آرشیف

2014-12-28

حسن شاه فروغ

داغ یـــــــــــــــــآس

انواع فتنه مُلک مرا جا گرفته است

در قصرظلم منزل وماوا گرفته است

فِسق و فساد زیورِ بیداد گران بوَد
فاسق مقام و رتبۀ دانا گرفته است

زینت فضای هریکی کِذب و ریا شده
صدق و صفا زکشور ما پا گرفته است

هرساغرتهی زمی ازخون لبالب است
خون شهید، ساغر و مینا گرفته است

دیگر سرشکِ غم نبوَد چاره ساز درد
مرگ آوران دوای مداوا گرفته است

برهردلیکه بنگری جز داغ یآس نیست
داغی که لاله را بوَد،ازما گرفته است

شاهین بخت اسیری طلسمِ زغن شده
کرگس به چنگ خویشتن عُنقا گرفته است

کمپاین زور و زر به آخر کجا رسد؟
دادِ تقلب از همه بالا گرفته است

هر چند که انتخاب خودش را نموده خَلق
باطل به روی حَق،چلیپا گرفته است

هر روز اعتراض نو و خواست دیگری
مردم فغان و ناله و غوغا گرفته است

ازبس«فروغ»عاشق ومدیونِ میهن است
دستِ دعا و گوشۀ تنها گرفته است

 

1393/6/9

با تقدیم احترام فروغ از شهر زیبا و پرماجرای کابل