آرشیف

2015-6-19

رهگذر .

جعل از آدرس مــــردم غور

شاه عبدالأحد افضلی والی سابق غور سند بابائی را ازآن خود کرد.گمان میرود این اقدام یک جعل صریح واستفادۀ منفی از آدرس مردم ولایت غور است که عدۀ نا جوانمردانه با زدن مهر وتاپه شورائی ولایتی به مردم غور اهانت کرده اند.وشاه عبدالأحد  را در مرکز بابای غور معرفی نموده وخواستار نامگذاری جادۀ بنام آن شده اند.

شاه عبدالأحد افضلی که از جانب وزارت داخله دوباره به ولایت غور إعزام شده بود که تا آمدن والی جدید در غور باقی بماند وبعد از تصفیه حساب دوباره به کابل بر گردد, ازین سفرش بهره کافی گرفت . گرچه او قبل از وصول والی جدید دوباره غور را به قصد کابل تر ک گفت. اما در مدتیکه در غور باقی ماند از سفرش استفادۀ أعظمی نمود.او اسناد تأئیدی مجدد از حواریون خود اخذ و بطرف کابل بر گشت. او از مشاورین ومقربین که در غور داشت اسناد را به شرح ذیل تهیه وبه دفاتر کابل طور متحدالمال پخش نموده است.

شاه عبدالأحد افضلی را مردم غور بابای خود میدانند وجادۀ ای را در شهر چغچران بنام آن مسمی نموده  وافتخار شهروندی غوررا بوی داده اند .این اوراق به امضای رئیس شورائی ولایتی غور مزین است.وبدفاتر دولتی متحدالمال شده است.

هر چند این پیشنهاد برای مردم غور که در جریان آن نیستند وبه این مسائل هم نمی اندیشند چندان اهمیت ندارد واما برای شاه عبدالأحد دست آویز بزرگ است که گویا پدر گونه به مردم غور خدمت کرده است.وتأئیدی مردم غور را هم درین زمینه دارد وآن هم مهر وتاپۀ شورائی ولایتی.  که نماینده گی از کل ولایت میکند.آیا واقعا شاه عبدالأحد شایستگی این پیشنهادات رادارد؟پاسخ آنرا به قضاوت مردم غور میگذاریم.اما کار هائیکه انجام داده قرار ذیل است.

شاه عبدالأحد ومردم غور: شاه دربین مردم غور محبوبیت نداشت.او حریف های خودرا ذریعه گروپ های خاص به حمایت طالبان سر به نیست میکرد. ارباب محمد, حاجی گل ,قاضی محکمه شهرک ,عبدالملک پسر ارباب سلیم وعدۀ دربین راه شهرک وپسابند .ودر آخرین روز های حاکمتش زمینه آمدن گروپ های طالبان را از هلمند  نیزبه ولایت غور مساعد ساخت ومستقیم با ایشان تماس داشت وبه ایشان مشوره میداد تا به کجا موقعیت داشته باشند وبه کدام أهداف حمله کنند. اما درین نوبت بخت یاری نکرد وتوطئۀ آن افشاه وحتی باعث تبدیلی آن نیز گردید.شا ید شخصی شاه نظر طالبی نداشت واما در مقابل مخالفین سیاسی خود در غور از طالب ها هم کمک می طلبید ورثۀ ایشان را تا مقام ولایت راه داده بود وهمیشه به مشوره شان عمل میکرد و گروپ های طالبان را آزاد گذاشتنه بود تا هر چه میخواهند در منطقه انجام دهند.ومخالفین شاه از مخالفین سر سخت طالبان بودند وازین رهگذر روابط شاه عبدالأحد با طالبان تأمین شده بود.

از لحاظ امنیتی: در سالهای گذشته راه های عبور ومرورو ترانسپورتی به کنترول گروپ های مسلح مرتبط به شاه  بود, مسافرین را چور وعدۀ را به قتل می رساندند همه مردم در جریان اند اما بعد ازیکه گروپ های ارتباطی والی صاحب دستگیر شدند وضع منطقه نسبتا آرام است.

از لحاظ باز سازی: طی سه سال دورۀ ولایت جنا ب افضلی هیچ پروژه اساسی به پایه اکمال نرسید. پروژهای منظور شده گذشته تا هنوز نیم کاره باقی مانده است در تمام ولایات دفتر استحکام ثبات تعمیر های ولایات را طور استندرد ساخته است ,اما ایشان تا آخر به تعمیر کهنۀ شاروالی استراحت کردند ودر تعمیریکه قبل از وی ساخته شده بود اربابی نمود.

از لحاظ اجتماعی: اولین سفر خودرا به ولسوالی آشوب زدۀ دولتیار انجام داد تا مشکلات ذات البینی مردم را حل وزمینه های آشتی را مساعد سازد اما با گذشت زمان همه را به حالت خود گذاشت وهیچ کاری انجام نداد ومشکلات همچنان بر سر جایش باقیست.او بر خلاف شعار تا جائیکه توانست بین مردم تفرقه انداخت .

نامۀ شورائی ولایتی عنوانی ریاست دولت ووزارت داخله.

شورای ولایتی غور ضمن ارسال نامۀ عنوانی ریاست جمهوری شاه عبدالأحد افضلی والی سابق ولایت غور را لقب بابای غور داده است.رئیس شورائی ولایتی ضمن  اینکه یکی از جاده های شهر چغچران را بنام جادۀ شاه عبدالأحد افضلی نامگذاری کرده است از شاه عبدالأ حد به عنوان والی دلسوز ومسئول یاد آوری نموده از ریاست جمهوری دولت اسلامی افغانستان خواسته است تا برای شاه عبدالأحد افضلی تذکرۀ تابعیت شهروندی غور را نیز منظور فرمایند. 

با آنکه در ولایت غور کوچکترین پیشرفت نسبت به سائر ولایات صورت نگرفت وهیچ جادۀ جدیدا ساخته نشد ویک وجب سرک بین شهر بر خلاف وعده های روز های اول پخته نگردیده تا همان جاده بنام والی صاحب شود, باز هم اوراق مزین به امضای برخی مسئولین ولایت غور در ادارات دولتی با محتوی فوق طی مراحل میشود.چه دلیل دارد.

به همه همشریان غور معلوم است که محترم شاه عبدالأحد افضلی در نتیجه مخالفت وپارت بازی مردم غور از طرف یک گروپ به حیث والی پیشنهاد شد وبعد از اشغال وظیفه گروپ مورد حمایتش همیشه به در بار آن راه یافته بودند,.شب وروز با چربش زبان ونر مش دستان در برابر جلالت مأب والی ادای مسئولیت نمودند .وخودرا انصار وحواریون جناب والی در مقابل سائرین إعلان کردند.برخی از حواریون که در گذشته از لطف وعنایت والی های سابقه محروم بوده اند وجود شاه صاحب را چون سایه پر مهر پدر دورۀ طلائی از حیات شان فکر میکردند.ایشان به زعم خود درین دور به عنایات بزرگ دست یافته بودند که پاداش آنرا در پیشنهاد جادۀ بنام شاه عبدالأحد افضلی وخواندن وی بنام بابای غور ودادن تذکرۀ شهروندی غور به وجه أحسن ادا نمودند.

شاه عبدالأحد افضلی بیشتر اربابی میکرد وکوشش مینمود افراد آزاد وبا اندیشه را سر کوب وعدۀ چاپلوس ومتملق را به دربار خودراه دهد.او توانست در آخرین لحظات اقامتش سند تأئیدی خودرا به عنوان پدر از مردم غور اخذ کند.خوب کرد.مردم غور کسی رادر تاریخ شان ندارند تا به آن افتخار کنند.لذا با زیرکی از نعماتیکه خداوند برای شان داده استفاده کردند. حال خداوند برای شان پدر دیگر از همان نسل وتبار عنایت فرموده تا خلاء روحی شانرا مرفوع سازد ومعلوم شود حامیان این جناب کدام افتخارات وطن شان را به پای آن نثار مینمایند. نظر خوانندگان وشهریان غور درین زمینه با ارزش است.