آرشیف

2014-12-26

لعل میر دانشور مرادی

غوریان چی بودند و چی شدند…؟

 

وقتی افتاد فتنه ای در شام
هر کس از گوشه ای فرا رفتند

روســـتا زادگان دانشــــمند
به وزیری پادشـــــــــــاه رفتند

پســـــــران وزیر ناقص عقل
به گدایی به روســـــــتا رفتند

امید که تا اخیر بخوانید و خود قضاوت کنید:
خوانواده سوری از ملوک الطوایف و حکمداران محلی قبل از اسلام آغاز گردیده در قرن هفتم با ظهور دین مبین اسلام با عرب ها داخل مفاهمه گردیدند و بعد از کشتن یزدگرساسانی بلاخره باگسترش دین اسلام مسلمان شدند. این اشراف زاده گان سوری توانستند استقلال ملی خود را در چندین قرن در مقابل حملات عرب ها و بیگانه گان سرزمین اسلامی افغانستان را حفظ نمایند. اولین شخصی که از امیرای محلی غور در دوره اسلام، امیر فولاد شنسبی در قرن هشتم درنهضت ملی مردم افغانستان بر ضد سلط دولت اموی ها، شرکت و با ابو مسلم خراسانی همکاری نموده است و سلسله نسل غوری ها را بنیان گذاری نمود. دومین مردیکه در اواخر قرن هشتم با خلیفه عباسی هارون الرشید همسفر گردید بنجی بهاران از سلسله این خواده بوده است. امیر محمد سوری سومین شخصی است که در تاریخ کشور و تاریخ غوریان نامبرده میشود؛ وی بایعقوب لیث صفاری در قرن نهم همسفر بوده و توانست از سرزمین اسلامی افغانستان بخوبی مواظبت و نگهداری نماید.
در اوایل قرن یازدهم غزنویان به سرزمین غور نفوذ کردند و سلطان محمود غزنوی، حکمدار محلی غور امیر محمد سوری را اسیرگرفت و پسرش بوعلی را بجای پدر گماشت و سالانه مالیات هنگفت جنسی، اسلحه زره و شمشیر از وی میگرفت. در آن زمان غوری ها صدها قلعه جنگی را در ارتفاعات کوه ها مسیر زنده گی خود ساختند و فقط در سایه شمشیر در برابر حملات عرب و بیگانه گان، دول مسلمانان این سرزمین ( کشورعزیزمان افغانستان) را به چهار بعدی گسترش دادند و از آن حفاظت نمودند. آنچه که در تاریخ ثبت گردیده مطالعه میکنیم، غوریان حس وطن دوستی عجیب داشتند و هر یک به حمایت از خود، دفاع از سرزمین خود، جان های شان را فدا میکردند تا اینکه توانستند حکومت محلی غوری را به شاهنشاهی و امپراطوری بزرگ اسلامی برای مدت بیش از 921 سال حفظ و نگهداری نمایند. در طول این مدت غوریان پاک دل و وطن دوست توانستند که در برابر حملات بیگانه گان، دولت غزنویان که همواره میکوشیدند تا دولت غوری را منهدم سازند، مبارزه کردند. غوریان آن روز توانستند در برابر حملات سنجریان سلجوقی از خود غیرت والا و شایسته گی نشان دهند و بلاخره به هرنحوی که بود، این نام افتخار آمیز"غوری" را به من و شما هدیه کنند؛ از لابلای تاریخ غوریان نمایان است که غوری ها مردم بودند با عزم و اراده قوی، با اتحاد و اتفاق سالم و همدیگر پذیری خود در تاریخ جوره ندارند و این همه را فقط میتوانیم در گذشته غوریان بیخوانیم. طوریکه نمایان است از شروع حمله مغل ها تفاق و تفرقه افگنی در بین غوری ها ریشه دوانده که تا حال اصلیت نسب، دارایی و سرمایه اصلی غوریان همانا اتحاد، اتفاق، وحدت، هم دلی و حمایت غوریان، زیر سم اسپان مغل ها خورد و خمیرگردیده که تا حال مزه این نفوق و تفرقه افگنی را، اولاد غور میچشد و از آن نمک زنده گی ساخته و همه روزه صرف طعام می کنند. ویا به سخن دیگر اتحاد و همدیگرپذیری غوریان دیروز باظهورحملات مغل ازهم پاشید و محو گشته است؛ چون حس وطن دوستی و برادر دوستی علاوالدین غوری، شهاب الدین غوری، غیاث الدین غوری امپراطور و شاهنشاه بزرگ غوری ها در وجود غوری های امروز نیست. بقول معقوله معروف:"از آتش، خاکستر بجا مانده است"؛ البته آن خاکستری که هر بادی به دروازه های بیگانه گان میبرد و جز روی سیاهی چیزی دیگری حاصل نیست.
خواننده گرامی غوری: در اوایل قرن بیست و یکم زمان بمحور خود چرخید و افغانستان به مسیر دموکراسی، آزادی بیان در حرکت شد؛ اما در این مسیر قانون شریعت اسلامی، عدل ومساوات، حق انتخاب و انتخابات آزاد و عالانه در چوکات قانون اساسی اتباع کشور را فراه گرفت. بعد از گذشت دولت موقت و دولت انتقالی حکومت آقای کرزی قانون انتخابات و شوراهای ملی بوجود آمد. در دور اول انتخابات ریاست جمهوری، غوریها هم در کابل در چندین گرد همایی جمع شدند تا کاندید مورد نظر شان را مشخص نمایند؛ ولی در بحث های متواتر قادر نشدند تا به فیصله نهایی برسند وبالاخره سه پیشنهاد ذیل را مطرح نمودند:
1- اگرغوریها ننگ قومی میکنند همه باید متحدانه جانب کاندید خودما یعنی جناب امامی غوری را بگیرند.
2- اگرملحوظات زبان و مناسبات گروهی و تنظیمی را رعایت میکنیم باید جانب محترم محمد یونس قانونی را بگیریم .
3- اگر به جناح برد رای میدهیم و خود را درین کامیابی و موفقیت شریک بسازیم باید جناح حامد کرزی را بگیریم.(اسناد و مدارک در جام غور)
از روی مشوره و صلاح، درنتیجه تیم آقای کرزی را انتخاب کردند و کار کمپاین های انتخاباتی را شروع کردند؛ ولی پاشیده گی و پراگنده گی مردم غور نتیجه کار این فرهنگی ها را ضرب صفر کرد؛ چون 80% به نفع جناب محمد یونس قانی 15% به نفع جناب کرزی و 5% به نفع کاندیدان دیگر تمام شد. هنگامیکه نتایج رای دهی مردم غور به سمع جناب حامد کرزی رسید و از همان لحظه تقدیر غور و مردم غور را زیر 15% تغیر داد و مردم غور با این کار شان سوختن و ساختن. در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری یک بار دیگر شهروندان غور آماده نبرد ستادهای انتخاباتی شدند. در این بار که فرهنگیان غور از دور اول به خود بی اعتماد گردیده بودند؛ بدون برنامه سنجیده شده وارد میدان گردیدند و ازمیان تمام کاندیدان طرف تیم داکترعبدالله عبدالله را گرفتند، و 95% رای مردم غور فدای داکتر صاحب کردند. درحالیکه هرعقل سلیم وهرانسان سالم میدانیست که پیروزی هرگز نصیب داکترعبد الله نمیشود. در کنار این غوری های عزیز مان حتی راه معاون دوم آقای کرزی را در میدان هوائی چغچران انسداد کردند وایشان را با قیمت جانش تهدید نمودند و حتی اجازه پیاده شدن را ازطیاره به سر زمین غورندادند. در این حال آقای داکتر صاحب از رای مردم غور چی کرد، و حتی از راه خود هم دفاع نتوانست که این یک درس حسابی باز غوری ها را تجربه شد؛ ولی حالا که دوره سوم انتخابات فرا رسیده غوری ها چی کرده اند؟ آیا تصمیم عاقلانه در برابر این همه بی خردی های گذشته گرفتند؟ آیا تیم برنده را حدس زدند؟ آیا تفاهم همه جانبه کرده اند؟ بل، تاجایکه معلوم است؛ نی تصمیم است و نی تیم برنده ای، فقط و فقط لاف های کاذب و هرکس برای کمایی بیشتری بسراغ ستادهای انتخابی می دوند و تا جایکه واقعیت است یکی سیاف ، یکی غنی و کسی عبدالله عبدالله میگویند و جامعه غور را هم به یک جامعه بی اعتماد، بی اطناع و بی ثبات به بیگانه گان معرفی می کنند. ای غوری عزیز بجای این همه فداکاری بخاطر پول و پیسه، بیائید گذشته خود را مرور کنیم که آیا نیاز مبرم غوری ها چی بوده، و دولت آقای کرزی چی کرده است؟ آیا…

1. آیا صدای مردم غور در طی ده سال گذشته شنیده شد؟
2. آیا دولت مرکزی آقای کرزی از عدل و مساوات در برابر غور یا کار گرفته است؟
3. آی غور از کندهار و غزنی بی امن تر است که غور در صدر ناامنی ها قرار گرفته که به تعداد 50 حوزه انتخاباتی مسدود گردیده است. آیا این از شایسته گی های دولت است یا بی لیاقتی دولت را نشان میدهد؟
4. آیا میدانید که این چندمین مرتبه است که بودجه و قرارداد سرک شاه راه هرات-غور-کابل به دیگران فروخته میشود؟
5. آیا غور درطی دوازده سال گذشته صاحب ده متر سرک اسفارت شد، و یا تنها وعد های دروغین است که تکرار میشود؟
6. آیا میدانید که بودجه بند برق گرمابگ چندمین مرتبه است که فروخته میشود؟ آیا میدانید که برق ماشین دیزلی سالانه بیش از ده ها میلیون افغانی مصرف دارد؟ آیا تنها با ده میلیون افغانی بهترین بندبرق در غور آماده فعالیت نمیشود؟…

اگر این نابسامنی ها را ادامه بدهیم بیش از ده صفحه خواهد شد؛ پس حالا مینگاریم که :
درطول دوماه گذشته چند تن از افراد شناخته شده غور، از ریاست های دولت آقای کرزی صلب صلاحیت گردیدند؛ که در واقع برای غوریان غیر قابل تحمل است.
1. جنرال آغانور کینتوز یکی از افراد شناخته شده و یک جنرال که با زحمات شبانه روزی خود، از دهه 60 بدین سو در هرجا صدای غور را بلند کرده و با نام غوری ها در چوکات حکومت افغانستان با هم قطارانش بخدمت دفاع از سرحدات کشور،از سرمایه اصلی این خاک به قیمت جانش مبارزه کرده است، پس گفته میتوانیم که وی را سختی های روزگار جنرال ساخت؛ نی حمایت فلان وکیل، نی بواسطه فلان وزیر، نی بوساطت جناب خودی آقای کرزی،جنرال صاحب کینتوز چندین سال بصفت قوماندان امنیه در ولایت بدخشان، و چندین سال بصفت قوماندان امنیه فراه ایفای وظیفه نموده است. وی در آغاز سال روان بصفت رییس عمومی جرایم سنگین افغانستان انتخاب گردید و در هریک بست های فوق این جنرال غوری با افتخار انجام و ظیفه نموده و این چشم کور آقای کرزی این جنرال غوری را دیده نتوانست. اما در آغاز ماه گذشته با یک فرمان کنار زده شد و بعوض یکی از افراد نزدیک به رییس دولت افغانستان انتخاب گردیده است؛ که این یک تبعیض آشکار و جفای بزرگ در حق همه غوری ها می باشد.
2.محترم سمونیار الحاج نورعلی اسیری فرزند یار محمد هم یکی از افراد شناخته شده غور که وی هم با زحمات شبانه روزی خودش را به رتبه عالی رسیانیده است. این شخص پاک دل و وطن دوست افسر پولیس ملی غور در سال 1383 بصفت قوماندان امنیه ساغر ایفای وظیفه نموده، بر علاوه تامین امنیت در مربوطات ساغر یک باب تعمیر را برای قوماندانی امنیه ساغر از امکانات شخصی خویش اعمار نموده، وی بیشتر از صد میل سلاح مختلف النوع را جمع آوری و به پروسه دایاک تحویل کرده است؛ و همچنان هفتاد اسلحه درخت مثمیر را خریداری برای قومانانی امنیه ساغر غرس نموده که اکنون ثمر دارد. وی در سال 1385 الی 1386 بصفت قوماندان امنیه ولسوالی دولتیار، و در انجا یک باب تعمیر چهار اتاقه را در زمان وظیفه داری اش به همکاری مردم اعمار نموده و ده ها میل سلاح را از افراد غیر مسول جمع آوری و به پروسه دایاک تسلیم نموده است. وی در سال 1387 الی 1389 در ولسوالی پسابند بصفت قوماندان، بر علاوه کار های امنیتی عمرانی بیشتر از 120 میل سلاح را جمع آوری و تسلیم پروسه دایاک نموده است و در رابطه به تامین امنیت و دستگیری مجرمین سعی بی دریغ نموده است ودر سال 1392 بصفت مدیر مبارزه با جرایم جنایی در حالیکه مدت کمی بوده ولی توانست، خدامات چشم گیر را در عرصه جلوگیری از جرایم و دست گیری سارقین انجام دهد؛ صداقت و وفاداری آن به وطن و مردم وتعهد به ملک و به همه مردم غور روشن است. در واقع جناب اسیری از دل و جان خدمت کرده ، و در حکومت اسلامی افغانستان از موقف بالای برخور دار می باشد. ولی متاسفانه در ماه گذشته از صحنه کنارزده میشود و یک شخص کم ثبات وطوری معلوات درسایت موجود است، اصلاًدر طول و زمان کاری اش از بست سارمن به بالا کار نکرده است، یکی از افراد بقای حزب دموکرات وقت حکومت داکتر صاحب نجیب الله بوده که در واقع این یک جفای بزرگ به خق ملت و مردم غورمیباشد، قسمیکه مطابق میل غوری ها که( از غیر غوری ها خوش شان می آید) چوکی وی را اشغال نموده است. 
3. دگروال نظام الدین شیری غوری همچنان یکی از افراد وطن دوست، غوری دوست، و کسیکه واقعا عمرش را با مبارزه در برابرنابسامانی ها فدا کرده است. این مرد غیور غوری در سال1362 از اکادمی پولس ملی فارغ التحصل گردیده است. وی نسبت به شوق و علاقه که بخدمت وطن داشت در سال 1363 هجری شمسی با هم قطارانش با نیرو های نظامی آن زمان پیوست و مدت 25 سال در بست های مدیریت و آمریت وظایف حوزوی امنیتی ایفای وظیفه نموده است. وی مدت چندین سال میشود که بصفت قوماندان کمربند شهری، شهری کابل ایفای وظیفه می نموده است. آقای غوری نسبت به علاقه که در ادامه تحصیل داشت در سال 1388 به امتحان رقابتی کانکور اشتراک نموده و شامل دانشگاه گردید. وی بعد از سپری نمودن چهار سال دوره دانشگاهی در سال 1391 هجری شمسی از دانشگاه تعلیم وتربیه کابل به درجه لسانس از رشته بیولوژی به نمره کدری فارغ التحصیل گردیده است؛ حالا مصروف ادامه پروگرام ماستری نیز در دانشگاه تعلیم و تربیه کابل می باشد. طوریکه من سه ماه قبل دیداری با ویبه دفتر کاری اش داشتم، جناب غوری افزود که در سیمنارها و ورکشاپ های زیادی اشتراک کرده و از هرنگاه باچال و تکنیک های نظامی مهارت حاصل نموده است. جناب غوری می افزاید: که من بازحمات و تلاش، اعزم و اراده مستحکم که بخود و بخدای خود بسته بودم، مرا به این مقام رسانیده است؛ وکیل صاحب های غور را آشنایی ندارم، و نی وکیل صاحب های غور با من آشنا هستند، البته باید بگویم که عشق و دوستی من باغوری ها بیش از بیان است؛ ولی تاحال از ایشان کمک نخواسته ام، آنچه که بدست آورده ام، وعده خداوندی بوده و زحمات طاقت فرسای خودم و بس". با کمال تاسف خبر شدیم که در اوایل ماه گذشته از اداره مربوطه اش کنارزده میشود و کسی را از افراد نزدیک وزیر صاحب امورداخله کشور معرفی کرده اند که اصلاً از سواد محروم و فرد که جدیداً به پولیس پیوسته و کم تجربه می باشد. 
سپس ای غوری عزیز چی فکر میکنید،آیا این یک رفتار معمولی است؟ که با ما غوری ها هم زمان واقع میشود؛ نخیر فکر میکنم این عمل جنبه های سیاسی در پی دارد؛ اگرچه من از الفبای سیاست چی را نمی دانم، اما حس ششمم این را بیان میدارد که آقای کرزی و هم قطارانش باز تصمیم دارند تا آینده پنج ساله غوری ها را یک سره کنند چون بیگانه گان هیج گاه تاب، تحمل و توان بودنی غوری ها را کرده نمی توانند؛ آن ما غوری ها هستیم که به بیرونی ها کمر خدمت بسته ایم و یک سره موزه پاکی می نمایم؛ البته از گذشته نچندان دور تجربه های تلخ داریم که افراد بقای دولت حزب دموکرات در غور به افراد نخبه ای چون(جلالت المآب شاه عبدالاحد افضلی، از یک افسربازنشته شده سابق را به الحاج الجنرال بازمحمدخان احمدی و سیدناالسیداقبال منیب) ساختیم و به خانه شان بازگر داندیم که بعضی ازغوری ها تا حال به ارواح مرگان شان دعا میکنند. بلاخر غوری ها را در هرگوشه و کنار آرام نمی مانند و سکوت شان میکنند؛ ولی تمام دولت مردان افغانستان این را باید بدانند که جوانان این سرزمین هیچگاه سکوت و شکت را نمی پذیرند. اما کسانی بوده که موزه پاک بیگانه گان را کرده اند؛ قسمیکه امروزه به یک فرهنگ مبدل گشته است. بقول معقوله معروف:" بز به غم جان کندن، قصاب به فکر چربی" این به غوری ها کاملا صدق می کند.
در اخیر جوانان ولایت غور از دولت مرکزی، از مسؤلین مربوطه وزارت امور داخله میخواهند تا توجه داشته باشند اگر خود سازی، وهرچه آقای کرزی و نزدیکانش بخواهند در ادارات دولت انتخاب کنند و این منوال دوام پیداکند، قشر آگاه و تحصیل کرده گان غور، مردم غور دست به اقدامات قانونی خواهد زد. در این حال جوانان بیدار ولایت غور از وکلای محترم، از سیاست مداران غوری، مردم غور و از غوریان و فرهنگیان که در داخل و خارج از کشور قرار دارند، میخواهند تادر این راستا توجه لازمه داشته باشند و تاجایکه امکان دارد، و کار کرده میتوانند به سمع مسؤلین مربوطه برسانند؛چون کسانیکه در طی سال های متمادی به ملت غور، مردم غور خدمت کرده اند؛ حالکه وقت برگزاری انتخابات ریاست جمهوری نزدیک است غوریان را خانه نشین کرده اند؛ تا انچیکه دل شان میخواهد انجام بدهند، کاملا یک چال، فریب و خیانت است که غوری ها تحمل میکنند. اما نی دیگر تاب و توان تحمل غوری ها بسر آمده است؛ اگر این وضع بدین منوال باشد و غوری در نزد سیاست بازان حرفوی به فراموشی و به بی آبروی کشانیده شود، صدای غوری های اصیل را خواهانیم و ضرور نخواهد بود که دیگر یک غوری پای صندق رای برود. بدین ترتیب خود تان قضاوت کنیدکه غوری ها کی ها بودند و حال کی ها و چی موقف را دارا اند.

 

باعرض حرمت 
لعل میر دانشور مرادی
10 دلو 1392 
چغچران، غور