی می اندازد. آنچه که ما جوانان الله یار انرا می پسندیم وحدت اخلاقی میباشد. ما اخلاقاٌ هر بد را بد میگوییم وهر نیک را نیک. از نیک حمایت میکینیم وازبد نفرت می ورزیم. ماطرفدار شایستگی، لیاقت ومدیریت داری خوب می باشیم. ماهرکس را ازروی کارکردهایش درترازوی عقل ودرک مردم خود وزن میکینم. ما چهره های مکار وخیانتگررا خوب می شناسیم. ما خوب بیادداریم که درتابستان 1370 درمنطقه کوشکک زی رضا واطرافش 60 نفرجوان، پیر، زن وطفل ما چگونه بیرحمانه بهلاکت رسیدند. ما خوب بیادداریم که درهمان سال چقدر جوان ما بزور سوق گردیده ولادرک شدند. ما دوستان ودشمنان خودرا خوب می شناسیم . ما ترکیبات اداری ولایت خودرا خوب میدانیم.
بناء اگر کسی از ماجوانان وحدت میخواهد بیاید وباما از وحدت اخلاقی حرف بزند. ورنه وحدت سیاسی دراینجا دامی است که مثل بزرگان ما، مارا به مکر وتذویر چهره های سه بعدی می اندازد.
باردیگر یاد آور می شویم که ماحاضریم از نگاه وحدت اخلاقی با همه جوانان متحد شویم وبهمه  شخصیت های شایسته وکارکن ودرستکار همدست باشیم.
آنچه که امروز واضحا باید بگوئیم اینست که این محفل را زمانی برگزار کرد ه اید که جوانان ما همه درسنگرهاوخانه های خوداند لذا ما نمیتوانیم ازآنها نمایندگی کنیم. ازسوی دیگر پروسه وحدت وهمبستگی صرف به یک جلسه ویا گردهمائی تکمیل شده نمیتواند. اینکار ایجاب مینماید تا حد اقل هفته ها وماه ها باهم بنشینیم و گذشته ها را مرور کنیم، نقایص را موبمو بررسی نمائیم وآنهارا با عقل سالم رفع سازیم.
چه می شد که امروز از تمام جوانان اقوام دیگر ساکن درغور نماینده گانی دعوت می شدند وحرف های مارا می شنیدند!.
دراخیر اینکه اگر جوانان حاضر چنین قصدی دارند که دربین چهره های سه بعدی ومردم الله یار طرح حل قضیه دختر نامزد دار ربوده شده را داشته باشند، ما جوانان الله یار بصراحت یاد آور می شویم که حالا دیر شده است. ما همه اعم ازخورد وبزرگ، پیر وجوان ومرد وزن خودرا مکلف میدانیم تا که زنده ایم از ناموس و مردم خود دفاع نمائیم. مرگ ما بخاطر ناموس واحیای آبروی مااست. ما حالا از دهن اکثریت مردم این شهر می شنویم که میگویند مردم الله یار یکسره دیوانه اند، بخاطر یک زن دست به اینقدر خرابی وجنگ میزنند.
ما به همچو کسان میگوییم که اگر زن ارزش نداشته باشد، ناموس ودارائی مهم نباشد، کشتن عالم ودهقان ارزش نداشته باشد، پس شما بگوئید که ارزش درچه میباشد؟  درغلامی ! ، خدمت بیگانه ! یا عاجزی و ناتوانی ؟! شما خود قضاوت کنید.
تشکر از توجه تان!
اسلام علیکم و رحمت الله و بر کاته.