آرشیف

2014-12-28

حسن شاه فروغ

جـوهـــر فـــــروش

 

سرودهٔ ذیل بپاس احترام سفرِدوستِ عزیزو گرامی ام شاعرِدردهاورَنجها (محمد نعیم جوهر) که طی یک سفرناگهانی به لندن تشریف آورده ودوسه روزی را باهم سپری کردیم سروده شده است خدا کند که درخوروشایستهٔ حالِ آن جناب باشد.

 

جوهرفروشِ شهرِغزل آشنا شده
دارا،زِروی لُطف رفیقِ گدا شده

دستِ کرم بجانب من میکند دراز
دستگیرِ جا فتادهٔ بیدست وپا شده

همچون طبیبِ دردِ دلِ بیقرارِ من
تسکین بخشِ ایندلِ پُر مُدعا شده

اندردیارِ بیکسی ام چون برادری
بادردورنجِ خسته دلی همنوا شده

مانندِ قطره گام بگام سویِ موجها
راهی بحرو شهرو دیارِ وفا شده

چون بلبلان بناله و آه و فغان بوَد
باعندلیبِ باغِ وطن هـمصدا شده

درزندگی بپایِ رقیب سرنمی نهد
ازعُجزسرخمیده وقامت دوتا شده

درسینه جای جوهرِ من دایما بوَد
دل آشیان ولانه ای مُرغِ هُما شده

برشیشهٔ شکسته دلی همچومومیا
بردیده ای فروغ چنان توتیا شده

25/12/2013
باتقدیم احترام فروغ از لندن